eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ . اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ، يَا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً حِينَ لَاحَيَّ ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتىٰ ، وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ ، يَا حَيُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ؛اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، سَهْلِها وَجَبَلِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَعَنِّي وَعَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّٰهِ ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ ، وَأَحاطَ بِهِ كِتابُهُ .اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ؛اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي ، شاهِراً سَيْفِي ، مُجَرِّداً قَناتِي ، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ ، وَاكْحَُلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ .وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ ، وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : ﴿ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ أَيْدِي النّٰاسِ﴾ ، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّىٰ بِاسْمِ رَسُولِكَ ، حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ؛ وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ ، وَمُشَيِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ .اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَىٰ دَعْوَتِهِ ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. آنگاه «سه بار» بر ران خود دست می‌زنی و در هر مرتبه می‌گویی: الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ.
روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟ مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند... *"فرهنگی که باید با آب طلا نوشت"* 🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠ 🚨خاطره جالب وشنیدنی *🐪🌠کارهای نیک جلوی مرگ بد را می‌گیرد...* 👇 مردی به نام ابن جدعان می‌گوید: در یکی از روزهای بهاری از خانه بیرون رفتم، چشمم به شترهایم افتاد که بسیار چاق و سرحالند و از بس شیرشان زیاد است، نزدیک است که از پستان‌هایشان بیرون بریزد. ناگهان چشمم به یکی ازماده شتران افتاد که بچه‌اش دنبالش بود، من این شتر را از تمام ثروت حلالم بیشتر دوست داشتم، با خود گفتم: به خدا که این ماده شتر را با بچه‌اش به همسایه‌ام صدقه می‌دهم. او مرد فقیر و بی‌چاره‌ای بود که هفت دختر داشت. *خداوند متعال می‌فرماید: «لَنْ تَنالوا الْبرَّ حتّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ.»[آل عمران/۹۲].( هر گز به نیکی دست نیابید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید، ببخشید.* ) ماده شتر را با بچه‌اش گرفتم و درب خانه‌اش را زدم، وقتی در را باز کرد، گفتم: این ماده شتر را با بچه‌اش به عنوان هدیه از من قبول کن. او بسیار خوشحال شد و از شدت خوشحالی نمی‌دانست چه بگوید! او از آن به بعد از شیر آن ماده شتر می‌نوشید و هیزم بر پشتش حمل می‌نمود و خلاصه این ماده شتر خیلی برایش مفید واقع شد. فصل تابستان با آن گرمای طاقت فرسایش فرارسید و صحرانشینان برای به دست آوردن آب و علف کوچ می‌کردند. ابن جدعان می‌گوید: ما هم بار و بندیل‌مان را جمع کردیم و در چاه‌ها به جست و جوی آب پرداختیم. من برای پیدا کردن آب وارد یکی از این چاه‌های سرتنگ و باریک شدم تا با خود آب بیاورم. سه پسرم بیرون چاه منتظر من بودند. در این هنگام پدر (ابن جدعان) راهش را گم کرد و نتوانست از چاه بیرون بیاید، پسران سه روز پی‌درپی منتظر ماندند و سپس با خود گفتند: حتما او زیر زمین گم شده و تا به حال مرده است. آنها منتظر مرگ پدرشان بودند تا به اموال و دارایی او دست یابند. پس با سرعت به خانه بازگشتند و ثروت پدر را میان خود تقسیم کردند. در این لحظه به خاطرشان آمد که روزی پدرشان ماده شتری را به همسایه داده است. سه پسر نزد همسایه رفتند و به او گفتند: ماده شتر را به ما پس بده و این شتر نر را به جای آن بگیر و گر نه آن را به زور از تو می‌گیریم و در مقابلش هم چیزی به تو نمی‌دهیم. همسایه مسکین گفت: من شکایت شما را نزد پدرتان می‌برم. پسران گفتند: او مرده است. مرد فقیر گفت: مرده؛ چطور و کجا؟. پسران گفتند: در صحرا به داخل چاهی رفت و دیگر از آن چاه بیرون نیامد. مرد همسایه گفت: ماده شتر را بگیرید و این شترتان را هم نمی‌خواهم، ولی می‌خواهم که جای آن چاه را به من نشان دهید. پسران مرد همسایه را سر همان چاه بردند و خودشان از آنجا رفتند. مرد همسایه طنابی را برداشت و آن را در بیرون از چاه به جایی محکم بست و مشعلی به دست گرفت و پایین رفت و شروع کرد به خزیدن، گاهی با چهار دست و پا می‌رفت و گاهی سینه خیز، سپس بوی رطوبت آب به مشامش رسبد، ناگهان صدای ناله‌ای به گوشش رسید، او خود را به صدا نزدیک کرد و با دستش به جست و جو پرداخت، در این هنگام دستش به گل رسید و مدتی بعد دستش به ابن جدعان برخورد کرد. دستش را جلوی دهان او گرفت و فهمید که او زنده است و نفس می‌کشد. مرد همسایه بلند شد و چشمان ابن جدعان را بست تا نور خورشید به آنها آسیبی نرساند، سپس او را کشان کشان از چاه خارج کرد و چند خرما به او داد تا بخورد، سپس او را بر پشتش حمل کرد و به خانه‌اش برد. ابن جدعان کم کم جان گرفت. همسایه فقیر از ابن جدعان پرسید: به من بگو چطور یک هفته تمام زیر زمین دوام آوردی و نمردی؟ ابن جدعان گفت: همه چیز را می‌گویم. وقتی وارد آن چاه تنگ و باریک شدم، گم شدم و نمی‌دانستم که به کدام طرف بروم، به ناچار نزدیک آب آمدم و از آن می‌نوشیدم، ولی آب به تنهایی برایم کافی نبود، بعد از سه روز، گرسنگی مرا از پای درآورد، ولی چاره چه بود؟ خودم را به پشت انداختم و همه چیز را به خدا سپردم. که ناگهان احساس کردم شیر گرمی به داخل دهانم ریخته می‌شود، سپس نشستم ولی به علت تاریکی زیاد چیزی نمی‌دیدم، ولی احساس می‌کردم ظرفی پر از شیر به دهانم نزدیک می‌شود، من هم از آن می‌نوشیدم تا این که سیر می‌شدم، سپس آن ظرف ناپدید می‌شد. این ظرف سه بار در روز به طرفم می‌آمد و من از آن شیر می‌نوشیدم، ولی دو روز است که این ظرف شیر دیگر به سراغم نیامده و من دلیل آن را نمی‌دانم. مرد همسایه گفت: من دلیلش را می‌دانم. پسرانت گمان ‌کردند که تو مرده‌ای، نزد من آمدند و ماده شتری را که خداوند شیرش را به تو می‌نوشانید، از من گرفتند، چون مسلمان در سایه و پناه صدقه‌اش است. «وَمَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا(۲) وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ.» [الطلاق/۲،۳] ( و هرکس تقوای خدا را پیشه کند، [خدا] برای او راه بیرون شدنی قرار می‌دهد(۲) و از جایی که حسابش را نمی‌کند، به او روزی می‌رساند.) ✍🏻 محمد احمد هلالي مترجم: دکتر ابراهيم ساعدي رودي/ (مجموعه‌ي طلايي از داستان‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبیک یا خامنه ای ❤️❤️❤️ حتما ببینید ومنتشر کنید😍😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن رفیقی که به هنگام غمم دور نرفت زیر شمشیر غمش رقص کنان خواهم رفت💔 📸تصاویر کمتر دیده شده از ...!😔 🌷یادش با ذکر
عزیزان ببخشید فعالیت کانال امروز کم بود🙏🏻ان‌شاءالله روزهای دیگه جبران می کنیم☺️❤️
گناه و معصیتم کم نبوده میدانم ولی محتاج نگاه توام همین حالا ❤️
آقا جان ما را هم بطلب😭😭😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فروشگاه حرز نجفی
@shahed_sticker۹۷۳(1).attheme
158.8K
• #تم_کربلا ۱۱ • #تم_مذهبی 📲 • #تم
🌹امام صادق علیه السلام فرمودند: ♦️ التقدير فى ليلة تسعة عشر و الابرام فى ليلة احدى و عشرين و الامضاء فى ليلة ثلاث و عشرين. ♦️ برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى گيرد و تصويب آن در شب بيست ويكم و تنفيذ آن در شب بيست و سوم. 📚 وسایل الشیعه ج ۱۰، ص ۳۵۴، ح ۱۳۵۹۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساعت ب وقت دلتنگی💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا