eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
《حالاهم این قدر دم از شهادت نزنید کا مال این حرف ها نیستید.بگیر اگه شهید شدیر چی به من می رسه؟؟؟؟؟😁😁》 حمید گفت:"مصطفی جان هرچی دارم مال تو"🙂🙂🙂🙂 گفتم 《نه،اون چیزی که خیلی برات با ارزشه بگو》 گفت:"من یه چفیه دارم که برام با ارزشه"✨ گفتم 《چی؟؟؟؟😧😧یه چفیه؟!قرآن📖 و پول 💵و این همه چیز با ارزش داری،اون وقت یه چفیه؟؟؟؟!!!》🤔🤔🤔 گفت:"این چفیه از همه چیز برام مهم تره.از دست گرفتمش."🙃🙂🙃🙂 با یک عشقی گفت از آقا گرفتمش که تازه فهمیدم یعنی چی.برایم خیلی جالب بود.با ارزش ترین چیزی که در آن شرایط سخت داشت،یک چفیه بود.آن هم تنها به به خاطر عشق به ...... ....... .... راوی:مصطفی علی بیگی کتاب::
وقتی ڪار فرهنگی شروع می ڪنید با اولین چیزی ڪہ باید بجنگیم خودمان هـستیم وقتی ڪہ ڪارتان می گیرد تازہ اول مبارزہ است شیطان بہ سراغتان می آید
هـدفِ نهایی ما . . . گرفتنِ حلب و سوریه نیست☝️ ما می جنگیم برای آزادی ✌️ 🌹
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 🔸نشست روبه رویم خندید و گفت: "دیدی آخر به دلت نشستم😉" زبانم بند آمده بود، من که همیشه بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش میدادم، حالا انگار لال شده بودم😶 🔹خودش جواب خودش رو داد: رفتم یه دهه متوسل💞 شدم حالا که بله نمیگی، امام رضا(ع) از توی دلم بیرونت کنه، پاکِ پاک که دیگه به نیفتم. نشسته بودم گوشه ی رواق که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، و بهتون بدن✅ 🔸نظرم عوض شد، دو دهه دیگه دخیل بستم ک خیر بشی♥️ حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد انگار (ع) بود و دل من! ✍پ.ن: روایتی روان و جذاب از زندگی به روایت همسر می باشد. این کتاب📙 مقطعی از ماجرای آشنایی این دو بزرگوار در دانشگاه تا شهادت را دربرمی گیرد. 🔖نثر جذاب و طنازش مناسب کسانیست که از خواندن خسته میشوند و حتی علاقه ای به خواندن زندگینامه های شهدا🌷 ندارند. 🔖یک بیزاری شدید هم میتواند منجر به یک جذاب شود، اگر خدا بخواهد😍 🍃🌹🍃🌹
▪️از مراسم سالگرد خسته و کوفته😪 و با زبون برگشته بود خونه، لباساشو عوض کرده بود و راه افتاده بود که تولد محمدپارسا رو تبریک بگه به آبجی جونش☺️ اما بیمارستان رو اشتباهی رفته بود و فکــ💭ـر کرده بود همون بیمارستانی که ریحان به دنیا اومده اونم به دنیا اومده! وقتی تماس📞 گرفت که چرا اسم آبجی جون تو لیست بستریا نیست و متوجه شدیم که اشتباهی رفته، هممون از خنده روده بر شدیم😂 حق داشت اشتباه کنه، به فاصله نه روز دوبار شده بود. بچه ها انگار عجله داشتن که حتما دایی جونشونو ببینن و باهاش عکس📸 داشته باشن! حالا ما موندیم و انتظار رسیدن تو راهی که هرگز داییشو ندیده😔 و عکس یادگاری هم باهاش نداره خدا کنه که بچه ها راه داییشونو ادامه بدن... 🌷
💞اهل قهر و دعوا نبودیم، یعنی از اول قرار گذاشت. در جلسه ی خواستگاری به من گفت توی زندگیمون چیزی به اسم قهر نداریم، نهایتا نیم ساعت 🚫 💞وقتی قهر میکردم می افتاد به لودگی و مسخره بازی. خیلی وقت ها کاری می‌کرد نتوانم جلوی خنده ام را بگیرم 😂😃، می‌گفت آشتی، آشتی و سر قضیه را به هم می‌آورد... 💞اگر خیلی این تو بمیری هم از آن تو بمیری ها نبود، میرفت جلوی ساعت مینشست، دستش را می‌گذاشت زیر چانه و میگفت: وقت گرفتم، از همین الان شروع شد! باید تا نیم ساعت آشتی میکردم.😅 ❣ می‌گفت ' قول دادی باید پاشم وایستی!❣ 📚 قصه دلبری 🍃🌹🍃🌹صلوات
❤️ یکی🌷 از دنیا دل کند و رفت زیارت حرم🌷 روی سنگ مزارش نوشتن ... یکی مثل من🌷 اسیر دنیاست باید بشه سهمش فقط دیدن عکسای 🌷 @komeil3
وقتی ڪار فرهنگی شروع می ڪنید با اولین چیزی ڪہ باید بجنگیم خودمان هـستیم وقتی ڪہ ڪارتان می گیرد تازہ اول مبارزہ است شیطان بہ سراغتان می آید
به من یاد داد...❣🌱 با شلوار لی هم میشه شد.. میشه پولدار بود و شد.. میشه شد و شد.. میشه تفریح کرد و شد.. میشه زندگی کرد و شد.. میشه تلاش کرد و شد.. میشه آرزو کرد و شد.. میشه بود و شد.. ‌‌‌‌‌‌‌ @Komeil3
:)໒✿ یه شب حسین به اومد. جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه مزارش بود. فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ بود. دیدم بعضی ها میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم نبود.داشت می کرد. از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در گرفت و گفت، راستش من خیلی بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، با شهید معز غلامی آشنا شدم. خیلی منقلب شدم.در مورد شهید کردم. بعدها شهید رو در دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز . ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... 📚کتاب سرو قمحانه، ص 132 🌷 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مانع کتک زدن،اسیر جوان داعشی میشود...😔💔 فدای دل بزرگ و گذشتت برادر... [🖤] 🕊🥀 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝