#هوالعشق🖤
#پارت_پنجاه_و_دو❃
#پلاک_پنهان🌿
#فاطمه_امیریヅ
ــ کدوم روز
ــ برای بیماری کاوه همسرم رفته بودیم آمریکا،البته دکترا گفتن که باید بریم،چند روز دکتر زیر نظر دکترا بود حالش بهتر شده بود،اما هزینه های اونجا خیلی بالا بودند و هنوز درمان کاوه تموم نشده بود ،پول ماهم ته کشیده بود،کسی هم نبود که کمکمون کنه،کاوه گفت برگردیم اما صبول نکردم حالش داشت تازه خوب می شد نمیتونستم بیخیال بشم.
دستی به صورتش کشید و اشک هایی که با یادآوری کاوه بر روی گونه هایش روانه شده بودن را پاک کرد و ادامه داد:
ــ با مهیار،همون سهرابی تو بیمارستان آشنا شدیم،فهمید ایرانی هستم کنارم نشست و شروع کرد حرف زدن،من اونموقع خیلی نیاز داشتم که با کسی حرف بزنم برای همین سفره ی دلمو براش باز کردم،اونم بعد کل دلداری شمارمو گرفت و گفت کمکم میکنه،بعد از چند روز بهم زنگ زد و یک جایی قرار گذاشت،اون روز دیگه واقعا پولی برام نمونده بود و دیگه تصمیم گرفته بودیم برگردیم که مهیار گفت او پول های درمان همسرمو میده اما در عوض باید براش کار کنم.اونم پرداخت کرد و کاوه دوباره درمانشو ادامه داد.
ــ اون موقع نپرسیدید کار چی هست،همسرتون نپرسید پول از کجاست؟
ــ نه من اونموقع اونقدر به پول احتیاج داشتم که چیزی نپرسیدم،به همسرم گفتم که یک خیری تو بیمارستان فهمیده و کمک کرده.
ــ ادامه بدید.
ــ منو برد تو جلسات و کلی دوره دیدیم،اصلا عقایدمون عوض شده بود،خیلی بهمون میرسیدن،کلا من اونجا عوض شده بودم،بعد دو سال برگشتیم ایران و من و مهیار تو دانشگاه شروع به کار کردیم،همسرم بعد از برگشتمون فوت کرد،فهمیدیم که داروهایی که تو طول درمان استفاده می کرد اصلی نبودند
رویا با صدای بلند گریه می کرد و خودش را سرزنش می کرد ،کمیل سکوت کرد ،احساسش به او دروغ نمی گفت،مطمئن بود که رویا حقیقت را می گفت.
ــ من احمق رو دست خورده بودم،با مهیار دعوام شد اما تهدیدم کردند،منم کسیو نداشتم مجبور شدم سکوت کنم ،مجبور بودم،
کمیل اجازه داد تا کمی آرام بگیرد،به احمدی اشاره کرد که لیوان آبی بیاورد،احمدی سریع لیوان آبی را جلوی رویا گذاشت،رویا تشکری کرد و ارام آرام آب را نوشید.
ــ ادامه بدید
ــ فعالیت هامون آروم آروم پیش رفت،تا اینکه سمانه و صغری وارد کار دفتر شدند،صغری زیاد پیگیر نبود اما سمانه چرا،خیلی دقیق بود و کارها رو پیگیری می کرد،منو مهیار خیلی نگران بودیم مهیار چند باری خواست که سمانه رو یه جورایی از دور خارج کنه اما بالایی ها گفتن بزارید تا استتاری برای کارامون باشه.
ــ بشیری چی؟اون بهاتون همکاری می کرد؟؟
ــ نه
#ادامہ_دارد...
@Komeil3
[`~°•💔]
دلممیخواهدحاجاحمد
درونمیہکشیدهبخوابونہ
زیرگوشمبہاینجورے
میخواستۍمجــآهدباشۍ...؟!
#مجآهد😎👊🏼
میشه منو هم به همون راهی که به بنده های خوبت نشون دادی نشون بدی؟!
من گم میشم...
بلد نیستم...
ولم نکن خدا جونم محتاج توئم...
{•°●•🥀•●°•}
دلمنگمشدهگࢪپیداشد
باریداماناترضآ💔
واگرازتپشافتاد دلم
ببریدشبہملاقاترضآ
ازࢪضاخواستہبودمشاید
بگذاردکہغلامشبشوم
همہگفتندمحالاستولۍ
دلخوشمبہمحالاترضآ
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
{•°●•🥀•●°•} دلمنگمشدهگࢪپیداشد باریداماناترضآ💔 واگرازتپشافتاد دلم ببریدشبہملاقاترضآ ازࢪضاخوا
مَشھَدکِهميرَوَمدِلَمآرامميشوَد🙃💔:)
°○•🍂🕊•○°
توشاهبیتغزلهاۍفصلپاییزی
هواۍتازهۍصبحۍ،عجبدلانگیزۍ
•
نشستہامبنویسمبراۍچشمانت
دوبارهشعرسپیدۍترانہایۍچیزۍ🖇♥
#سلامداشابرام😍✋🏻
#صبحتونشهدایـے💞
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
برایسلامتے"سردارحاجےزاده"
همہباهمدعاکنیم...
متاسفانہ
شبگذشتہبراثرکرونابسترۍشدن
³صلواتو¹حمدشفاءبخونیمبراشون🌱
#سردارحاجیزاده
#سلامتیشونصلوات
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
دیشبخوابترادیدم..
صبح،شمعدانےباغچہمآن
گلازگلششڪفتہبود...!
♥🍃
🍃
•
•
●|💛روایتۍازتو💛|●
•
•
🔻 حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیونها با قیافهی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش #بیحجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد میکنم شورای انقلاب». با اصرارِ #ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارشها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانهاش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانمها گفت و از #حجاب همسرش، از خونِ #شهدا گفت و از اهداف #انقلاب. آنقدر زیبا حرف میزد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همانجا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر، میشه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه میکنه».
📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم؛
💠حَےِّعَلَےالْصَّلٰاة...💠
اذانبگوابراهیمـ...
خستہامازدنیا...🥀
از رنگرنگعجیبوغریبایندنیا😔
باصداےطنیݩاندازٺاذانےبگو:
بگوڪہخداغریبشدهاسٺدرایندنیا...
بگوڪہدیݩمحمدرسولخـدافـرامـوش
شده...💔
💠حَےعَلےٰخَیْرِالْعَمَلْ💠
اذانےبگوابراهیم...
دلـمپر درداسٺ🥀
اذاݧبگواےنداےزندهشدندلہاے
خـاموش...
اذانبگوابراهـیم...😔🖐
#تماسدریافتےازطرفخدا📲😍
#رفیقحواستباشهخدارومنتظرنزاری😉✌️🏻
#ما_ملت_امام_حسینیم
التماس دعا🖤
خیلی سخته اون لحظات...! وقتی طرف میخواد شهید بشه خدا ازش میپرسه ببرم یا نبرم...؟!
کنده شدی از دنیا...؟
اون وقته که مثل فیلم تمام لحظات شیرین زندگی از جلوی چشمات رد میشه...!
شهید محمد خانی میگفت
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
♥🍃 🍃 • • ●|💛روایتۍازتو💛|● • • 🔻 حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نی
جز
#تۅ
بـآ
هࢪڪۍ
حࢪفزَدم
حَࢪفَمونشنید💔:)
هدایت شده از •|°عُـشاقالحَسَـــن°|•
سورهایکهحاجقاسم🤗
سرمزارمیخوند...😍
🚶♂حاجیبینقبرهاراهمیرفت
مینشستوخلوتمیکردبعد
رومیکردبهماومیگفت:
📖''قرآن همراهتون هست؟''
🔉اگربودکهسورهحشررا
میخواندواگرهمنبوداز
📲تویگوشیبرایشمیآوردیم.
😊اینعادتحاجیبودباید
''سورهحشر''راسرمزار
📿شهداحتمامیخواند.
#لبیک_یا_رسول_الله #ابلیس_پاریس #پیامبر_رحمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪلبرجآموتو²⁰ثانیھگفتم😂
عھ نامرد..!:(
#استادرائفےپور
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
ࢪفقآدلمیہمداحۍازآسِیدرضاخواست🙃💔
اگھ دارینبراۍپسرڪفاطمہبفرستین🕊
منتـظࢪم..😎🤞🏻
sound5882ac0b332c6.mp3
8.51M
●بہتو وابستہشدم...💔
#ارسالۍهمسنگریهآ♡
#سِیدرضا🙃
گاهی اگه دعات مستجاب نشد
برو یه گوشه بشین ، زانوھاتو بغل کن یه دل سیر #گریه کن!
میونِ گریه ھات بگو:
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
🎶خواب میدیدم که کنارضریح تو....
#حسین_جانم
#استوری📲
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝