eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
°•🍃طنز جبهه🍃•° _شما بچه ها آبروی جهاد هستید!! آبروی سنگر سازان بی سنگر. سعی کنید منظم باشید. مرتب باشید. کاری نکنید که همه را ناراضی کنید.ما الگوی بچه های جهاد هستیم. اهواز دیگه جای شوخی و خنده و مسخره بازی نیست . حالا هی من شما رو نصیحت می کنم ؛ اما انگار از این گوش ها داخل میشه و از اون یکی میاد بیرون . این کلمات را پشت سر هم حاج عباسعلی گفت. طاهری پرید وسط حرف حاج عباسعلی و گفت "حاجی اصلا ناراحت نباس نمی ذاریم آبروت بره!ما هم برای خودمون آدمیم. شما آب تو دلت تکون نخوره!" حاجی خنده ای کرد و گفت :تا ببینیم!ما که خیلی دلمون می خواد شما آبروی بچه های جهاد رو بخرید. خب خیلی وقتتون رو نگیرم! حالا برید لباساتون رو مرتب کنید. خودتون رو آماده کنید تا کم کم سوار اتوبوس ها بشیم و بریم ! یا علی! هنوز حرع حاج عباسعلی تموم نشده بود که صدای صلوات تمام مقر را پر کرد و بعد از لحظه ای صف بچه ها از هم پاشید و هر کسی طرفی رفت. بچه ها داشتند می رفتند که کسی داد زد '"برادرا یه لحظه گوش کنید!برادران عزیز یه لحظه گوش کنید! کسی با دمپایی. و کفش و کتانی نیاد. هرکس پوتین نداره ،بره دم انبار از انبار دار پوتین تحویل بگیره ."' **** از سر خیابان تا آن سر خیابان نیروهای ارتشی،سپاهی،بسیجی و جهادی گروه گروه ایستاده بودند. مجید دستش را گذاشت بالا ابروهایش. خودش را کشید بالا و تا آن دور دست ها را نگاه کرد گفت "'یا علی امیر المومنان! چقدر نیرد اومده. حالا قراره جلو چه کسی رژه بریم؟"' پیرمرادی گفت :اینو باش ؛انگار صبح تا حالا یاسین به گوش..... قاسمی حرفش را برید و گفت *بابا گفتند می خواهیم رژه بریم ،نگفتند جلو چه کسی.* مصطفی گفت 'به کسی نگفتند؛ ولی انگار قرار جلو رئیس جمهور رژه بریم !' طاهری از صف آن طرفی خیره خیره به پاهای مصطفی نگاه کرد و گفت "هی رحیمی! رحیمی با توام !" _بله کاری داشتی؟؟؟؟ _آره که کار داشتم ! _بفرما جناب سردار طاهری! امرتون؟ طاهری زل زد تو چشم های مصطفی و تیز تیز نگاهش کرد. رحیمی گفت'چته؟ تا حالا یه آدم درست و حسابی ندیدی! چرا ماتت برده ؟؟ طاهری از داخل صف آمد بیرون . رفت کنار مصطفی. دست برد گوشش را گرفت و کشید. نگاهی به پاهای رحیمی کرد و گفت "اینا چیه؟؟ ها؟؟" مصطفی گفت ' چیا؟؟ چیا چیه؟؟؟ _منو مسخره می کنی؟ این دمپایی ها چیه؟ _خب دمپاییه! چیه؟؟ _مگه حاجی نگفت کسی با دمپایی نیاد!؟ _برو بابا!دلت خوشه. داشتند بگو مگو می کردندکه سعید داد زد : آهای طاهری!برو برس به کارت. و بعد پایش را بلند کرد و به طاهری نشان داد. طاهری خیره نگاهش کرد و گفت "تو دیگه چرا آقای...... پیرمرادی حرفش را برید و گفت 'منم دمپایی پوشیدم .' طاهری زل زد به پیرمرادی که نادی هم پایش را آورد بالا. طاهری گفت "خب بابا با خودمون بودیم! اصلا غلط کردم، خوب شد !؟" و بعد بلند گفت "حاجی!حاج عباسعلی!" حاجی از دور سرش را تکان داد و گفت : اشکالی نداره!پوتین کم اومد. رفت جلو صف ایستاد و گفت :برادرا خسته نباشید! صالحی گفت "حاجی خسته که چه عرض کنیم،داریم از تشنگی تلف می شیم!" حاجی دست گذاشت روی بینی اش و گفت :هیس! آبرومونو بردید! صادقی گفت 'خب راست میگه حاجی،دوساعته زیر نور این خورشید سوختیم !' طاهری داد زد "ساکت!ساکت باشید!" حاجی ادامه داد :برادران عزیز آماده باشید! شوخی بسه !به اندازه ی کافی تمرین کردید! سعی کنید آبروی جهاد نجف آباد را بخرید! همه مرتب و منظم باشید. بعد آمد جلوتر و ادامه داد: دیگه نصیحتتون نمی کنم!نگا همه جهادی ها به شماست ! می خوام یه رژه ای برید که همه حسرتش رو بخورند. ماشا الله برادران عزیز!می دونم خسته اید ؛ولی همه چیز تا نیم ساعت دیگه تموم می شه ! رژه شروع شد. کم کم نوبت شماست ! یا علی! . بعد رفت و آقای کاظمی آمد رو به روی صف ها ایستاد. به بچه ها نگا کرد و گفت "خسته نباشید!" _الله اکبر ،خمینی رهبر ! _کی خسته است. _دشمن صدا که قطع شد . کسی از لابه لای بچه ها گفت *طاهری خسته است * صدای خنده بچه ها همه جا را پر کرد. نیرو های پشت سری و جلویی همه زل زدند به ما و خیره نگاهمان کردند .
ادامه.....✍✍ کاظمی گفت:برادر شوخی نکن! حالا آماده باشید!باریک الله! شما منظم و مرتب ترین نیروها هستید!حالا همه از جلو نظام! دست ها رفت روی شانه. _آزاد _الله اکبر خمینی رهبر. نیرو های جلویی راه افتادند. صدای پاهایشان که به زمین می خورد همه جارا پر می کرد. حالا نوبت نیروهای ما شد . کاظمی بلند گفت: برادران آماده!منظم،مرتب! می خوام یه رژه ی تاریخی برید!می خوام چشم همه از حدقه در بیاد! سعید از وسط صف داد زد و گفت "در میاد ناراحت نباش! کاظمی گفت :برادران حرکت! همه با هم گفتند یاحسین و بعد یک دفعه پاهایشان را محکم و سفت بردند بالا و حرکت کردند. هنوز پاهای بچه ها نرفته بود بالا که ده پانزده تا دمپایی مثل کبوتر رفتند توی آسمان. دمپایی ها تو آسمان بودند و صاحبانشان صف را ریختند به هم و دویدند طرف دمپایی هایشان . هر کسی جیغ می زد و چیزی می گفت. _آهای این دمپاییه منه ! _برادر چرا صف رو ریختی بهم ؟ _چرا دمپایی منو بر داشتی؟ _آقا ساکت باش! _برادر نخند! _خب چیکار کنیم ،پوتین نداشتیم؟! _اینارو؛ عجب شلخته هایی هستند!. همه چیز شیر تو شیر شده بود و هرکسی چیزی می گفت؛که سعید گفت:"نگفتم حاجی، گفتم که حالا از رژه ما چشم ها همه از حدقه در میاد !دیدی در اومد!...و بعد از خنده ریسه رفت. حاج عباسعلی که داشت از خجالت آب می شد، خودش را عقب کشید و آهسته آهسته از ما دور شد. نادعلی که نگاهش می کرد.بلند بلند گفت : بچه ها حاجی دید ما خیلی منظم و مرتبیم. از خودش خجالت کشید و فرار کرد. هنوز حرفش تمام نشده بود که صدای خنده بچه ها همه جا را پر کرد.☺☺☺ کتاب نویسنده کتاب: 🍃💕🍃💖🍃
بیست وپنج ساله بود که شد شهردار ارومیه، مردم ارومیه هنوز هم دوران شهرداری مهدی باکری را بهترین دوران می‌دانند حتی یک قطعه زمین ، به اندازه‌ی قبر هم ، به نام خود  نزد!! نه برای خود و نه برای برادرانش.... ___⚘⚘⚘__________ 🔴 شهید والامقام مهدی باکری اوایل انقلاب بود مهدی باکری شهردار ارومیه بود. در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، آقامهدی است. او از دوستان شهید باکری بود. آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، آقا مهدی شما شهرداری اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشید. زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش. اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، آقا مهدی جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، شهردار ارومیه است... ┅═✧❁🌷یازهـرا🌷❁✧═┄
🍃💚🍃 ڪاش تقدیر شهادت بہ سرانجام شود وڪسے هست ڪہ میلش شده گمنام شود عشق یعنی حرم بےبے ومن مےدانم بایداین سر برود تادلم آرام شود. 🌺برای شادی روح شهدا 🌺
😍 دلــ❤️ـــم آسمـــاݩ مےخواهد...
محرم نزدیک است و...💔 ما بی روضه ی حسین... زنده می مانیم؟😭 سینه زنی ها دگر نیستند🖤 نوحه خوانی ها دگر نیستند🖤 خدایا... شعبان، و رمضان و شب های قدر را از ما گرفتی😣 ما را با محرم امتحان نکن!🖤 یا حسین🏴
پےشہادتـمـ منه شڪستہ بال و پر...
♻️کلاس بندگی♻️ روایت تاریخ ⚡️عملیات مرصاد ایران وعملیات فروغ جاویدان منافقین🔥  نام نبردی است که توسط سازمان مجاهدین خلق طرح‌ریزی شد و میان جمهوری اسلامی ایران و سازمان مجاهدین خلق در اواخر جنگ ایران و عراق، در سال ۱۳۶۷ درگرفت. فرماندهی نیروهای ایرانی در این عملیات بر عهده 🌸صیاد شیرازی🌷 و فرماندهی مجاهدین خلق در این ماجرا 🌚مسعود رجوی🔥 بود. پس از چند روز درگیری در نهایت نیروهای مسلح ایران بر سازمان مجاهدین خلق پیروز شدندو بدین ترتیب، منافقان شکست‌خورده، در این تجاوز نابخردانه، متحمل تلفات و خسارات عظیمی شدند که بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره‌‏انداز80 میلی‏متری، 150 قبضه خمپاره‏‌انداز 60 میلی‏متری و 30 قبضه توپ 106 میلی‏متری منهدم شد. علاوه بر آن ده‌‏ها دستگاه تانک، نفربر، خودرو و نیز صدها قبضه سلاح سبک و نیز مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی به غنیمت نیروهای اسلامی درآمد. در این عملیات، 4800 نفر از منافقان نیز کشته و زخمی شدند.  ⚡️☄🔥⚡️☄🔥⚡️☄ 👌پنجم مرداد سالروز عملیات افتخارآفرین مرصادگرامی باد.👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻 {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸}
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
مےشـــــود محضِ رضاےخــدا نگاهتــــ را خیـراتِ دلــ❤️ـــم ڪنے؟!😔
سلام رفـقــا🖐🏻 ان‌شاءالله که حالتون خوب باشه💙 اگہ درخواستے،پیشنہادے،انتقـادے و... داشتین در خدمتیم☺️ بیایید بہ‌صورت‌ناشناس بهمون بگین↓💫✨🌈 https://harfeto.timefriend.net/850040408 منتظر نظراتتون هستم✌️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فڪر ڪن برے گلزار شهدا{🍃} روے قبرا رو بخونے و برسے بہ یہ شهید هم سنت[←🌀 اونوقتہ کہ میخواے سربہ تنت نباشہ(💔) . ..... @komeil3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ . اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ، يَا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً حِينَ لَاحَيَّ ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتىٰ ، وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ ، يَا حَيُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ؛اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، سَهْلِها وَجَبَلِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَعَنِّي وَعَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّٰهِ ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ ، وَأَحاطَ بِهِ كِتابُهُ .اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ؛اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي ، شاهِراً سَيْفِي ، مُجَرِّداً قَناتِي ، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ ، وَاكْحَُلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ .وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ ، وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : ﴿ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ أَيْدِي النّٰاسِ﴾ ، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّىٰ بِاسْمِ رَسُولِكَ ، حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ؛ وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ ، وَمُشَيِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ .اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَىٰ دَعْوَتِهِ ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. آنگاه «سه بار» بر ران خود دست می‌زنی و در هر مرتبه می‌گویی: الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ. 🤲🏻 @komeil3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفقا🌱🌹 میخوایم برای ترویج فرهنگ غدیر ست پروفایل داشته باشیم🌸انشاءالله یک همکاری بشه تا عید غدیر رو به همه یادآوری کنیم❤️ آهای بچه شیعه هایی که غصه محرم رو میخورید عید غدیر یادمون نره😉
اینم پروفایل❤️🌺🌹
لطفا در این کار خیر سهیم باشید🌹 به امید خدا تا عید غدیر همه این پروفایل رو داشته باشیم🌺 به عشق مولا علی(علیه السلام) اینو بزار پروفایلت و به همه بگو شیعه علی هستی😍❤️💪 در این کار خیر سهیم باشیم.🌹