‹ هیئتخادمانِولـےعصر ›
بعد از انقلاب به فرمان امام، ساختار مدیریتی نفتی از حالت شرکت ملی نفت ایران تغییر کرد و وزارت خونه ت
اولین سمت من در مجموعه وزارت نفت، نماینده قائم مقام وزیر نفت در آبادان بود
‹ هیئتخادمانِولـےعصر ›
اولین سمت من در مجموعه وزارت نفت، نماینده قائم مقام وزیر نفت در آبادان بود
و همزمان از طرف آیت الله اشراقی به عنوان عضو اصلی کمیسیون پاکسازی هم انتخاب شدم
توی تیرماه سال ۱۳۵۹، با توجه به حسن سابقه ام، از طرف آقای علی اکبر معین فر، وزیر نفت دولت موقت، به عنوان سرپرست شرکت مناطق نفتخیز جنوب انتخاب شدم
تا اینکه انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و آقای رجایی به عنوان نخست وزیر کشور انتخاب شدند
ایشون با شناخت قبلی که از من داشتند، ازم خواستند که مسئولیت وزیر نفت شدن رو در دولت ایشون برعهده بگیرم ولی من بارها مخالفت کردم
‹ هیئتخادمانِولـےعصر ›
ایشون با شناخت قبلی که از من داشتند، ازم خواستند که مسئولیت وزیر نفت شدن رو در دولت ایشون برعهده بگی
چون سنی نداشتم 😅 همش ۲۹ سالم بود
ترجیح میدادم که دوستان با سابقه تر این مسئولیت رو برعهده بگیرند، اما انگار اصرار همه بر این بود که من مناسب ترین گزینم، چون به قول آقای رجایی: وزیر دولت اسلامی، باید مکتبی باشه، باید برای انقلاب زحمت کشیده باشه
‹ هیئتخادمانِولـےعصر ›
چون سنی نداشتم 😅 همش ۲۹ سالم بود ترجیح میدادم که دوستان با سابقه تر این مسئولیت رو برعهده بگیرند، ام
بلاخره تونستم با خودم و نفس درونم کنار بیام تا بتونم این شرایط جدید رو بپذیرم، هرچند هیچ وقت به خودم اجازه ندادم خیلی تجملاتی و عین وزیرا برخورد کنم
‹ هیئتخادمانِولـےعصر ›
بلاخره تونستم با خودم و نفس درونم کنار بیام تا بتونم این شرایط جدید رو بپذیرم، هرچند هیچ وقت به خودم
خونمون همون خانی آباد بود
من یه پیکان داشتم که حتی اونم فروخته بودم و با موتور این طرف و اون طرف میرفتم🙂
‹ هیئتخادمانِولـےعصر ›
خونمون همون خانی آباد بود من یه پیکان داشتم که حتی اونم فروخته بودم و با موتور این طرف و اون طرف میر
آخه انقلاب ما، دولت جدید التشکیل ما، اگر رنگ و بوی حکومت علی (علیه السلام) رو نمیداد، مفت نمی ارزید
توی شرایط سختی این مسئولیت رو پذیرفتم، آخه میدونید چند روزی بود که به کشورمون حمله شده بود
سربازای متجاوز عراق از مرز های جنوبی و غربی به خاک کشور عزیزمون حمله کرده بودند و جنگ شروع شده بود