💎 ابعاد جهانی جنگ، همچنان فراموش شده!
🔰 درست به یاد نمی آورم ولی حدس می زنم اولین چیزی که درباره بازتاب های جهانی #جنگ هشت ساله شنیدم و شگفت زده شدم از احمد حنیف بود. مسلمان کانادایی الاصلی که می گفت «وقتی شما در عملیات والفجر هشت، فاو را گرفتید در #کانادا شیرینی توزیع کردیم و گفتیم: ما فاو را گرفتیم!»
بعدا جعفر رائول گونزالس اولین مترجم شیعه قرآن به زبان #اسپانیولی هم گفت «من زمانی که در دوران سرخوردگی ناشی از به نتیجه نرسیدن تلاش های مان در اسپانیا بودم به ناگاه تصویری از رزمندگان شما را روی جلد یک مجله دیدم که نوجوان و پیر کنار هم در حال خندیدن بودند و همین تصویر، من را متحول کرد. نمی دانم چه چیزی در آن بود ولی حس می کردم تصویر ذهنی من از نظامی ها افرادی خشن و تا دندان مسلح بود و این تصویر روح دیگری داشت و من را با سوالاتی مواجه کرد که سررشته تحقیق درباره اسلام شد و من را به اینجا کشاند.»
✅ ماجرا به اینجا ختم نشد. من به عنوان کسی که به خاطرات #شهدا و رزمندگان صرفا به عنوان محملی برای خودسازی و تذکر اخلاقی نگاه می کرد، هر روز علاقمند تر می شدم که درباره ابعاد جهانی جنگ بیشتر بدانم. جنگی که متاسفانه فقط تصویری مبهم و گنگ از آن در خارج وجود دارد. این سالها را با دوستانم در نشریه #امتداد کار می کردیم و من که دائم با رزمندگان متعددی که خاطرات شان ثبت نشده بود روبرو بودم در گوشه ذهنم علاقه به ابعاد جهانی جنگ وجود داشت. حمید داوودآبادی پسورد اکانت سایت آرشیو روزنامه های جهان را به ما داد. من هم از خدا خواسته کلمات انگلیسی مربوط به جنگ ایران و عراق را سرچ می کردم تا بدانم چه نوع روایتی از آن می توانم پیدا کنم و هر از گاهی برخی از آن گزارشات و اخبار را ترجمه می کردم تا تصویری بیرونی از این مساله هم ایجاد کنم.
👈 یادم هست وقتی اولین بار می خواستم به #عراق بروم حاج حمید گفت شنیده ام نشریه ای در زمان جنگ در عراق کار می شده بنام «الف باء» که مختص جنگ بوده، اگر توانستی ببین می یابی یا نه! من هم که هنوز با شارع #المتنبی بغداد آشنا نبودم در اماکن مذهبی شیعی نتوانستم ردی از آن بیابم. بعدها نسخه هایی از نشریات دیگر را در شارع متنبی که قلب فرهنگی عراق است دیدم که گزارش هایی جالبی از جنگ ما در آن بود و نمی دانم آیا دستگاههای متعدد عریض و طویل ما کاری روی مساله مهم «روایت عراق از جنگ» می کنند یا نه!؟
💠 دوستی محقق داشتم اهل آمریکا که دغدغه اش تحقیق روی نقش زنان در جنگ بود. هنوز که هنوز است با اینکه من دیگر متاسفانه از فضای جنگ فاصله گرفته ام، دائما مقالات و پایان نامه هایی را برای من می فرستد که درباره جنگ ایران و عراق در دانشگاههای معتبر غربی کار می شوند! حسرت می خورم که چرا دیگر فرصت ندارم تا اقلا گزارشی از اینها تهیه و منتشر کنم شاید که برخی محققان ایرانی را خجالت زده کند که بر گنج آنان چه کسانی متمرکز اند و ما اینچنین فراموشش کرده ایم!
🔰 بعدها تصمیم گرفتیم به طور جدی تر به سراغ #غیرایرانی هایی برویم که سن و سال شان به خاطره داشتن از دهه اول انقلاب می خورد. به سراغ دوست عربی رفتم که اهل #مراکش بود. می گفت «ما بعد از انقلاب امیدوار شدیم و حرکتهای اسلامگرا شروع به افزایش تحرکات و انسجام خودشان کردند. جنگ که شد ما خیلی نگران شدیم. نمی دانستیم آیا این انقلاب می ماند یا نمی تواند مقاومت کند! همه چیز هم در اختیار دولتها بود و پیدا کردن اخبار صحیح آسان نبود. تنها منبع ما رادیو عربی تهران بود که با ترس و واهمه، گاهی از پارازیت ها عبور می کردیم و آنرا گوش می کردیم تا بدانیم شما در چه حالی هستید؟ بی بی سی هم بود که چون راست و دروغ را قاطی می کرد بالاخره می شد به بخشی از اخبارش اتکا کرد!
به ما گفته بودند اسم مستعار یا اسم الحرکی انتخاب کنید که لو نروید! من در فکر این بودم که چه نامی انتخاب کنم که از رادیو عربی تهران شنیدم که شما عملیاتی بنام مسلم بن عقیل داشته اید و همانجا تصمیم گرفتم نام مستعارم را عقیل بگذارم.»
❎ امتداد تعطیل شد ولی بخشی از این مسیر را در مجله الکترونیکی اخوت ادامه دادیم و بخشی از این گزیده ها را در کتاب «57 ریشتر» نیز نشر دادیم ولی خب واقعا حجم این کارها حتی یک هزارم آنچه هست نیست!
خدا را شکر که کارم به گلزارهای شهدا افتاد. کلی شهید غیرایرانی در این گلزارها دیدم و هر چه گشتم تقریبا چیزی درباره آنها نبود و نبود و نبود! خصوصا مجاهدین عراقی برایم قابل توجه بودند. نحوه تحول این افراد و اینکه چطور حاضر شدند مرزهای خاکی خود را با مرزهای حق معامله نکنند خیلی جای کار دارد. اندکی وارد تحقیق هم شدم. حتی یادم هست برخی را به محسن اسلام زاده معرفی کردم تا درباره شان مستند بسازد که فکر می کنم ساخت ولی اجازه پخش نگرفت! یادم هست که یکی از این عراقی ها را می گفتند بسیار روحیات عارفانه ای داشته و مدام حافظ می
🇵🇸 وقتی احساس امت واحده بودن نداریم!
با شگفتی سازی تیم #مراکش در جام جهانی که به حق به جام #فلسطین تبدیل شده، بیشتر دلم به حال جامعه ایرانی می سوزد...
چرا؟
چون همه چیزش دولتی بوده و حتی امشب از احساس خوشحالی مشترکی که سراسر جهان عرب و اسلامگرایان غیرعرب را فرا گرفته نیز محروم است.
احساس #امت_واحده بودن با ایجاد روابط اجتماعی و مردمی با سایر مسلمانان و رفع موانع مذهبی و فکری در ما رخ می دهد. چیزی که در آن می لنگیم!
باید فکری اساسی کنیم به حال دولتی کردن همه چیز!
به حال سیره مسلمانانی که آنقدر شیعی شده اند که نقاط اشتراک شان با پیکره امت را کمرنگ کرده اند!
به حال ملی گرایی و غرب گرایی مان که مانع دیدن نقاط قوت امتی بزرگ و توانمند است و حالا با رفتن مراکش به بالا، تازه از خود می پرسد اصلا کجا هست این کشور اسلامی! یعنی اینقدر رشد کرده؟!
چند سال قبل که مهمانی از تونس داشتم با هم در مشهد به خانه یکی از نخبگان حوزه که گفته می شد استاد جریانات فکری غرب است رفتیم.
مهمان ما آنقدر اندیشمند از #مغرب_عربی نام برد و استاد ما نشناخت که خسته شد و گفت پس شما چه کسی را می شناسید بجز الجابري؟!
وقتی بيرون مي آمدیم به من گفت مترجم فارسی داری بدهم برخی کتب را ترجمه کنند؟!
* پ ن:
راستی چرا ترجمان و رصد فکری جهان اسلام برای ایرانی ها نداریم؟!
📍 @komeilialireza