eitaa logo
"کانال کمیته بانوان ج. رزما
320 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
39 فایل
اهداف ۱- رعایت بهداشت اخلاق اجتماعی و ادبیات وحدت آفرین حماسی. ۲- همدلی ویکپارچگی ملی در برابر دشمنان بیگانه . ۳- بالابردن آستانه تحمل ملی ، در شرایط متشنج. ۴- توجه اکید به حفظ امنیت ملی وحفظ آرامش اجتماعی در برابر دشمنان.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ... سلام بر تو ای مولایم، سلام بر تو از سوی قلبی، که جز تو در آن راه ندارد! بپذیر سلام کسی را که قلبش، خانه محبت توست و چشمهایش مشتاق دیدار تو... ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌ https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
audio_2020-04-11_23-48-58.mp3
4.57M
🔴 قسمت اول وظایف منتظران ♥️⃟🌾༺⃟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 تهذیب نفس از مهمترین و اصلی ترین وظایف یک منتظر است. 🎙️ 🌤 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِــڪَ الـفَـ♡ـرَّجْ 🌤 از وظایف ما شیعیان نشر این کتاب صوتی می باشد.نشر صدقه جاریه https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
»»» آیه ی روز : ********** وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَىَ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ آل عمران-135 و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند؛ و برای گناهان خود، طلب آمرزش می‌کنند -و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمی‌ورزند، با اینکه می‌دانند. ********** نکته ها: بعضى مفسّران، مراد از «فاحشة» را زنا ومراد از «ظلم» را سایر گناهان دانسته اند و بعضى دیگر مراد از «فاحشة» را گناهان كبیره و «ظلم» را گناهان صغیره دانسته اند. در روایات مى خوانیم كه بى توجّهى به گناهان گذشته و ترك توبه از آنها، به منزله ى اصرار بر گناه است.[151] امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتى این آیه نازل شد، ابلیس همه ى یاران خود را جمع كرد و چاره جویى نمود. شیاطین پیشنهاداتى دادند كه پذیرفته نشد، وسواس خنّاس گفت: من چاره مى كنم! گفتند: چگونه؟ گفت: به آنها وعده مى دهم و به آرزوها گرفتارشان مى كنم تا دچار گناه شوند و وقتى گرفتار شدند، استغفار را از یاد آنها مى برم.[152] ----- 151) هو ان یذنب الذنب فلایستغفر اللّه ولایحدث نفسه بتوبة فذلك الاصرار». كافى، ج 2، ص 287. 152) وسائل، ج 11، ص 66. ********** پیام ها: - گاهى از افراد متّقى نیز گناه صادر مى شود. «للمتّقین... الّذین اذا فعلوا فاحشة» - خطرناك تر از انجام گناه، غفلت از گناه و بى توجّهى به زشتى آن است. متّقین اگر هم گناه كنند، بلافاصله استغفار مى نمایند. «اذا فعلوا فاحشة... ذكروا اللّه فاستغفروا» - نشانه ى تقوا، توبه فورى از گناه است. «اذا فعلوا فاحشة... ذكروا اللّه فاستغفروا» - یاد خدا، رمز توبه است. «ذكروا اللّه فاستغفروا» - تا یاد خدا در دل گناهكار زنده است، مى تواند در مدار متقین وارد شود. «اذا فعلوا فاحشة... ذكروا اللّه» - گناه، ظلم به خویشتن است. «ظلموا انفسهم» - تنها خداوند است كه گناهان را مى بخشد. «و من یغفر الذنوب الا اللّه» - متّقى كسى است كه اصرار بر گناه نداشته باشد. زیرا اصرار بر گناه، نشانه ى سبك شمردن آن و غفلت از یاد خداست. «ولم یصرّوا على ما فعلوا» - اصرار آگاهانه بر گناه، سبب محرومیّت از مغفرت الهى است. «و من یغفر الذنوب الا اللّه و لم یصرّوا» ********** https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶ 🔸روزی به شهید تورجی زاده گفتم: محمـــد باید معاون گردان شوی. قبول نمی کرد، با اصرارِ من گفت : 🌷به شرطی که سه شنبه تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی! با تعجب گفتم : چطــور؟ با خنده گفت : جان آقای مسجدی نپرس! قبول کردم و محمد معاون گردان شد. مدیریت محمد خیلی خوب بود. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : 🔸باید مسئول گردان شوی. رفت و یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری! کمی فکر کرد و گفت : قبول می کنم ، اما با همان شرط قبلی! 🔸گفتم : صبــر کن ببینم! یعنی چی که تو باید شرط بذاری؟! اصلا بگو ببینم بعضی هفته ها که نیستی کجا می روی؟ اصرار می کرد که نگوید. من هم اصرار می کردم که باید بگویی کجا می روی؟ 🌷بالأخره گفت. حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه شنبه ها از این جا می رم مسجد جمکــــران و تا عصر چهارشنبه بر می گردم. با تعجب نگاهش می کردم چیزی نگفتم. ❗️ بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـــران را می رود و بعد از خواندن نماز عجل الله تعالی فرجه الشریف بر میگردد. یکبار همراهش رفتم. نیمه های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمــد انداختم. سرش به شیشه بود. مشغول خواندن نافله بود. قطرات اشک از چشمانش جاری شده بود. در مسیر برگشت با او صحبت می کردم. 🌷 می گفت: یکبــار 14 بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم! هدیه به روح این شهید بزرگوار https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 عشق در یک نگاه💗 قسمت43 حسام بعد از چند ساعت اومد توی اتاق منم چشمامو به بهونه خواب بستم اومد کنار تخت نشست حسام: میدونم که خواب نیستی، چه طور میتونم باور کنم که با اون حالت الان خوابیده باشی ( اشک از گوشه چشمم روی بالشت سرازیر شد ) حسام: نرگسی اگه تو نخوای من هیچ جا نمیرم -چه طور میتونم جلوی کسی رو بگیرم که دلش به موندن نیست ،من عاشق تو شدم ،تو هم عاشق خانم بی بی زینب شدی من کجا و عشق تو کجا بغضم شکست و صدای گریه ام بالا گرفت حسام بغلم کرد تا آروم بشم اما هیچ چیزی این دل آشوبمو آروم نمیکرد بعد از گریه های زیاد خوابم برد توی این مدت اینقدر حالم بد بود که وضعیت جسمی خوبی نداشتم یه هفته ای گذشت و من نمیدونستم ،چند روز دیگه حسام پیشم میمونه یه روز شروع کردم به تمیز کردن خونه و غذا درست کردن میز و چیدم ،منتظر حسام شدم که در خونه باز شد حسام با دوتا شاخه گل نرگس وارد خونه شد حسام : هوووممم ، این بو از خونه ماست؟ - بله حسام: وایی که چقدر گرسنمه - لباست و عوض کن بیا حسام: بفرماید ،یکی برای مادر ،یکی برای بچه - خیلی ممنون گلا رو داخل گلدون گذاشم ،بعد گذاشتمش روی میز خونه بوی گل نرگس پیچیده بود حسام اومد و شروع کردیم به غذا خوردن - حسام جان،کی باید بری؟ حسام یه نگاهی به من انداخت: باشه بعدن صحبت میکنیم - الان بگو ،لطفا حسام: ۱۰ روز دیگه ( با گفتن این حرف ،انگار شماره معکوس زندگیم شروع شد) - به پدر مادرت هم خبر دادی؟ حسام: اره - چیزی نگفتن؟ حسام: مامان یه کم گریه کرد و آخرش راضی شد ( چیزی ،نگفتم و مشغول غذا خوردن شدم) ••••• 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه💗 قسمت44 اصلا نمیدونستم تو این ده روز چیکار باید بکنم چقدر کار عقب مونده دارم یه روز نوبت دکتر داشتم دکتر برام سونو گرافی ۴ ماهگی نوشت به اصرار من رفتیم سونوی سه بعدی گرفتیم ولی حسام راضی نبود ،میگفت ضرر داره صبر کن خودش وقتی دنیا اومد میفهمی جنسیتش چیه سونو که رفتیم حسام هم همراه من اومد داخل اتاق دکتر از مانیتور تمام اجزای بچه رو بهش نشون داد خوشحالی تو صورت حسام موج میزد چه پدر خوبی میشی تو دکتر بهمون گفت بچه پسره شب شام رفتیم خونه بابام اینا بعد شام ،حسام ماجرای رفتنشو گفت همه به من نگاه میکردن زهرا اومد سمتم: نرگس تو واقعن اجازه دادی ،آقا حسام بره - بغضمو خوردم: اره زهرا: تو واقعن رسمأ دیونه ای زهرا یه گوشه ای نشست و حرفی نمیزد ،فقط به من نگاه میکرد همه سکوت کرده بودن منم یه دفعه گفتم - خوب مثلان اومدیم مهمونیااا زهرا خانم ،نمیخوای واسه خواهر زاده ات اسم انتخاب کنی؟ صدام میلرزید یه کاغذ و خودکار برداشتم - اول بابا جون ،یه اسم بگین بابایی،نوه اتون پسره هااا بابا یه لبخندی که پر از غم بود زد : امیر - خوب مامان جون شما یه اسم بگین! ( مامان با گوشه روسریش اشکشو پاک میکرد): رضا -خوب حالا نوبت اقا جواد،شما هم یه اسم بگین آقا جواد: محمد حسن - هومم این قشنگه -خوب حالا نوبت خاله زهراست (زهرا اشک میریخت و چیزی نمیگفت) - عع زهرا ،تو که اینقدر ناز نازی نبودی ،بگو دیگه ،یه اسم بگو زهرا: علی رفتم کنار حسام نگاهش کردم اشکام جاری شد - حالا نوبت بابا حسامه ( حسام نگاهی به من انداخت ،اشک تو چشماش جمع شد ) حسام: هر چی تو انتخاب کنی منم همونو دوست دارم - نه دیگه من میخوام بدونم تو چی دوست داری حسام: علی اصغر -خوب منم اسم حسین و دوست دارم کاغذا رو پیچوندم و داخل یه ظرفی ریختم بردم سمت حسام - یکیشو بردار حسام یکی از کاغذا رو برداشت و بازش کرد حسام: نوشته حسین نشستم کنارش : خوب تصویب شد ،حسین میزاریم صدا گریه ی زهرا بلند شد ،دیگه نمیتونست تحمل کنه و رفت توی اتاق آقا جوادم همراش رفت ما هم زود خداحافظی کردیم و رفتم خونه ••••• 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏الهی 🤲 این بنده چه داند که چه می باید جست؟ داننده تویی هر آنچه دانی، آن ده 🌻🌻 سلام 💜 صبح سه شنبه متولدین خرداد ماهی تولدت مبارک بـهاریتون سرشـاراز مهربانی💜 امیدوارم دراین روز زیبـا 💜 کلبه دلتـون گـرم بـاشـه💜 چراغ امـیدتـون روشـن 💜 وجودتون سبـز و سلامت💜 و دعای خیر همراه زندگیتون💜 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
1_976549042.mp3
4.78M
🔴 قسمت دوم وظایف منتظران ♥️⃟🌾༺⃟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 اهمیت و آثار شناخت امام زمان عج ⁉️ برای شناخت امام عصر (عج) باید چه کارهایی انجام داد ؟ 🎙 🌤 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِــڪَ الـفَـ♡ـرَّجْ 🌤 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبیخون_فرهنگی یعنی این: 🦄تبلیغات فراوان برای کاشت ناخن 🦄ایجاد وسوسه و نیاز کاذب در مخاطب 🦄انجام کاشت ناخن با هزینه بالا و احتمال قارچ و عفونت ناخن و نوک انگشت و مهمتر از آنها ایجاد مانع در رسیدن آب به ناخن و : 📌😔📌وضوی باطل و غسلهای باطل 📌😔📌نماز باطل و روزه باطل 📌😔📌جنابت دائمی و واجب الغسل بودن دائمی 📌😔📌حرام بودن رفتن به مساجد 📌😔📌حرام بودن رفتن به حرم امامان معصوم 📌😔📌ممنوعیت و حرام بودن دست زدن به قرآن و حتی قرائت بسیاری از سوره ها و آیات آن 📌😔📌 حرام شدن خیلی چیزهای دیگر که بر جنب و حائض حرام است 📌🙊📌وخیلی چیزهای دیگر که بر جنب و حائض مکروه است 📌🙊📌حرام شدن سفر حج وباطل بودن اعمال حج 📌😤📌 حرام بودن نشان دادن ناخن کاشته شده به نامحرم 📌😡😔🙊📌ودر هنگام مردن غسل میت هم باطل است و این زن در حال جنابت و حائض بودن و با غسل میت باطل راهی جهان آخرت و دیدار با پروردگارش می شود!!!؟؟؟. 📌فکر کردن درد دارد📌 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمن راز پیروزی ما در خرمشهر و خرمشهر‌ها را به چشم دید و فهمید این ملت اگر پرچم اسلام و ایمان را برافراشته نگهدارد، در همه میدان‌ها پیروز خواهد شد؛ بنابراین سعی کردند این پرچم را سرنگون کنند. امروز همه تلاش آمریکا و دستگاه و جبهه استکبار این است که عنصر قدرت و قوّت و مقاومت را از ما بگیرد؛ یعنی میخواهد ایمان و اتّکاءِ به نفس و امید و اتّحاد را در ما تضعیف کند. ملتی که ایمان و اتحّاد نداشته باشد و نسبت به آینده مأیوس باشد، پیداست که در همه میدان‌ها شکست خواهد خورد؛ در سیاست هم شکست میخورد، در اقتصاد هم شکست میخورد، در سازندگی کشور هم شکست میخورد. آن‌ها میخواهند این‌ها را از ما بگیرند. اوّلین ضربه‌ای که میزنند، این است که ملت را از خود مأیوس کنند. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
33.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شهید حسن اصغری چرا عکس های ما رو برداشتید؟ شهید بزرگوار هشت سال دفاع مقدس، شهید والا مقام بسیجی دلاور حسن اصغری که بعد از عید فطر امسال سه شب متوالی به خواب مدیر مدرسه دخترانه فرقانی ۱ ناحیه یک .استان قم سرکار خانم محبی پور آمد و از اینکه تصاویر شهدا را از محیط مدرسه جمع آوری کرده بودند دلخور بود. https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
»»» آیه ی روز : ********** كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ عنکبوت-57 هر انسانی مرگ را می‌چشد، سپس شما را بسوی ما بازمی‌گردانند. ********** نکته ها: شاید این آیه در ارتباط با آیه قبل باشد كه اگر در هجرت مرگ انسان فرارسد، در آن صورت تكلیف چیست؟ این آیه پاسخ مى دهد، آنجا كه هجرت لازم است از مرگ نترسید، زیرا مرگ سرنوشت حتمى همه است؛ ولى پایان كار نیست، به سوى ما مى آیید و ما پاداش هجرت و مرگ در راه هجرت را به شما عطا خواهیم كرد و ستمكارانى را كه شما را مجبور به هجرت كردند كیفر خواهیم داد، گرچه رسیدن به آن پاداش و كیفر طول بكشد. (كلمه ى «ثمّ»، بیانگر مدّت زمان طولانى است.) ********** پیام ها: - مرگ، استثنا ندارد و براى همه است. «كلّ نفس ذائقة الموت» - مرگ، امرى وجودى است، نه عدمى. «ذائقة الموت - ترجعون» - مرگ، پایان كار نیست، بازگشت به مبدأ است. «الینا ترجعون» ********** https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه💗 قسمت45 هشت روز مونده بود به رفتن عشقم چقدر این روزها زمان زود میگذره صبح از خواب بیدار شدم ،ولی حسی به ادامه زندگی نداشتم تصور اینکه دیگه حسام کنارم نباشه دیونم میکرد صدای زنگ گوشیم و شنیدم وبلند شدم نگاه کردم حسام بود ( اشک تو چشمام جمع شد،یعنی بازم این اسمو رو صفحه گوشیم میبینم ) - جانم حسام: سلام برنرگسی خودم - سلام عزیزم حسام: خوبی نرگسم ؟ - اره حسام: حسین اقای ما چه طوره ؟- ( چقدر زود اسمشو به زبون آوردی،چقدر زود دلبریهات برای پسرت شروع شده ، نکنه خودت هم باور داری که دیگه نمیبینیش) حسام: الو نرگسی، چرا جواب نمیدی؟ - (صدام میلرزید): جانم حسام: آماده شو ،دارم میام دنبالت بریم جایی - چشم حسام: الهی فدای چشم گفتنت بشم ،فعلن یاعلی گوشی از دستم افتاد و نشستم روی تخت ،بعد رفتنت کی قربون صدقه ام بره کی آرومم کنه خدایا چقدر سخت داری امتحانم میکنی خدایا هنوز ترکشای امتحان قبلیت خوب نشدهاااا به سختی از جام بلند شدم و آماده شدم رفتم پایین چند دقیقه بعد حسام هم اومد سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم انگار متوجه شد که خیلی گریه کردم نمیدونستم کجا داریم میریم بعد نیم ساعت حسام ایستاد حسام: پیاده شو عزیزم ( از ماشین پیاده شدیم و حسام دستمو گرفت ،دستای سردم در دستان گرمش جون گرفت) حسام( خندید) : نرگسی فک کنم باید بهت بخاری وصل کنم اینجوری بچه مون برفکی دنیا میاد ( باخنده اش ،خندم گرفت ) ••••• 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه💗 قسمت46 وارد یه مغازه شدیم،که دور تا دور مغازه پر بود از لباسای بچه گانه حسام: سلام سعید جان خوبی؟ سعید: به ! حاج حسام ،خوبی داداش - سلام سعید : سلام آبجی ،خوش اومدین حسام: سعید جان ،لباس نوزادی ،پسرونه میخوام سعید : چشم ،مبارکتون باشه حسام : قربونت برم ( نفسم داشت بند میاومد ، حسام رفت یه صندلی اورد ) حسام: نرگس جان بشین اقا سعید یه عالم لباس نوزادی نشون حسام داد چشماش با دیدن لباسا ،برق میزد حسام: سعید داداش ،الان اینا زیادی کوچیک نیست ( سعید خنده اش گرف) مثل اینکه بچه اولته هاا ،نه داداش اندازه اش میشه حسام یه نگاهی به من انداخت حسام: نرگس خانم،بیا تو هم یه نظری بده ، من که عاشق همه شون شدم ( حتی جون حرف زدن نداشتم به زور کلمه ها رو زبونم جاری میشد) - هر کدوم که خودت خوشت اومد بخر حسام: باشه، باز بعدن نگیااا این قشنگ نبود ،اون قشنگ بودااا - شما هر چی بخرین قشنگه گوشیمو درآوردم و شروع کردم به گرفتن فیلم میخواستم وقتی نیست ،با دیدن فیلماش کمی آروم بشم احتمالن امروز بهترین روز زندگیشه که با چه عشقی داره برای بچه ای که هنوز ندیده و لمسش نکرده خرید میکنه و من با دیدنش ،تمام وجودم درحال تیکه شدن بود بعد از خرید کردن ،حرکت کردیم ،توی راه از یه رنگ فروشی ،یه رنگ خرید و رفتیم سمت خونه حسام رفت یکی از اتاقها رو خالی کرد شروع کرد به رنگ زدن منم رفتم مشغول غذا درست کردن شدم صدای خوندنش تا آشپز خونه میاومد بعد چند ساعت حسام صدام کرد حسام: نرگسی،یه لحظه بیا رفتم سمت اتاق درو باز کردم سقف اتاق و آبی آسمونی کرده بود دیوارها رو سبز پسته ای حسام: چه طوره؟ - خیلی قشنگ شده حسام: حالا حسودیت نشه هاا،اتاق خودمونم یه رنگ صورتی میزنم (خندم گرفت، حسادت،اونم به پدر پسرم ) - من از صورتی خوشم نمیاد حسام: عع فک کردم همه دخترا عاشق صورتی ان که - ولی من دوست ندارم حسام: خوب چه رنگی دوست داری ،بگو برات همونو میزنم - لیمویی حسام : ای به چشم وقتی برگشتم برات رنگ میزنم ( برگشتن،یعنی بر میگردی ) - انشاءالله ••••• 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آب در افغانستان سربالا می‌رود! 🔹آبی که قرار بود از هیرمند به سیستان و بلوچستان برسد، حالا در افغانستان سربالا می‌رود. اما ماجرا همیشه همینجور نخواهد ماند. آب بالاخره راه خودش را پیدا می‌کند. 🔸حقابهٔ هیرمند از ۱۵۰ سال پیش، محل مناقشهٔ ایران و افغانستان بوده. توافق‌هایی که تنها روی کاغذ مانده‌اند‌. حالا چند سالی است با سدسازی افغانستان، تنها منبع آب شرق ایران تقریباً قطع شده. مسئله‌ای که هم مردم را عصبانی کرده هم مسئولان را. چه شد که این‌گونه شد؟ https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری! 💚 امام سجاد صلوات الله علیه فرمودند: خداوند به سوی موسی علیه‌السلام وحی فرستاد: «ای موسی! اگر به سویم بندهٔ فراری مرا برگردانی، یا گمراهی را به سوی من بر گردانی، بهتر است برای تو از عبادت صد سال که روزهایش را روزه بداری و شب هایش نماز به پا داری. حضرت موسی گفت: پروردگارا! بنده گریخته کیست؟ فرمود: معصیت کاری که از فرمان ما تجاوز کرده. گفت: کیست آن گم شونده از در خانهٔ تو؟ فرمود: «نادانی که امام زمانش را نشناسد، در حالی که تو او را برایش معرفی می‌کنی و می‌شناسانی.» 📘مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص۳۱۹ ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/652738793C8ca71a82d8