eitaa logo
کنفرانسهای مفید
29 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
698 ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما و مسأله دکتر شریعتی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 دکتر شریعتی، آخوندزاده خراسانی، معلم پرحرارت روشنفکری بود که در دهه سی به جمعیت خداپرستان سوسیالیست پیوست و حتی در جمع ملی گراهای مشهد دستگیر شد. علی شریعتی بعد از مدتی به دلیل مهارت ویژه در سخنوری و قلم، مورد توجه کانون های نخبگانی قرار گرفت و همزمان که مورد التفات امثال بود، توسط و نیز به دربار نزدیک شد و بعدا با بورس دولتی راهی پاریس شد. در پاریس از اساتید مختلفی درس گرفت که برخی شان چپ گرا، و برخی دیگر ماسون بودند. شریعتی بعد از بازگشت در نامه های خصوصی به محمدتقی شریعتی، از ایده اسلام منهای آخوند، سخن به میان آورد و بعدا در توضیحات مکتوبش خطاب به ، صراحتا از تلاشش برای تحقق ، سخن گفت. با تأسیس حسینیه ارشاد و با حمایت شهید مطهری، پدیده شریعتی در دهه پنجاه در سطحی گسترده مطرح شد و در این دوره اگرچه بحث های سطحی و التقاطی با لعاب اسلامی در سخنان وی فراوان یافت می شد اما همین میزان نیز موجب می شد که دانشجویان مسلمان در مقابل تبلیغات پرطمطراق چپ ها، به اعتماد به نفس نسبی در اسلام گرایی دست یابند. بعد از بالاگرفتن زاویه التقاط و بی نتیجه ماندن تلاش های برخی از سران روحانی برای جذب و اصلاح شریعتی، شهید مطهری نیز به جرگه مخالفان دوآتشه دکتر (قاطبه علمای سنتی قم و مشهد و بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیات مصباح یزدی ‌و سید مصطفی خمینی) بپیوندد و خطر آثار و افکار دکتر را در قالب نامه ای مفصل به امام خمینی ابراز کند. صدالبته برخورد مخالفان انقلابی دکتر شریعتی، هرگز مورد قبول طیف دیگری از روحانیون مبارز واقع نشد و بزرگانی چون مقام معظم رهبری و شهید بهشتی، با نگاهی راهبردی به میدان مبارزه، علی رغم قبول اشکالات در آثار دکتر، نحوه برخورد با وی را مورد نقد قرار دادند که انشقاق در مدرسه حقانی تنها یکی از آثار این اختلاف نظر بود. شاید توجه به همین مصالح مبارزاتی کلان بود که موجب شد امام خمینی هرگز تا قبل از فوت دکتر، موضع صریحی در مورد آثار او ابراز نفرماید، هرچند که به دقت هرچه تمام تر، هیچ تأییدی نیز از ناحیه ایشان مشاهده نشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد. گرچه با خروج دکتر شریعتی از ایران، ظاهرا بخشی از اختلافات حل شده بود اما نزاع و انشقاق بر سر افکار و آثار او هرگز تمام نشد و بعدا همین افکار منجر به تغذیه فکری و رویش جریان های تروریستی چون گردید که برخی متفکران مسلمان را تنها به جرم نقد شریعتی، به شهادت رساندند و برخی ترورهای شان نیز ناتمام ماند. بعد از فوت دکتر شریعتی، سازمان تروریستی مجاهدین و اعضای نهضت آزادی(خصوصا شاخه برون مرزی آن) تلاش زیادی در شهیدسازی از وی انجام دادند و او را معلم شهید نامیدند اما علی رغم همه تلاش ها، امام خمینی در پاسخ به پیام های تسلیت متعدد پیرامون این واقعه، حتی حاضر نشدند، از لفظ مرحوم نیز برای او استفاده کنند که این مسئله موجب قهر و رنجش شدید دکتر ابراهیم یزدی شد که اعتقاد داشت باید لفظ شهید در پیام امام بیاید! آقا سید موسی صدر بر پیکر شریعتی نماز گذارد و جنازه در زینبیه دمشق دفن شد. در ایران نیز انتشار پیام انتقادی مشترک آقایان مطهری و بازرگان، آتش خشم مریدان دکتر را برانگیخت تا بدانجا که مهندس بازرگان بعدا مجبور شد از نظر اولیه اش کمی عقب نشینی کند ولی همچنان منتقد شریعتی باقی ماند. بعد از گذشت بیش از چهار دهه از فوت دکتر شریعتی همچنان آثار و افکار و کارنامه سیاسی او محل نزاع و موجب انشقاق در میان انقلابیون است و این مسئله ضرورت بازخوانی مستند، همه جانبه و بی تعصب ‌پیرامون این موضوع را نشان می دهد. 🔶پی افزود ۱)جریان نوشریعتی ها با همت و حمایت دکتر ، در قم ظهور و بروز یافته و تا کنون آثار مکتوب قابل تاملی ارائه داده است. این جریان که می توان از آن با عنوان یاد کرد، تلاش دارد به روحانیت به دید یک سوژه مطالعاتی صرف بنگرد که نتیجه اش ارائه تصویری غیر مقدس وسکولار از حوزه و روحانیت خواهد بود و از همین حیث، حلقه پسران سارا را می توان انتقام توأمان دکتر شریعتی از حوزه و نظام قلمداد کرد که از یک سو با خط مخالفان انقلابی دکتر در ستیز اند و از دیگر سو مخالفان سنتی شریعتی را مورد هجمه قرار داده اند. ۲) استفاده ازلفظ دکتر، مطابق ادبیات عامه است وگرنه هرگز مدرک دکترای ایشان در محافل علمی مشاهده و ارائه نشده است که البته قطعا به معنی نفی آن نیست و اگر کسی از سند آن اطلاع دارد بازنشر خواهد شد.
ما و مسأله دکتر شریعتی 💥 🔻🔻🔻 دکتر شریعتی، آخوندزاده خراسانی، معلم پرحرارت روشنفکری بود که در دهه سی به جمعیت خداپرستان سوسیالیست پیوست و حتی در جمع ملی گراهای مشهد دستگیر شد. علی شریعتی بعد از مدتی به دلیل مهارت ویژه در سخنوری و قلم، مورد توجه کانون های نخبگانی قرار گرفت و همزمان که مورد التفات امثال بود، توسط و نیز به دربار نزدیک شد و بعدا با بورس دولتی راهی پاریس شد. در پاریس از اساتید مختلفی درس گرفت که برخی شان چپ گرا، و برخی دیگر ماسون بودند. شریعتی بعد از بازگشت در نامه های خصوصی به محمدتقی شریعتی، از ایده اسلام منهای آخوند، سخن به میان آورد و بعدا در توضیحات مکتوبش خطاب به ، صراحتا از تلاشش برای تحقق ، سخن گفت. با تأسیس حسینیه ارشاد و با حمایت شهید مطهری، پدیده شریعتی در دهه پنجاه در سطحی گسترده مطرح شد و در این دوره اگرچه بحث های سطحی و التقاطی با لعاب اسلامی در سخنان وی فراوان یافت می شد اما همین میزان نیز موجب می شد که دانشجویان مسلمان در مقابل تبلیغات پرطمطراق چپ ها، به اعتماد به نفس نسبی در اسلام گرایی دست یابند. بعد از بالاگرفتن زاویه التقاط و بی نتیجه ماندن تلاش های برخی از سران روحانی برای جذب و اصلاح شریعتی، شهید مطهری نیز به جرگه مخالفان دوآتشه دکتر (قاطبه علمای سنتی قم و مشهد و بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیات مصباح یزدی ‌و سید مصطفی خمینی) بپیوندد و خطر آثار و افکار دکتر را در قالب نامه ای مفصل به امام خمینی ابراز کند. صدالبته برخورد مخالفان انقلابی دکتر شریعتی، هرگز مورد قبول طیف دیگری از روحانیون مبارز واقع نشد و بزرگانی چون مقام معظم رهبری و شهید بهشتی، با نگاهی راهبردی به میدان مبارزه، علی رغم قبول اشکالات در آثار دکتر، نحوه برخورد با وی را مورد نقد قرار دادند که انشقاق در مدرسه حقانی تنها یکی از آثار این اختلاف نظر بود. شاید توجه به همین مصالح مبارزاتی کلان بود که موجب شد امام خمینی هرگز تا قبل از فوت دکتر، موضع صریحی در مورد آثار او ابراز نفرماید، هرچند که به دقت هرچه تمام تر، هیچ تأییدی نیز از ناحیه ایشان مشاهده نشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد. گرچه با خروج دکتر شریعتی از ایران، ظاهرا بخشی از اختلافات حل شده بود اما نزاع و انشقاق بر سر افکار و آثار او هرگز تمام نشد و بعدا همین افکار منجر به تغذیه فکری و رویش جریان های تروریستی چون گردید که برخی متفکران مسلمان را تنها به جرم نقد شریعتی، به شهادت رساندند و برخی ترورهای شان نیز ناتمام ماند. بعد از فوت دکتر شریعتی، سازمان تروریستی مجاهدین و اعضای نهضت آزادی(خصوصا شاخه برون مرزی آن) تلاش زیادی در شهیدسازی از وی انجام دادند و او را معلم شهید نامیدند اما علی رغم همه تلاش ها، امام خمینی در پاسخ به پیام های تسلیت متعدد پیرامون این واقعه، حتی حاضر نشدند، از لفظ مرحوم نیز برای او استفاده کنند که این مسئله موجب قهر و رنجش شدید دکتر ابراهیم یزدی شد که اعتقاد داشت باید لفظ شهید در پیام امام بیاید! آقا سید موسی صدر بر پیکر شریعتی نماز گذارد و جنازه در زینبیه دمشق دفن شد. در ایران نیز انتشار پیام انتقادی مشترک آقایان مطهری و بازرگان، آتش خشم مریدان دکتر را برانگیخت تا بدانجا که مهندس بازرگان بعدا مجبور شد از نظر اولیه اش کمی عقب نشینی کند ولی همچنان منتقد شریعتی باقی ماند. بعد از گذشت بیش از چهار دهه از فوت دکتر شریعتی همچنان آثار و افکار و کارنامه سیاسی او محل نزاع و موجب انشقاق در میان انقلابیون است و این مسئله ضرورت بازخوانی مستند، همه جانبه و بی تعصب ‌پیرامون این موضوع را نشان می دهد. 🔶پی افزود ۱)جریان نوشریعتی ها با همت و حمایت دکتر ، در قم ظهور و بروز یافته و تا کنون آثار مکتوب قابل تاملی ارائه داده است. این جریان که می توان از آن با عنوان یاد کرد، تلاش دارد به روحانیت به دید یک سوژه مطالعاتی صرف بنگرد که نتیجه اش ارائه تصویری غیر مقدس وسکولار از حوزه و روحانیت خواهد بود و از همین حیث، حلقه پسران سارا را می توان انتقام توأمان دکتر شریعتی از حوزه و نظام قلمداد کرد که از یک سو با خط مخالفان انقلابی دکتر در ستیز اند و از دیگر سو مخالفان سنتی شریعتی را مورد هجمه قرار داده اند. ۲) استفاده ازلفظ دکتر، مطابق ادبیات عامه است وگرنه هرگز مدرک دکترای ایشان در محافل علمی مشاهده و ارائه نشده است که البته قطعا به معنی نفی آن نیست و اگر کسی از سند آن اطلاع دارد بازنشر خواهد شد.