💢 دست نوشته ای زیبا و خواندنی از معلم بسیجی #شهید_محمد_حسین_تجلی :
🌹#شهید_محمد_حسین_تجلی از جمله دلدادگان صادق و کمال یافته مکتب خدائی حضرت #امام_خمینی (ره) بود که راه صدساله مقصود را یک شبه پیمود . حسین چنان شیفته و مجنون راه و رسم اهل بیت و حضرت امام بود که در طول جنگ مدام جان پرشور و پاکش به شوق و اشتیاق می آمد و از سر عشق چنان دست نوشته های به قلم تحریر در می آورد که هرکدامشان برای خودش مثنوی هفت شهر عشق بود و نمایانگر طریق و مسلک عارفان و طالبان راه حق و حقیقت بود !
اگه باورتون نمیشه ! فقط این دست نوشته شو بخوانید که مربوط به بازگشتش به جبهه و حضور در #عملیات_کربلای_پنچ میشود .
🔹 بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
🍁 زندگی ، حرکتی است دوری ، دوری باطل ، آمد و رفتی بیهوده . کار اصلی : پیر شدن ؛ نتیجه ی واقعی : پوسیدن ، نوسانی یک نواخت و ابلهانه .
روز مقدمه ای بر شب ، شب مقدمه ای بر روز و سرگرم بازی خنک و مکرر این دو موش سیاه و سفید که ریسمان عمر را می جوند و کوتاه می کنند ، تا مرگ.
🍁 زندگی تماشایی و تماشای صبح و شام های بی حاصل ، بی معنی ، یک بازی بی مزه و بی انجام . وقتی نداری ، همه رنج و تلاش و انتظار . وقتی می یابی و می رسی همه هیچ و پوچ . باید جاری شد . به عصر سوگند ! که انسان هر آینه در زیانکاری است و نامش زندگی کردن ، و تو تا حال چه کرده ای ؟ زندگی کرده ای؟ چه در دست داری ؟ سال ها که از دست داده ای چه شده ای ؟
🍁 ای بر سیمای خداوند ! ای مسئول امانت او ! ای مسجود ملائک اوذ! ای جانشن الله در زمین ، در جهان ! شده ای پول ! شده ای شهوت ! شده ای شکم ! شده ای دروغ ! شده ای درنده ! شده ای پوک ! پوچ خالی ! یا نه پر از لجن و دگر هیچ .که درآغاز ، کالبدی بودی ، مرداری ، لجنی (حماء مسنون) گل بدبوی پلید . ای زاغ لجن خوار ! از این مرداب وجودیت بدر آی ! از این لجن زار زیستنت ناگهان خود را به ننگ آغشته ، سر به صحرای آفتاب جزیره نه ! بر کویری از رملستان تافته و خشک ، رو به سوی خدا کن . ای نی زرد و خشک و پوک ! بنال از غربت ! بنال از تبعید ، ای ابزار بیگانه ها و دشمن ها ! ای بر لب ها ی دیگران ترانه ساز !آهنگ نیستان خویش کن ، و اکنون باید انتخاب کرد.
🍁 ((خدا را یا خود را ، پیوند را یا رهایی را ، ماندن را یا رفتن را ، خوشبختی را یا کمال را ، لذت را یا مسئولیت را ، زندگی برای زندگی را یا زندگی برای هدف را ، علاقه و آرامش را یا عقیده و تلاش را ، غریزه را یا شعور را ، عاطفه را و یا ایمان را انتخاب خواهم کرد . خدا را و رهایی را و رفتن را و کمال را و مسئولیت را و زندگی برای هدف را ، و عقیده و جهاد را و شعور را و ایمان را )).
🍁 در هر بامدادان و شامگاهان موذن قبل از ندای دلنشین اذان می گوید :( افوض و امری الی الله... ) تمام کارهایم را به خدا وا می گذارم . پس شما نیز باید این چنین باشید . اراده و استقامت خویش را به ملائک نشان دهید . بگذارید ملائک ببینند که وقتی مشکلات و مصائب از هر سو بر آدم (خلیفه الله ) می بارند او چون کوه ! وه که چه می گویم ! برتر از کوه می ایستد و سر خم نمی کند . بایستید و با ایستادنتان باعث فخر خدا شوید.
🍁 آیه ( اعلم ما لا تعلمون) خدا را برای ملائک تفسیر کنید (لا غوینهم) را که شیطان گفت شما را ندیده بود . شما را نمی شناخت . آری نمی تواند بشناسد. چرا که خدا از روحش در آدم دمید . چشم شیطان توان دیدن روح خدا را ندارد . برایتان شعر نمی گویم .ذبه این امر ایمان دارم و می دانم که شما نیز هم چنین.
دیگر باید بلند شوم و دنباله ی راه را برم .
بدانید که ناآگاهانه نرفتم .
انتخاب کردم !؟ انتخاب . ..!
🌸 خوشا به سعادتت که به حقیقت سرباز واقعی اسلام و امام (ره) بودی
🌹 #معلم_بسیجی #شهید_محمد_حسین_تجلی
از رزمندگان غیور و مخلص گردانهای خط شکن #استان_زنجان در طول #دفاع_مقدس بود که در #عملیات_کربلای_پنج (دی ماه ۱۳۶۵، #شلمچه) به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_کربلای_پنج
#رزمندگان_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
💥@Kongereh_shohada_zn
💢زندگینامه سردار #شهید اباصلت باقری
✨اباصلت باقری اسفند ۱۳۴۵ ه ش در خانواده ای نسبتا مرفه در روستای حصار در #استان_زنجان به دنیا آمد.پدرش به صیفی کاری و مغازه داری اشتغال داشت . فرزند دوم خانواده بود و در فضای مذهبی پرورش یافت . در سال ۱۳۵۱ تحصیل در مقطع ابتدایی را در روستایش آغاز کرد و در دوره ابتدایی را با یک سال ترک تحصیل در روستا گذراند .پس از آن به #زنجان رفت و روزها در مغازه برادرش کار می کرد و بعد از ظهر ها در مدرسه راهنمایی شبانه به تحصیل می پرداخت . دوره راهنمایی نیز به عللی چند بار ترک تحصیل کرد .خانواده او نیز پس از مدتی به زنجان مهاجرت کردند و در محله امیرکبیر ساکن شدند .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آغاز جنگ عراق علیه ایران به #بسیج پیوست و فعالانه در جبهه های جنگ شرکت داشت . در اولین اعزام به مدت چهل روز در #عملیات_بیت_المقدس –آزادی سازی خرمشهر – در جبهه حضور یافت . او با گذراندن آموزش تخصصی در رشته #تخریب به آموزش نیروهای #بسیجی پرداخت . دوره تکمیلی #مربیگری_عالی را در پادگان #امام_علی (ع)در تهران طی کرد ، از این رو در #تخریب و #خنثی سازی میدانهای مین فعالیت می کرد. در سال ۱۳۶۱ به عضویت رسمی #سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی در آمد .
✨در مدت حضورش در #جبهه ؛ دو بار مجروح شد . در تمام عملیات به عنوان نیروی اطلاعات وعملیات شرکت داشت. ✨نقل است که یک بار او و همرزمانش در منطقه #زیدیه وارد خاک #عراق شده بودند به هنگام بازگشت ، شناسایی شده و مورد محاصره نیروهای عراقی قرار گرفتند. در جریان درگیری بازوی او بر اثر اصابت گلوله مجروح شد ولی او با پنهان شدن در یک گودال از دست نیروهای عراقی جان سالم به در برد و پس از حمله نیروهای خودی و تصرف منطقه به پشت خط مقدم باز گشت . یک روزهم در خاک عراق از ناحیه کمر در اثر اصابت ترکش مجروح شد ، در نتیجه این مجروحیتها به کسب ۲۵ درصد #جانبازی مفتخرگردید .
✨حضور در #جبهه او را از ادامه تحصیل باز نداشت . تا سال سوم راهنمایی ادامه تحصیل داد . در همین سال ها با راهنمایی خواهرش با خانم عادله میرزایی در تهران ازدواج کرد .قبل از ازدواج سختی های زندگی خود را به همسر آینده اش گوشزد کرد و یاد آور شد که ممکن است به علت مشغله زیاد در #جبهه ها ، ماه ها به مرخصی نیاید یا به اقتضای کارش که خدمت در #واحد_تخریب بود، هر لحظه به خطر قطع عضو و حتی #شهادت مواجه شود.
✨مراسم عقد او با خانم میرزایی باحضور چند نفراز خویشان وخانواده و با مهریه چهل هزار تومان برگزار گردید . آنها پس از ازدواج ، زندگی مشترک خود را در اتاقی جداگانه در منزل پدر اباصلت شروع کردند . ✨👈حاصل ازدواج آنها دو فرند پسر به نام های محمد و علی و یک دختر به نام زینب بود که از دنیا رفت .
او هزینه های زندگی خود را از حقوقی که ازسپاه پاسداران می گرفت و در ماه کمتر از ۳۰۰۰تومان بود و نیز کمک مالی پدرش تامین می کرد .
#شهادت، بزرگ ترین آرزوی قلبی او بود . آرزو داشت در صورتی که در جنگ به شهادت نرسید، پس از جنگ به حوزه علمیه برود و به کسوت #روحانیت در آید . این خواسته او در فرازی از وصیت نامه اش نیز هویدا است: تا آنجا که می توانید به دنبال علم بروید ، علمی که شما را به مرتبه بلند انسانیت برساند و شما را به خودتان بشناساند وقتی چنین علمی پیدا کردید ، خدا را هم به نحوه شایسته ستایش خواهید کرد .
در #عملیات_مرصاد به عنوان معاون فرمانده #گردان علی بن ابی طالب (ع) حضور داشت و پس از #شهادت روح الله شکوری – #فرمانده_گردان – فرماندهی گردان را بر عهده گرفت .او دو ماه پس از ارتحال #امام_خمینی به ✨#شهادت رسید🕊️ . او پیش از اعزام به #لبنان در مراسم چهلمین روز درگذشت حضرت امام شرکت کرده و در آنجا خواب دید که در مکانی به همراه امام است .
پس از پذیرش #قطعناه ۵۹۸ سازمان ملل متحد و اعلام آتش بس بین ایران و عراق با آنکه ۸ سال در خدمت جنگ بود ۷ ماه پس از پذیرش قطعنامه به لبنان اعزام شد و قبل از اعزام به نزد مادرش رفت و بدون ذکر محل ماموریت ، عاجزانه از او خواست که برای شهادتش دعا🙏 کند .
💢پیکر پاک او در #زنجان با حضور مردم وهمرزمان ایرانی و لبنانی اش تشییع و در #گلزار_شهدای_زنجان به خاک سپرده شد .
https://zil.ink/kongere3535?v
۰۰/۳/۱۴
#ارتحال_امام
#امام_خمینی
#مراسم_روضه
#فرهنگی
#برگزاری مراسم روضه خوانی و قرائت دعای توسل به مناسبت سالروز ارتحال امام خمینی(ره)
گروه کوثر روستای اندآبادسفلی
#یاوران_حضرت_ام_البنین_زنجان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هشتک_بهمن_57
#روزشمار
#بهمن_57
#امام_خمینی
#امام_خمینی_ره
#زنجان
https://www.instagram.com/tv/CZHBTlOjIqx/?utm_medium=share_sheet
هدایت شده از هنرمندان زنجان
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بازخوانی نامه #شهید_آوینی به برادرش در آمریکا توسط مرتضی شعبانی در برنامه وقت سحر:
🔹برادر دلم میخواست امروز که ایران، این پسر گمشده، بعد از قرنها میرود که به آغوش خانواده خویش بازگردد، در کنارم بودی و با هم زیر لوای اسلام عزیز و در کنار #امام_خمینی این فرزند راستین محمد و این نشانه خدا بر زمین، جهاد میکردیم...
┄┅┅┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┅┅┄
🆔 https://eitaa.com/Honarmandan_Zanjan_ir
🆔 https://rubika.ir/Honarmandan_Zanjan_ir
🌐 http://www.zanjan.basijhonarmandan.ir
┄┅┅┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┅┅┄
#بسیج_هنرمندان_زنجان