💔
مگر ما امامزمان نداریم؟
مسئول تیم شناسایی بودم و به دستور علی آقا باید وضعیت تنگه سومار را در می آوردم.
از هر طرف که میرفتیم، میخوردیم به میدانمین و موانع و نرسیده به آنجا کپ میکردیم. دیگر خسته شده بودم.
آمدم پیش علی آقا و گفتم: نمیشود.
جوابی نداد. گفتم: از هر طرف که رفتیم به سیمخاردار و میدان موانع برمیخوریم.
معلوم بود که علی آقا عصبانی شده. وقتی عصبانی می شد، چشمهای سبزش را گوشه ای میدوخت.
با عصبانیت داد زد: مگر ما امامزمان نداریم؟
این جمله را با تمام وجودش گفت.
گفت: همین الان می رویم.
مات و مبهوت گفتم: حالا؟ توی این روز روشن؟ رفتیم و شناسایی کامل انجام شد.
📚دلیل
راوی: کریم مطهری همرزم
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهید_دفاع_مقدس
#شهید
#شهدا
#مرگ_براسرائیل
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
19.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥زنده کردن خاطرات شهدا و رزمندگان عزیزمان به کمک هوش مصنوعی❤️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#شهید
#شهدا
#مرگ_براسرائیل
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈• ☀️#رفیق_مثل_رسول #قسمت_۹ از مدرسه که بیرون آمدم چند دقیق
•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈•
☀️#رفیق_مثل_رسول
#قسمت_۱۰
ازایستگاه اتوبوس تا خانه که داخل کوچه
چهارم بود،حدود ده دقیقه پیاده روی داشت.درست جلوی درخانه یک درخت بلند بود.به نظر من و روح الله این درخت دل شادی داشت،تمام فصل های سال سبز بود.سنگ فرش حیاط پراز برف بود.در را باز کروم و رفتم داخل.هنوز به درچوبی انتهای راهرو نرسیده بودم که مثل هرروز مامان با ذوق درراباز کرد.نگاهم به صورت مهربانش افتاد،خستگی از تنم رفت.
بعدازسلام و احوال پرسی مامان همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت پرسید مدرسه چه خبر؟عاشق این سوال مامانم بودم چون میتوانستم کلی از مدرسه تعریف کنم.
گفتم امروز ریاضی و ادبیات و دینی داشتیم.فقط مامان حتما باید بهم کمک کنی. خواستم از آشپزخانه بیرون بیایم که گفت انگار یادت رفت بگی چه کمکی باید بهت بکنم. امروز معلم ادبیات بهمون موضوع انشاء داد باید خلاصه زندگی خودمون رو بنویسیم.برام از زندگی خودت و بابا، روح الله و من بگو. این طوری میتونم یه انشا خوب بنویسم.
مامان خیلی اهل نوازش و بوسیدن بچه هایش نیست، انگار دوست داره یک حریمی برای همیشه بین ما باقی بماند. ولی دنیای عشق و محبتش را از طریق نگاهش به دل ما میریزد.خدارو شکر که من و روح الله همیشه سیراب از این دریای مهرش هستیم.
زندگینامه شهید مدافع حرم🕊🌹
#رسول_خلیلی
ادامه دارد...
#شهید
#شهدا
#مرگ_براسرائیل
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
برای فرج امام زمان (ﷻ) بسیار
دعا کنید که فرجمان در فرج آقا
و مولایمان صاحبالزمان (ﷻ)است.
#شهید_مرتضی_عطایی
#شهید
#شهدا
#مرگ_براسرائیل
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
ما وظیفه داریم تو این دنیا گناه نکنیم، اگه پایبند این اصل باشیم، خدا همه درها رو به روی ما باز میکنه، این طوری میتونیم سرباز امام زمانمون(عجل الله) باشیم.❤️🩹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#شهیدمدافعحرمرضاحاجیزاده
#شهید
#شهدا
#مرگ_براسرائیل
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شهیدمحمدانصاری
#صفـ۳۱۶ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفاقت با آدم درست این شکلی میشه 💔
🎞️برشی از فیلم مجنون
🖊️روایتی از شهید مهدی زینالدین در جزیره مجنون و عملیات خیبر
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#شهید_عباس_جمشیدی( نور) 🕊
#شهادت :۴ فروردین ۱۳۶۶ شلمچه :
🪴خدایا! دیگر خجالت میکشم در این دنیا بمانم چون وقتی میبینم یک پیرزن هشت عدد تخم مرغ خانه اش را برای یاری رساندن دین خدا به رزمندگان هدیه میکند؛خودم شرمنده ام و چون چیزی عزیزتر از جانم ندارم که در راه برپایی دین ات هدیه کنم، از همین جانم را که در قالب لباس سبز مقدس پاسداری میباشد تقدیم میدارم.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
عاشقانه های فرمانده گردان یدالله ،تیپ ۲۱امام رضا(ع)🖇♥️
اولش که قبول نمیکرد با اصرارهای من بالاخره راضی شد ازدواج کند. معیارهایی برای انتخاب همسر داشت . دلش میخواست همسرش با ایمان باشد، میگفت :«مادر جون! زنی میخوام که با خدا باشه. دوست دارم طوری باشه که به حجابش افتخار کنم.» روز اول به همسرش گفته بود :«من به خاطر این ازدواج کردم که دینم کامل بشه؛ چون بنای شهادت دارم. میخوام وقتی شهید شدم با دین کامل برم به دیدار خدا .»
راوی:مادرشهید📖
ازدواج به سبک شهدا📚
#شهیدسیداحمد_موسوی_راد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از#شهید_هادی_عباسی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
#شهید
#شهدا
#مرگ_براسرائیل
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈•
📽وداع "شهید مدافع حرم" علی اصغر الیاسی با خواهرش😭
چادر حضرت زهرا رو همیشه رو سرت نگه دار ...
چقدر سخته وداع خواهر و برادر😭
امان از دل زینب💔
#شهید
#شهدا
#مرگ_براسرائیل
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈• ☀️#رفیق_مثل_رسول #قسمت_۱۰ ازایستگاه اتوبوس تا خانه که دا
•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈•
☀️#رفیق_مثل_رسول
#قسمت_۱۱
شهید مدافع حرم شهید محمد حسن خلیلی.
یک ساعت تا اذان مغرب باقیمانده بود که بیدار شدم.قبل بیرون آمدن از اتاقم به فرید زنگ زدم، مثل هرروز بعد از کلی حرف زدن باهم هماهنگ کردیم که برای رفتن به مسجد چه لباسی بپوشیم .من و فرید دوست داشتیم لباسی تن کنیم یا عطری بزنیم که آقا مرتضی دوست داشت.آقا مرتضی مربی بسیج و ارتباط خیلی خوبی با بچه های رده سنی ما داشت.از اتاقم که بیرون آمدم، صدای رادیو میآمد که دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان را میخواند.
نگاهی به گلدان های پاسیو انداختم،رفتم تا انتهای راهرو.دمپایی جلوی در را پا کردم.حیاط پشتی خانه مان را خیلی دوست داشتم.درخت شاتوت وسط حیاط که یک چتر خوشگل روی سرش داشت،جای دنجی برای پرنده ها بود.درخت های دورتادور حیاط مثل خبردار ایستاده بودند. از کنار حیاط رفتم سمت زیرزمین که درست زیر بهار خواب بود.در را باز کردم،دستم را روی دیوار کشیدم تا جای کلید برق و پیدا کنم.رفتم بین وسایلی که بابا دسته بندی کرده بود.به دنبال یک صفحه فلزی گشتم چیزی پیدا نکردم.چراغ را خاموش کردم و آمدم بالا،به اتاق که رسیدم لرز کوچکی به تنم نشست.
رفتم کنار بخاری تا گرم شوم،مامان گفت:رسول ،تو این سرما بدون کاپشن کجا رفتی؟.
گفتم:هیچی تو انباری دنبال چیزی میگشتم.
آلان وقت داری یکم برام از زندگیت تعریف کنی؟
مامان نشانه صفحات را لای قرآن گذاشت و بعداز بوسیدنش آن را داخل جلد مخملی گذاشت و با احترام قرآن را به دست من داد .
بذار سرجاش.بین دو شمعدان نقره جلوی آینه گذاشتم و سریع برگشتم.
گفتم :بگید دیگه سراپا گوشم.
کلی تعریف میکنم ،خودت جاهایی که لازمه تو انشاء بنویس.
کنجکاو شدم بدونم زندگیم چه مسیری رو طی کرده تا به اینجا رسیده.
زندگینامه شهید مدافع حرم🕊🌹
#رسول_خلیلی
ادامه دارد...
#شهید
#شهدا
#مرگ_براسرائیل
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯