هدایت شده از خیریه جهادی حضرت زینب سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والله والله غدیر از اربعین و نیمه شعبان مهمتره...
فقط دو روز مونده تا عید بزرگ شیعیان ✅
قراره ده هزار پرس غذا بین روستاهای دور افتاده توزیع بشه 🌹
شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
💳
6273817010138661شماره کارت حاج آقا محمود محمودی 👇
5041721090158446
6037997578188303بزنید رو شماره کپی میشه👆 حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110 09130125204 #پویش_صد_بیست_شیش #خدمات_خیریه_جهادی_حضرت_زینب_س_اینجا_ببینید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 عزت ما امروز بر هر چیزی ارجحیت دارد✊🏻🌹📿
🔹 شهید حاجقاسم سلیمانی:
یک جنگ پیوستهای وجود دارد در ابعاد گوناگون برای حمله به همهی سطوح استقلال ما...
#انتخابات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حکم اعدام #قسمت_سی_وهشتم 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ هم کرده بو
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
حکم اعدام
#قسمت_سی_ونهم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
به ساک اشاره کردم
نوار و کتابه.
می
خوام دوباره این جا قایم کنید.
من و منی کرد گفت:«حاج خانم راستش من دیگه جرأت نمی کنم.»
یک آن ماتم برد، زود ادامه داد:«یعنی شوهرم نیست و منم اجازه این کار را ندارم»
زیاد معطل نشدم خداحافظی کردم و برگشتم خانه، مانده بودم چکارشان کنم آخرش گفتم: «توکل بر خدا همین جا قایمشون می کنم عبدالحسین که دیگه عشق شهادت داره اگه اینا رو پیدا کردن اون به آرزوش می رسه.»
چند تا قالی داشتیم بعضی از نوارها را گذاشتم لای یکی شان چند تای از نوارها حساس بودند. سر یکی از متکاها را باز کردم نوارها را گذاشتم لای پنبه ها و سر متکا را دوباره دوختم، کتاب ها را هم بردم زیرزمین گذاشتمشان تو چراغ خوراک پزی و تو یک قابلمه.
یکھو سر و کله ی نحسشان پیدا شد. از در و دیوار ریختند تو خانه، حسن هفت هشت سال بیشتر نداشت. همان جا زبانش بند آمد " " دو سه تاشان با کفش آمدند تو اتاق به خودم تکانی دادم یکیشان که اسلحه دستش بود، گرفت طرفم و داد زد: از جات تکان نخور! همون جا که هستی بشین
واقعاً تو آن لحظه ها خدا راهنمایی ام کرد نشان همان متکا را داشتم زود برداشتم و گذاشتم رو پاهام و دخترم را
هم
خواباندم رو متکا
پاورقی
۱- فرزندم حسن از همان واقعه به بعد به شدت دچار لکنت زبان شد که بعدها با توسل پدرش، و به لطف امام ابوالحسن الرضا (سلام الله عليه) این لکنت زبان تا حد زیادی رفع گردید. از همان ،وقت خودم هم مبتلا به یک بیماری شدم که تا مدت ها گریبانم را گرفته بود.
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
جلوی دادگستری شعار می دادند
«مرگ بر بهشتی».
شهید بهشتی هم می شنید .
یڪی ازش پرسید
«چرا امام ساڪت است ؟
ڪاش جواب این توهینها را میداد».
شهید بهشتی گفت :
«قرار نیست در مشڪلات از امام هزینه ڪنیم ، ما سپر بلای اوییم ، نه او سپر ما».
#شهید_سید_محمد_بهشتی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدلچمران
اینمدلزندگیکردن،آساننیست
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حکم اعدام #قسمت_سی_ونهم 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ به ساک اشاره ک
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
حکم اعدام
#قسمت_چهل
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
شروع کردند به گشتن خانه، گاهی زیر چشمی قالی ها را نگاه می کردم کافی بود یکی شان را بر گردانند و نوارها را پیدا کنند متوسل شده بودم به آقا امام زمان (سلام الله علیه)، آقا هم چشم آنها را گویی کور کرده بودند. انگار نه انگار که ما توی خانه قالی داریم، طرفش هم نرفتند
هرچه بیشتر گشتند کمتر چیزی گیرشان آمد آخرش هم دست از پا درازتر گورشان را گم کردند.
باز هم آقای غیاثی سند گذاشت و آزادش کردند با آقای رضایی ۱ و دو سه تا دیگر از طلبه ها آمد خانه اول از همه سراغ نوارها را گرفت.گفتم:«لای قالی رو بدین بالا.»
داد بالا وقتی نوارها را دیدند همه شان مات و مبهوت ماندند با تعجب گفت:« یعنی ساواکی ها اینا رو ندیدن؟!»
گفتم :«اگه میدیدن که می بردن و شما هم الآن به آرزوت رسیده بودی»
خندید. سراغ نوارهای حساس را گرفت گفتم :«خودتون پیدا کنید.»
کمی گشتند و چیزی دستگیرشان نشدگفت:« اذیتمون نکن حاج خانم بگو نوارها ،کجاست، می خوایم گوش
بدیم.»
متکا را آوردم سرش را باز کردم نوارها را که دیدندگفتند:« یعنی اینا همین جوری اومدن و این نوارها رو
ندیدن؟!»
گفتم تازه قمست مهمش تو زیر زمینه
وقتی کتاب ها را تو قابلمه و چراغ خوراک پزی دیدند، از تعجب مانده بودند چکار کنند.
چند روز بعد از آزاد شدنش امام از پاریس آمدند ۲۲ بهمن هم که انقلاب پیروز شد.
پاورقی
۱- حجت الاسلام محمد رضا رضایی که اکنون در قم هستند.
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💔فاصله بین شوش تا فکه یک ساعت و نیم است. در صندلیهای عقب ماشین بین حسن باقری و مجید بقایی نشسته بودم.
مجید همیشه یک قرآن جیبی همراهش بود و در هر فرصتی تلاوت میکرد. توی این فاصله داشت سوره فجر را حفظ میکرد. قرآنش را داد دست من و گفت: ببین درست میخوانم؟ من داشتم حفظهایش را کنترل میکردم. وقتی رسیدیم به آیات آخر سوره فجر «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى» به فکه رسیدیم.
مجید به حسن گفت: نمیدانم چرا آیات آخر این سوره را نمیتونم حفظ کنم، گیر دارد. نمیدانم گیرش چیست؟ حسن با خنده گفت: میدانی گیرش چیست؟ گیرش یک ترکش است. گیرش یک لقمه شهادت است.
بابا! یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة در شأن امام حسین (ع) است. شوخی که نیست. راست میگفت حسن! گیر ورود به جمع یاران شهید، خصوصیهای خدا، یک لقمه شهادتی بود که چند لحظه بعد در فکه با هم نوش جان کردند.
🥀خاطرهای به یاد سردار شهید معزز مجید بقایی،
فرمانده گمنام قرارگاه کربلا و فرمانده شهید معزز سردار #حسن_باقری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اطعام روز غدیر رو از دست ندید
🎙امامیکاشانی
#عید_غدیر
#غدیر
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🔻شهید مصطفی چمران: «ای خدا من باید از نظر علم نیز از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده، به دیگران فخر میفروشند ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همهی آن تیرهدلان مغرور و متکبّر را به زانو درآورم، آنگاه خود خاضعترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم»
#شهید_مصطفی_چمران
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#شهید_علی_امرایی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
برای کمک به اطعام غدیر فقط تا امشب فرصت دارید.
باور کنید هر چقدر که کمک کنید چندین برابرش در زندگی بهتون بر میگرده.
معلوم نیست سال دیگه زنده باشیم و دوباره بتونیم غدیرو درک کنیم.
امام رضا(ع) فرمود: هرکس در روز غدیر به مؤمنی غذا بدهد، مانند کسی است که به تمام انبیا و صدیقین غذا داده باشد.
اقبال الاعمال، ج1،ص465
قراره ده هزار پرس غذا بین روستاهای دور افتاده توزیع بشه 🌹
شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
💳
6273817010138661شماره کارت حاج آقا محمود محمودی 👇
5041721090158446
6037997578188303بزنید رو شماره کپی میشه👆 حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110 09130125204 #پویش_صد_بیست_شیش #_خدمات_خیریه_جهادی_حضرت_زینب_س_اینجا_ببینید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایات_از_شهدا
خاطره شنیدنی از ولایتمداری شهید رئیسی از زبان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
#شهید_ایت_الله_رئیسی
#شهید_جمهور #انتخابات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#آمپول_میخی!!
🌷بر اثر فشارهای ممتد روحی _ روانی که از سوی عراقیها به اسیران وارد میشد، افسردگیهای شدید، دامنگیر برخی از اسیران میگشت. هیچ روانشناس یا روانپزشکی هم قدم به اردوگاه نمیگذاشت. معمولاً همان پزشک عمومی که هفتهای یکبار به اردوگاه میآمد، به درمان اینگونه افراد میپرداخت. تجویز قرصهای والیوم ۱۰ و دیازپام، کار عادی او بود. در سال ۶۴ اتفاق عجیبی در اردوگاه موصل ۳ افتاد. عراقیها تزریق آمپولی را آغاز کردند که بعدها نزد اسرا به «آمپول میخی» مشهور گشت.
🌷به محض اینکه این آمپول را به اسیر افسرده حال تزریق میکردند، احساس و درک زندگی، لبخند، کنترل ادرار و مدفوع را از اسیر میگرفت. تا یک ماه آن اسیر نمیگذاشت کارهای خودش را انجام دهد. یک عضو بدن او از کار میافتاد. معمولاً زبان دیگر کارایی حرکت نداشت. آب ریزش زیاد بینی و دهان، بیحرکت ماندن دستها و عدم تحرک پلکها، از عوارض این آمپول بود. آن اسیر پس از گذشت مدتی، حتی نمیتوانست کفشهایش را بپوشد و یا آن را درآورد. گاه بیاختیار میخندید.
🌷....پس از مدتی، وقتی راه میرفت، دستهایش در دو طرف بدنش آویزان بود. معمولاً یک نفر سرپرستی اینگونه افراد را بر عهده میگرفت و کارهایش را انجام میداد. میگفتند که «این آمپولها را به فیل یا کرگدن هنگام زایمان تزریق میکنند.» تزریق آمپول میخی، توطئهای خطرناک بود که برای مدتی در اردوگاه رواج یافت و چند نفر از اسیران را در هم شکست.
#راوی: آزاده سرافراز عبدالمجید رحمانیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 در برگزاری جلسات مربوط به انقلاب پیش قدم بود و می گفت: جوانان را جذب کنید و از خودتان دور نکنید ؛ چراکه گروهک هایی هستند در مقابل که جوانان را به راحتی جذب می کنند وعلیه انقلاب شورش بر پا می کنند.
"شهید حکمت الله آقایی لسبو"
#شهید_حکمت_اله_آقایی_لسبو
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
44.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺مادرشهید بزرگوار :
اسم علی اصغر رو تو خواب به من گفتند...
شهید علی اصغر واروانی در شب #عید_غدیر به دنیا اومدن🥺💚
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی حکم اعدام #قسمت_چهل 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ شروع کردند به گشتن
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
قرعه کشی
#قسمت_چهل_و_یک
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
همان روزها با آقای غیاثی رفت دنبال سند خانه او، سند را رد کرده بودندتهران، با هم رفتند آنجا. وقتی برگشتند سند را آورده بودند چند تا برگه دیگر هم دست عبدالحسین بود، خندید و آنها را داد دستم. پرسیدم: « چیه؟»
همان طور که می خندید، گفت: «حکم اعدام منه.»
چشمام گرد شد. سند را با پرونده های عبدالحسین فرستاده بودند تهران ،دادگاه اعدام داده بود. به حساب آنها پرونده او پرونده سنگینی بوده
لحظه هایی که حکم اعدام را می دیدم از ته دل خدا را شکر می کردم که امام از پاریس برگشتند و انقلاب پیروز شد و گرنه چند روز بعدش عبدالحسین را اعدام می کردند.
سید کاظم حسینی
جریان خلق کرد و حمله به شهر پاوه تازه پیش آمده بود همان روزها اولین نیروها را می خواستند اعزام کنند
کردستان از مشهد.
تو بچه های عملیات سپاه شور و هیجان دیگری بود شادی و خوشحالی تو نگاه همه موج می زد هیچ کس صحبت از ماندن نمی کرد همه بدون استثنا حرف از رفتن می زدند هر کس نگاه می کردی رو لبش خنده بود.
ناراحتی ها از وقتی شروع شد که رستمی " 1"آمد پیش بچه ها و گفت:«متأسفانه ما بیست و پنج نفر سهمیه نداریم .»
یک آن حال و هوای بچه ها از این رو به آن رو شد حالا تو هر نگاهی غم و تردید موج می زد. اینکه داوطلب ها بخواهند بروند حرفش را هم نمی شد زد؛ همه می خواستند بروند قرار شده بچه ها خودشان با هم به توافق برسند و بیست و پنج نفر را معرفی کنند، این هم به جایی نرسید.
پاورقی
۱- فرمانده وقت سپاه مشهد که به فیض عظیم شهادت نائل آمد
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💔 پدر حامد رفت بیمارستان و رسید بالای سر حامد ؛ دید که حامد چشمهایش را، دستهایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته...دید تن پسرش جابهجا پر از ترکش است:« بعد از آن هرکسی از ایران زنگ میزد و از من میپرسید وضعیت حامد چطور است، میگفتم برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان.»
جانبازی حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده کرد ، یاد روزهایی افتاد که حامد میگفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم.»
حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیارود و بپرد سمت آسمان ... همان دستهایی که قطع شدنشان او را در سوریه و بین غیرایرانیها معروف کرده بود به شهید ابوالفضلی.
#شهید_حامد_جوانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از خیریه جهادی حضرت زینب سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا و کمک شما عزیزان اولین موکب غدیر برپا شد✅
ان شالله فردا مفصل برنامه داریم 😍
طبخ ده هزار پرس غذا
ونیز برپایی موکب در روستاهای دور افتاده✅
شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
💳
6273817010138661شماره کارت حاج آقا محمود محمودی 👇
5041721090158446
6037997578188303بزنید رو شماره کپی میشه👆 حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110 09130125204 #پویش_صد_بیست_شیش #_خدمات_خیریه_جهادی_حضرت_زینب_س_اینجا_ببینید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 #عید_غدیر
💐بین شاها علی پادشاهه
💐نجفش برای ما پناهه
🎙 #حسن_کاتب_کربلائی
👏 #نماهنگ
👌فوق زیبا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💢هدایا و وعده هایتان را بگذارید برای عید غدیر
🔹هرچه میتوانید سنتهای خود را
در #عید_غدیر، جدیتر بگیرید.
نگویید: مستحب است، شد شد، نشد نشد.
🔹غدیر شناسنامه ما شیعیان است.
نگویید: باز باید یک چیزی خرج کنم.
نه! مقروض میشوی خب بشو.
برای چیزهای دیگر قرض کردی
یک بار هم برای علی(علیهالسلام)
مقروض شو...
🔹مسیحیها بابانوئل می سازند
و به بچه هایشان میگویند:
او از طرف مسیح برای تو
این هدایا را آورده است.
بچه از اول، ذهنش با عیسی(ع)
انس میگیرد و رفاقت میکند.
🔹به بچه ها هدیه بدهید،
هدایا و وعدههایتان را
بگذارید در این روز، تا
همه با عید غدیر جوش بخورند.
🎙 آیت الله حائری شیرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✨ شهید حسن مختارزاده همیشه میگفت:
فقط تهش حواست باشه سربلند باشی . . .
پیش اونی که باید،
حرفی واسه گفتن داشته باشی🥺🌱
#شهید_حسن_مختارزاده
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای فوق العاده
ارادتم به تو زیاده
ممنون خدام که عشق تو رو به من داده
#گروه_سرود_نجم_الهدی🎙
#عید_غدیر✨ 🌺
#بر_شیعیان_جهان💚
#مبارڪ_باد✨🌺
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی قرعه کشی #قسمت_چهل_و_یک 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ همان روزها با
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
قرعه کشی
#قسمت_چهل_و_دو
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
بالاخره آقای رستمی گفت ما خودمون بیست و پنج نفر رو انتخاب می کنیم یعنی برای این که حق کسی ضایع نشه قرعه کشی می
کنیم.»
شروع کردند به نوشتن اسم بچه ها من گوشه ی سالن، کنار عبدالحسین نشسته بودم دیگر قید رفتن را زدم از بین آن همه، اسم من بخواهد در بیاید احتمالش خیلی ضعیف بود یکدفعه شنیدن صدای گریه ای مرا به خود آورد. زود برگشتم طرف عبدالحسین صورتش خیس اشک بود! چشمام گرد شد.
«گریه برای چی؟!»
همانطور که آهسته گریه می کرد، گفت:«می ترسم اسم
من در نیاد و از جنگ با ضد انقلاب محروم بشم.»
دست و پام را گم کردم آن همه عشق و اخلاص آدم را گیج می کرد به هر زحمتی بود به حرف آمدم و گفتم:
«بالاخره اصل کار نیته باید نیت انسان درست باشه خدا خودش که شاهد قضیه هست.»
گفت: «خدا شاهد قضیه هست درست، الاعمال بالنیات درست؛ ولی این که خداوند به آدم توفیق بده تو همچین کاری ،باشه خودش یک چیز دیگه است.»
آهسته گریه می کرد و آهسته حرف می زد از جنگ بدر گفت و ادامه داد: « تا تاریخ هست و تا این دنیا هست اونایی که توجنگ بدر بودن با اونایی که نبودن فرق دارن چه بسا بعضی ها دوست داشتن تو جنگ باشن ولی توفیق پیدا نکردن حالا تو اون لحظه مدینه نبودن یا مریض بودن تب شدید داشتن، هرچی که بوده، نمی خواستن خلاف دستور پیغمبر (صلى الله عليه واله وسلم)عمل کنن.
ساکت شد. به صورتم نگاه کرد با سوز دل گفت:« تو قیامت وقتی بدریون رو صدا می زنن دیگه شامل اونایی که
تو جنگ بدر نبودن
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
بنزین ماشینم تموم شده بود؛ از مهدے خواستم چند لیتر بنزین بده تا به پمپ بنزین برسم.
گفت: بنزین ماشین من از بیت الماله، اگه ذره اے از اونو به تو بدم نه تو خیر مے بینے و نه من!
#شهید_مهدی_طیاری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقطحیدرامیرالمومنیناست 🌸🍃
چون وصل، که درمانِ جدایی دارد
درد دل ما نیز دوایی دارد
دلخوش به عنایت علی(ع) می خوانیم
" ایوان نجف عجب صفایی دارد "
#عید_غدیر✨ 🌺
#بر_شیعیان_جهان💚
#مبارڪ_باد✨🌺
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯