eitaa logo
کوچه های آشنا
451 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
171 ویدیو
24 فایل
📌روزبه‌روز، باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی #شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. امام خامنه‌ای ارتباط باادمین @Aboojavad
مشاهده در ایتا
دانلود
و سلام بر او که می گفت: «خرمشهر شقایقی خون رنگ است که داغ بر سینه دارد داغ شهادت ویرانه های شهر را قفسی در هم شکسته بدان که راه به آزادی پرندگان روح گشوده است تا بال در فضای شهر آسمانی باز کند زیباست اما از آن زیباتر است» سید مرتضی آوینی یاد و خاطره شهدای سی و یکم مرداد ماه استان گرامی باد ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا قاسمی دو فرشته بنام احمدعلی و مدینه خانم در مورخ نهم اسفند ماه ۱۳۴۶ در روستای پرچم شهرستان طارم صاحب فرزندی آسمانی قربانعلی شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر ولی زمان و بیست و یکم آذر ماه ۱۳۶۶ از حاج عمران به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
خوابی چنین، میانه میدانم آرزوست. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
حاج سعید کریمی رزمنده دلاور و فرمانده گرامی، مدتی است که دچار کسالت هستند. ان شاالله رفقای حاضر و رزمندگان اسلام، جهت سلامتی کامل سردار عزیزمان، دعای ویژه بفرمایند جهت سلامتی و سرافرازی ایشان صلواتی هدیه کنیم بر محمد و آل محمد ص ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
خوابش را دید و گفت : چگونه توفیق شهادت پیدا کردی؟! -گفت از آنچه دلم میخواست ، ... یاد و خاطره شهدای یکم شهریور ماه استان گرامی باد. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهیدوالامقام رضا عزیزی دو فرشته بنام عسگر و عذرا خانم در مورخ بیستم شهریور ماه۱۳۴۴درشهرستان خرمدره صاحب فرزندی آسمانی بنام رضا شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر ولی زمان و بعد از مجروحیت در فاو و تحمل رنج ناشی از مسمومیت شیمیائی مورخ سوم‌ فروردین ۱۳۶۵ از بیمارستان قائم مشهد به مقصدبهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. خاطره: یک روز به خانه آمد و گفت می خواهم به بروم، من هم ممانعت کردم که نرود، به او گفتم من پیرم، توانایی ندارم، تو عصای دست من باش و بمان. ولی او قبول نکرد و گفت: چطور من قبول کنم که دوستانم مثل کبوتر خونین پرپر شوند ولی من در خانه بمانم، چگونه می‌توانم به صورت آن ها نگاه کنم؟ خلاصه حرف های ما کار ساز نشد و او به جبهه رفت و به آرزوی خویش رسید و به نائل آمد. راوی: عسگر عزیزی ( ) ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────