﷽
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✨او میگفت؛
یکی از عملیاتهای لشگر هفده علي ابن ابیطالب عليه السلام بود،
از پشتیبانی های غیبی، #الهی و رعبُ وحشتی که خداوند به دل عراقی هاانداخته بود #روایت می کرد.
🔻بعد از #عملیات با فرمانده تیپ دوم #لشگر هفده علی ابن ابیطالب با موتور سیکلت جلوی نیروهای #لشگر جهت پاکسازی منطقه به پیش می رفتیم،
به یک #منطقه ای رسیدیم و متوجه شدیم که #حدود بیست و پنج، سی نفری از نیروهای بعث عراقی در #سنگرهای خودشان آماده هجوم و تیراندازی هستند!...
▫️متوجه شدیم که نه راه فرار داریم ونه می توانستیم بجنگیم، فورا از موتور پیاده شدیم و به عراقی ها بصورت دست و پا شکسته "عربی،فارسی" اعلام کردیم، که شما 📢در محاصره نیروهای ایرانی هستید!...
📢سریعاً خودتان را تسلیم کنید!...
📢 تا کشته نشوید!...
✨#شهید حاج میرزاعلی می گفت کل نیروهای عراقی با تجهیزات خودشان را تسلیم کردند؟!...
🔸ودو نفری اسرای بعثی را به جلو انداختیم و به عقب (خط خودی) انتقال دادیم،
بعد از اینکه آب و غذا در اختیارشان قرار دادیم،
🔹افسر عراقی بمن گفت؛
ما فکر می کردیم نیروهای #ایران اطراف مارا گرفته وراه فرار نداریم به همین خاطر خودمان را تسلیم کردیم.
وگر نه تسلیم نمی شدیم !...
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#راوی
✨سردار سرتیپ پاسدار شهید حاج میرزاعلی رستم خانی،فرمانده تیپ اول لشگر ۳۱ مکانیزه عاشورا.
🌹شهدا را یاد کنید با #صلوات.
https://eitaa.com/khatemogaddam
💠ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
﷽
https://eitaa.com/khatemogaddam
🔹قبل از عملیات بود#شهید حاج میرزاعلی رستم خانی بعنوان #فرمانده تیپ لشگر هفده علی ابن ابیطالب و بنده هم فرماندهی گردان را بر عهده داشتم.
🔸#شهید رستم خانی گفت؛ نیاز است اطلاعاتی از دشمن را بدست بیاوریم و بنده هم قبول کردم، طرف عصر بود با موتور سیکلت به طرف خط حرکت کردیم...
🔘به نزدیکی های #دشمن که رسیده بودیم از موتور سیکلت پیاده شدیم و ادامه مسیر دادیم و آنچه که لازم بود از #اطلاعات ادوات و آرایشات نظامی دشمن را کسب کردیم.
🔻در نزدیکترین موقیعت به دشمن بودیم!.. نیروهای عراقی در حال بازی فوتبال بودند که حاجی گفت؛
شما چند لحظه ای در موقعیت باشید تا من دوباره زاغه مهمات و شکل چیدمان ادوات را چک کنم، به حاجی گفتم اطلاعاتی که گرفتیم کافیست ولی حاجی قبول نکرد و تنهایی به حدی جلو رفته بود که وقتی یکی از نیروهای بعثی عراق شوتی به توپ زد، توپ به نزدیکی #سردار_شهید_حاج_میرزاعلی افتاد.
نفس ها در سینه حبس بود چرا که درجه دار عراقی به دنبال توپ دقیقا هفت هشت متری حاجی رسید ومن خدا خدا می کردم تا متوجه ما نشود
که حاجی با چابکی خود را کشید پشت سنگ تا دیده نشود.
▫️تا چند متری حاجی آمد وتوپ را برداشت برد.
وبا عنایت های غیبی وکمک خداوند متعال بدون اطلاع و ایجاد حساسیت، بعد از جمع آوری اطلاعات توانستیم با سلامتی کامل به عقب بر گردیم
به مقرلشگر که رسیدیم به حاجی گفتم؛
کم مونده بود شهید بشیم! ...
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🥀#راوی
#سردار سرافراز حاج مجید تقیلو
مورخ ۱۳۷۷ کنگره سرداران #زنجان
شهدا را یاد کنید با #صلوات
💠ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
﷽
شهیدی که؛
با یک نیروی تحت امر هفده بعثی تا دندان مسلح را به اسارت گرفتند
✨او میگفت؛
یکی از عملیاتهای لشگر هفده علي ابن ابیطالب عليه السلام بود،
از پشتیبانی های غیبی، #الهی و رعبُ وحشتی که خداوند به دل عراقی هاانداخته بود #روایت می کرد.
🔻بعد از #عملیات با فرمانده تیپ دوم #لشگر هفده علی ابن ابیطالب با موتور سیکلت جلوی نیروهای #لشگر جهت پاکسازی منطقه به پیش می رفتیم،
به یک #منطقه ای رسیدیم و متوجه شدیم که #حدود بیست و پنج، سی نفری از نیروهای بعث عراقی در #سنگرهای خودشان آماده هجوم و تیراندازی هستند!...
▫️متوجه شدیم که نه راه فرار داریم ونه می توانستیم بجنگیم، فورا از موتور پیاده شدیم و به عراقی ها بصورت دست و پا شکسته "عربی،فارسی" اعلام کردیم، که شما 📢در محاصره نیروهای ایرانی هستید!...
📢سریعاً خودتان را تسلیم کنید!...
تا کشته نشوید!...
✨#شهید حاج میرزاعلی می گفت کل نیروهای عراقی با تجهیزات خودشان را تسلیم کردند؟!...
🔸ودو نفری اسرای بعثی را به جلو انداختیم و به عقب (خط خودی) انتقال دادیم،
بعد از اینکه آب و غذا در اختیارشان قرار دادیم،
🔹افسر عراقی بمن گفت؛
ما فکر می کردیم نیروهای #ایران اطراف مارا گرفته وراه فرار نداریم به همین خاطر خودمان را تسلیم کردیم.
وگر نه تسلیم نمی شدیم !...
#راوی
سردار سرتیپ پاسدار شهید حاج میرزاعلی رستم خانی،فرمانده تیپ اول لشگر ۳۱ مکانیزه عاشورا
فرزند حاج سیفعلی
میلاد ۱۳۳۲/۰۱/۰۴
معراج ۱۳۶۳/۱۲/۲۶
ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا https://eitaa.com/koochehhayehashena
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات