#شهیدی_که
مُزد حضور هشت سال جنگ را در لبنان گرفت
دو فرشته بنام مسیب و طوبا به مورخ دوم اسفند ماه ۱۳۳۸ در روستای حصار از توابع #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام اباصلت شدند.
که سرانجام در رکاب ولی زمانش به مورخ سوم مرداد ماه ۱۳۶۸ از منطقه بَعَلبَک کشور #لبنان به مقصد بهشت پر کشید
https://eitaa.com/koochehhayehashena
#سردار_شهید_اباصلت_باقری
هفت ماه پس از پذيرش قطعنامه به لبنان اعزام شد. قبل از اعزام به نزد مادرش رفت و بدون ذكر محل ماموريت، عاجزانه از او خواست كه براى شهادتش دعا كند. آقاى حسين نصيرى كه همراه او به لبنان اعزام شده بود، مى گويد: "در آنجا به آموزش نيروهاى لبنانى مى پرداخت. در روز شهادت از خوردن غذا خوددارى كرد. وقتى دليل اين امر را پرسيدم گفت: ندايى به من مى گويد: "نخور و نمان و زود حركت كن." قرار بود براى پاكسازى ميدان مين به منطقه اى حركت كنيم، قبل از حركت به سوى منطقه مين گذارى شده با تمام بچه ها با زبان عربى خداحافظى كرد، گفتم: "تو كه زبان عربى نمى دانستى؛" گفت: "اين زبان يك نعمت الهى است كه خداوند بر زبانم جارى كرده است." در مسير حركت به سوى محل ماموريت گفتم: حال كه غذا نخوردى، آب ميوه بخور؛ در پاسخ گفت: "مى شود هم تشنه و گرسنه به لقاى حق برسم؟" در اين زمان با تمام وجود حس مى كردم كه باقرى شهيد خواهد شد. وقتى به منطقه مورد نظر رسيديم، باقرى روى مين رفت و بر اثر انفجار آن به شهادت رسيد. شهادت وى سبب مطلع شدن ساير نيروها از محل مينها شد و در نتيجه 130 نفر جان سالم به در برند.