کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام اکبر محمدی دو فرشته بنام احمد و زهرا
خاطره:
#پدرش میگفت #عضوبسیجدانشآموزی شده بود و چون سن او برای حضور در #جبهه می رسید دائم میگفت که من باید به #جبهه بروم و ما نیز جدی نمی گرفتیم. تا اینکه یک روز در #مغازه نشسته بودم که تلفن به صدا درآمد از خانه بود و گفتند اکبر در مغازه است؟ گفتم نه! گفتند؛ که چند ساعت از تعطیلی مدرسه میگذرد ولی هنوز نیامده است، من نیز گفتم نگران نباشید می آید. این چند ساعت تبدیل به چند روز شد و پس از چند روز #خبردار شدیم که اکبر به #جبهه رفته است.
راوی: احمد محمدی ( #پدرشهید )