eitaa logo
کانال علی‌اصغر(همراه‌بامعرفی مطالب کانال‌هایی درارتباط‌با کودک و نوجوان)
263 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
68 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن پیامبر عزیز ما وقتی پیامبر خدا، با اسب از سفر می‌آمد بچه‌ها فریاد می‌زدند، پدر اومد خبر خبر -پَر می‌زدند به سوی اسب، شبیه چند تا شاپرک -به دور او می‌چرخیدند، خیلی قشنگ و با نمک - این انیمیشن در وصف پیامبر اکرم بصورت ترانه کودکانه اجراشده‌است. @koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مفهوم سوره حمد به زبان شعر: سپاس برای خداست خدایی که بی همتاست بخشنده‌ی مهربان خالق هر دو جهان صاحب روز جایزه‌ها قشنگی‌ها و خوبی‌ها خدا عنایت‌نما ما را هدایت‌نما به راه آدم‌های خوب پاک و عزیز و محبوب راه درست نیکان نه راه زشت شیطان @koodakAliAsghar
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان سوره حمد آیه 1 @pocterhayeqoran @koodakAliAsghar
768593521_1290537.gif
98.1K
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَ‌بِّ الْعَالَمِينَ ستايش خدا را كه پروردگار جهانيان است. سوره حمد آیه 2 @pocterhayeqoran @koodakAliAsghar
الرَّ‌حْمَنِ الرَّ‌حِيمِ [خداوند] رحمتگر مهربان سوره حمد آیه 3 @pocterhayeqoran @koodakAliAsghar
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ تو را مى‏‌پرستيم تنها و بس، به‌جز تو نجوييم يارى ز كس. سوره حمد آیه 5 @pocterhayeqoran @koodakAliAsghar
إهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِيمَ ما را به راه راست هدایت فرما سوره حمد آیه 6 @pocterhayeqoran @koodakAliAsghar
صِرَ‌اطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ‌ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى، نه راه کسانى که بر آنان غضب‌کردى و نه گم‌راهان سوره حمد آیه 7 @pocterhayeqoran @koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍎تفسیر کودکانه از سوره‌ی توحید: ✔️یکی بود یکی نبود , غیر از خدای خوب و مهربون هیچ‌کس نبود در روزگاران قدیم زمان پیامبر ما مسلمانان , مردی بود که سیاه‌پوست بود و اسمش بود بلال نوکر یه آدم خیلی بدجنسی بود که این آدم بت‌پرست بود ولی بلال بیچاره مجبور بود براش کار کنه اون بلال رو کتک می‌زدو اذیت می‌کرد یه روزی از روز ها بلال فهمید که مردی به اسم محمد (ص) کنار اون ها زندگی می‌کنه که خیلی مهربونه و بین سیاه و سفید فرقی نمی‌ذاره و بین پول‌دار و بی‌پول فرقی نمی‌ذاره و بین نوکر و رییس فرقی نمی‌ذاره بلال یک‌روز که کاراش تموم شده‌بود و اربابشم خوابیده‌بود یواشکی خواست بره خونه پیامبر خدا وقتی رفت و دید پیامبر داره درباره خدا صحبت میکنه نشست پای حرفای پیامبر 🔴 پیامبر میگفت خدا احد است , یعنی خدا یه دونه است و دوتا نیست بلال از پیامبر میپرسه خدا گرسنه‌میشه؟ تشنه میشه؟ خوابش میگیره؟ 🔴 پیامبر می‌فرمایند : نه خدا صمد است , این ما آدم‌ها هستیم که به خواب و غذا و آب نیاز‌داریم خدا به اینها بی‌نیازه و به هیچی احتیاج نداره پس الله و صمد , یعنی خدا بی نیاز است بلال می‌پرسه خدای احد بچه داره؟ مامان و بابا داره؟ 🔴 پیامبر می‌فرمایند : خدا بچه نداره , مامان و بابا هم نداره : لم یلد ولم یولد بلال خیلی خوشحال میشه چه خدای خوبی , چقدر قویه و چقدر مهربونه دوست داره خدای احد رو بپرسته و دلش نمیخواد بت‌پرست باشه بلال می‌پرسه خدا شبیه کیه؟ 🔴 پیامبر می‌فرمایند : خدا شبیه کسی نیست , کسی هم شبیه خدا نیست ( ولم یکن له کفوا احد) بلال خوشحال میشه و برمی‌گرده خونه بچه ها چشمتون روز بد نبینه ارباب بلال دم در وایساده بود و عصبانی بود , آخه فهمیده‌بود که بلال رفته پیش پیامبر خدا ارباب بلال بت‌پرست بود و ارباب بلال رو میبره روی ماسه‌های داغ توی بیابون اون‌قد بلال رو کتک می‌زنه تا بگه بت‌پرسته بلال میگه : قل هو الله احد ( یعنی خدا یه دونه است) اون می‌خواست فقط خدا رو بپرسته پیامبر که فهمید ارباب بلال این کار رو بااون کرده و کتکش‌زده یک نفر رو می‌فرسته تا بلال رو نجات‌بده اون مرد می‌آد بلال رو از اربابش می‌خره و بلال از یاران خوب پیامبر میشه 📚شهر داستان @pocterhayeqoran @koodakAliAsghar @Dastanqm
امام خوب ما علی(ع) ----- وقتی که به بازار رسید اوهو اوهو اوهو اوهو ----- صدای گریه‌ای شنید نزدیکی اش دختری دید ----- که بر زمین نشسته است مقداری خرمای خراب ----- گرفته درمیان دست فوری آمد کنار او ----- «چیه؟ چیه؟ دختر من ؟ چه طور شده به من بگو ----- گریه نکن حرفی بزن» دخترِ گفت: من کمی خرمای سیاه ----- خریده‌ام از این آقا همه خراب است ، ولی او ----- نمی دهد پول مرا (ع) همراه او ----- آمد پیش خرما فروش گفت: پول دختر را بده ----- خرمای بد هم نَفُروش خرمای خوب خرید و شاد ----- رفت سوی خانه مثل باد امام علی(ع) خنده به لب ----- به راه خود ادامه‌داد 📚الگو ایرانی @koodakAliAsghar