eitaa logo
کانال علی‌اصغر(همراه‌بامعرفی مطالب کانال‌هایی درارتباط‌با کودک و نوجوان)
266 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
7.1هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تلافی از مدرسه که آمدم مامان گفت: چرا امروز این قدر خوش حالی؟ گفتم: برای این که نرگس و ندا با هم دعوایشان شده بود. نرگس حسابی ندا را دعوا کرد و من دلم خنک شده. مامان گفت: تو از دعوا کردن دلت خنک شد؟ گفتم: بله، چند وقت پیش ندا مرا اذیت کرد. من خیلی دلم می خواست تلافی کنم، اما شما به من گفتید تلافی کردن کار درستی نیستو باید اور ا ببخشی. من هم تلافی نکردم و او را بخشیدم، اما امروز که نرگس با او دعوا کرد کیف کردم. مامان گفت: این که تلافی نکردی، خیلی خوب است این هم او را هم بخشیدی خوب است اما دو کار بد کردی . من گفتم: من که کار بدی نکردم. مامان گفت: کار بدت این است که هنوز در دلت کینه داری؟ خب، این که هنوز ندا را نبخشیدی. بخشیدن، یعنی وقتی کسی با او دعوا می کند خوش حال نشوی. بخشیدن یعنی این که، اصلا یادت نیاید که ندا تو را اذیت کرده است، اما تو هنوز توی دلت از او دلخور و ناراحت هستی و دوست داری تلافی کنی. معنی کینه همین است. کار بد دومت این که، از اذیت شدن دوستت خوشحال شدی. فکر کردم و گفتم: من هر کاری می کنم نمی توانم ندا را ببخشم. مامان من را بغل کرد و گفت: بای این که او را ببخشی باید بدانی که همه آدم ها گاهی اشتباه می کنند یادت بماند اگر دیگران را به خاطر اشتباه های آن ها از خود دور کنیم، دیگر هیچ کس کنار ما نمی ماند. 📚 کانال کودک و نوجوان تبیان کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواب عجیب عید قربان به عنوان یکی از بزرگترین اعیاد بزرگ اسلا‌می , در مناطق مختلف کشورمان با مراسم و آیین هایی خاص و شکوهی ویژه برگزار می شود. امروز عید قربان بود. صبح، من، مامان و بابا به مسجد رفتیم و نماز عید قربان خواندیم. بعد بابا یک گوسفند خرید و به خانه آورد. چند سال پیش بابا به سفر حج رفت. برای همین هر سال، عید قربان، یک گوسفند قربانی می کند. از بابا پرسیدم: چرا به این روز عید قربان می گویند؟ بابا برایم داستان حضرت ابراهیم (ع) را تعریف کرد: یک شب حضرت ابراهیم (ع) از خواب پرید. او خواب عجیبی دیده بود. در خواب کسی به او گفته بود: ای پیامبر خدا! تو باید پسرت اسماعیل را قربانی کنی. این فرمان خداوند است. حضرت ابراهیم (ع) چندین بار این خواب را دید و متوجه شد که این یک دستور الهی است. او پیش اسماعیل جوان رفت و خوابش را برای او تعریف کرد. اسماعیل به پدر گفت: ای پدر! من آماده ام تا قربانی شوم. ابراهیم (ع) خواست اسماعیل را قربانی کند. اما نتوانست. چاقویش کُند بود و هر چه سعی می کرد تیز نمی شد. ابراهیم (ع) چاقو را روی سنگی پرت کرد. سنگ نصف شد. خدا به حضرت ابراهیم (ع) وحی کرد: دیگر لازم نیست اسماعیل را قربانی کنی. من می خواستم تو را امتحان کنم. تو ر این امتحان سربلند شدی. آن وقت خداوند، گوسفندی از آسمان فرستاد تا ابراهیم (ع) آن را قربانی کند. از آن به بعد، به این روز، عید قربان می گویند. بیشتر مسلمانان در این روز، گوسفندی قربانی می کنند و به مردم می دهند. 📚کودک و نوجوان تبیان کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ما برای سازمان ملل مهم نیستیم! 🔹 نامه زیبا و مملو از احساس یک‌ کودک فلسطینی به کودکان افغانستانی/ شنیده‌ام از جنگ رها شده‌اید، الهی شکر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره اعراف آیه ۲۰۶ إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ به‌يقين كسانى كه نزد پروردگار تو هستند از پرستش او تكبرنمى‌‏ورزند و او را به پاكى مى‌‌ستايند و براى او سجده‌مى‌كنند بشارت در ایتا👇 https://eitaa.com/besharat_ir بشارت در بله👇 https://ble.ir/besharat12 کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar
بخشی‌از سوره نحل آیه ۴۳ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ اگر نمى‌دانید، از آگاهان بپرسید. بشارت در ایتا👇 https://eitaa.com/besharat_ir بشارت در بله👇 https://ble.ir/besharat12 کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌ من پشت سر کسی حرف نمی‌زنم. ❌ من داشتم با دوستم تلفنی درباره ی نرگس حرف می زدم. نرگس همکلاسی هر دوی ماست. او اخلاق خوبی ندارد و همیشه دنبال بهانه ای می گردد تا دعوا راه بیندازد. من به دوستم گفتم: نرگس دختر خوبی نیست. آن روز یادت هست پیش خانم معلم فضولی فاطمه را کردد؟ خانم معلم هم خیلی عصبانی شد و گفت چرا پشت سر فاطمه حرف می زنی؟ دوستم گفت: بله! او خیلی کار بدی کرد. یادت هست خانم معلم گفت هر کس پشت سر دیگران حرف بزند، گناه بزرگی انجام داده؟ گفتم: یادم هست. خانم معلم گفت پشت سر دیگران حرف زدن،، غیبت کردن است. مادرم که داشت به حرف های ما گوش می کرد، گفت: حالا خوب است خانم معلمتان به شما گفته نباید پشت سر کسی حرف بزنید. شما که دارید پشت سر نرگس حرف می زنید! من زود از دوستم خداحافظی کردم. مادر راست می گفت. به مادرم گفتم: اگر کسی از اشتباهش پشیمان شود، خدا او را می بخشد؟ او گفت: البته! اما باید از کسی که پشت سرش حرف زده ای، عذرخواهی کنی. گفتم: اما من اگر به نرگس بگویم پشت سرش حرف زده ام، بیشتر ناراحت می شود و دعوایم می کند! مادرم گفت: پس برایش دعا کن و دیگر هم پشت کسی حرف نزن! بخش کودک و نوجوان تبیان با تغییراتی کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar