Video.Guru_۲۰۲۴۰۵۲۳_۱۵۵۰۱۰۰۰۸_۲۳۰۵۲۰۲۴.mp3
3.57M
📝شاعر:مهدی شفیع زاده
🎹آهنگساز و تنظیم: مهیار طالبی
🎼مدیر فنی: میثم هزارجریبی
🎙تک خوان ها:
محسن کنعانی ، امیرعباس عاطفی
@avayiran_sourod
حضرت امام حسن مجتبی، علیه السّلام، موقع نماز زیباترین لباسهای خود را میپوشید. شخصی از ایشان پرسید: «ای پسر رسول خدا، چرا هنگام نماز زیباترین لباسهای خود را به تن میکنی؟»
امام حسن، علیه السّلام، فرمودند: «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.»
سپس آیهی ۳۱ سورهی اعراف را تلاوت فرمودند: «یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ؛ زینت خود را هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید.» آن گاه رو کرد به آن شخص و ادامه داد: «برای همین دوست دارم، هنگام نماز زیباترین لباسهایم را بپوشم.»
نویسنده : راضیه نیک مرام - منبع: بحار الانوار، ج ۸۳ ، ص ۱۸۵ به نقل از مجله رشد
نویسنده: ریحانه
الگو ایرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/Kuyfw
انیمیشن؛ نماز باران امام رضا (علیه السلام)
#امام_رضا
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
سوره احزاب آیه ۵۶:
🔰إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درودمىفرستند اى كسانى كه ايمان آورده ايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بهخوبى گردن نهيد
روزی دو کودک خطی را نوشته و خدمت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) آوردند و او را حَکَم خود قرار دادند تا آن حضرت قضاوت کند که کدام خط نیکوتر است.
در آن هنگام امام علی (علیهالسلام) چشم به وی دوخت و فرمود:
یا بنی! انظر کیف تحکم فان هذا حکم و الله سالک عنه یوم القیامة
یعنی: ای پسرم! دقت کن چگونه داوری می کنی... بی گمان این یک قضاوت است و خداوند روز قیامت از آن، تو را مورد سؤال قرار خواهد داد.
تفسیر مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۴.
نویسنده: ریحانه
الگو ایرانی
در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام، مردم فقیری بودند که در بیابان ها زندگی میکردند.
آنها وقتی به مدینه میآمدند، میدانستند که در خانهی امام حسن علیه السلام، به روی همه باز است و همیشه مهمان دارند ، و از اینکه مهمانشان سیر غذا بخورد، خیلی خوشحال میشوند.
یک روز، مردی وارد خانهی امام حسن علیه السلام شد.
بهخاطراینکه گرسنهبود، سر سفره نشست و شروعبهخوردنغذاکرد.
بعد از اینکه غذایش را خورد و سیرشد،
امام حسن علیه السلام به آن مرد لبخندزدند و فرمودند: ازکجامیآیی؟ تنهاهستی؟
آن مرد تعریفکرد که برای کار از صحرا آمده و در این شهر تنهاست امّا، زن و هشت دختر دارد که منتظر برگشتن او هستند.
امام حسن علیه السلام با شنیدن این حرف لبخند زدند و پول بسیار زیادی به او بخشیدند و گفتند این هم برای زن و هشت دختر تو.
نویسنده: ریحانه
الگو ایرانی