هدایت شده از نو+جوان
🏖️ #شوخی | تابستان باکلاس
🌻 تابستان خود را چگونه میگذرانید؟!
👀 روزی بیستوسه ساعت و پنجاهوهفت دقیقه و سیوسه ثانیه در کلاسهای فوقبرنامه شرکت میکنم! 😜
😎 #تابستان_تعطیل_نیست
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
بخشی از سوره اعراف ایه ۱۷۰:
أَقَامُوا الصَّلَاةَ
نماز را برپا دارند
کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
دستور حجاب در قرآن👇
وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیوبِهِنَّ
و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند
(بخشی از سوره نور آیه 31)
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
هدایت شده از نو+جوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #تماشایی | سر خم مِی سلامت، شکند اگر سبویی!
💥 روایت ترور آقا در مسجد ابوذر از زبان خودشان
🌷 کاملا برام محسوس بود که در حال رفتن به سمت پروردگارم!
✂️ قسمتی از مستند «در لباس سربازی»
💫 آیت الله سیدعلی خامنهای و نوجوانان ایران اسلامی
🌱 @Nojavan_Khamenei
هدایت شده از نو+جوان
💭 فراغت جوانان مؤمن
🤔 برنامهت برای سه ماه تابستون چیه؟
➕ توصیف پیامبر از اوقات فراغت جوانان مؤمن
😎 #تابستان_تعطیل_نیست
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ
آنها که نماز را برپامیدارند
بخشی از سوره انفال آیه ۳
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
کانال علیاصغر(همراهبامعرفی مطالب کانالهایی درارتباطبا کودک و نوجوان)
نمازخواندن خوابیده
✅ حمید روی تخت بیمارستان بود. ملافهی سفیدی سرش کشیده بود و آرام آرام اشک میریخت. دو روز بود که از عمل او میگذشت. حمید حوصلهاش حسابی سر رفته بود. او یک غصهی بزرگ دیگر هم داشت. او فکر میکرد در اتاق بیمارستان نمیتواند نماز بخواند. دلش برای مسجد، بچههای مسجد و تکبیر گفتن در نماز جماعت تنگ شده بود. یکدفعه صدای در آمد. نگاه حمید به آقای سبحانی، روحانی مسجد، افتاد. او با دوستان حمید به عیادتش آمده بودند. آنها با حمید سلام و احوالپرسی کردند. آقای سبحانی دست حمید را در دست گرفت و برای شفایش دعا کرد و بچهها آمین گفتند. آقای سبحانی گفت: «حمیدجان! چیزی احتیاج نداری؟» حمید گفت: «نه. فقط از این ناراحتم که نمیتوانم از روی تخت بلند شوم و نماز بخوانم.»
آقای سبحانی گفت: «میتوانی تیمّم بگیری و نشسته و حتی خوابیده نماز بخوانی.» حمید گفت: «خوابیده؟» آقای سبحانی رسالهی کوچکی را که همراه آورده بود، باز کرد و گفت: «بگیر، خودت بخوان.»
کسی که نمیتواند ایستاده نماز بخواند، باید نشسته بخواند؛ و اگر نشسته هم نمیتواند بخواند، باید خوابیده بخواند.
آقای سبحانی گفت: «خدا دوست دارد در هر حال بندگانش با او گفتوگو کنند و صدای آنها را بشنود؛ مخصوصاً در تنهاییهای بیمارستان خداوند به تو توجه بیشتری دارد.»
😊 حمید خوشحال شد. آقای سبحانی و دوستان حمید نیم ساعتی کنار حمید نشستند. آقای سبحانی به ساعت نگاه کرد و گفت: «خُب حمیدجان، ملاقات تمام است. انشاءالله زود خوب شوی و دوباره به مسجد بیایی. فقط قول بده اگر ما مریض شدیم، تو هم به عیادت مان بیایی و برایمان کمپوت بیاوری. قول میدهی؟»
حمید گفت: «چشم، حتماً میآیم و کمپوت میآورم!»
آقا گفت: «نگو چشم میآیم. بگو خدا نکند که مریض بشوید.»
حمید خندید، بچهها هم خندیدند.
📚ارگا
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
"عیادت از بیمار" بر اساس حدیثی از پیامبر(ص)
عیادت از بیمار عیادت از خداست.
منتخب میزان،ص ۵۱۲
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/WXgHc
غدیر برای کودکان
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
✅ روزی مأمون خلیفه عباسی به همراه برخی از اطرافیان خود به قصد شکار عزیمت کرد. پیش از آن که آنان از شهر خارج شوند، در مسیر راه به چند کودک برخورد کردند که مشغول بازی بودند. همین که بچهها چشمشان به خلیفه عباسی و همراهانش افتاد، همگی فرار کردند و کسی باقی نماند مگر یک نفر از آن ها که آرام در کناری ایستاد.
چون مأمون چنین دید، بسیار تعجب کرد از این که تمامی بچهها هراسان فرار کردند و فقط یک نفرشان آرام ایستاده است و هیچ ترس و وحشتی در او راه نیافت. پس با حالت تعجب نزدیک آن کودک ۹ ساله رفت و نگاهی به او کرد و گفت: ای پسر! چرا این جا ایستادهای و چرا همانند دیگر بچهها فرار نکردی؟
آن کودک با متانت و شهامت پاسخ داد: ای خلیفه! دوستان من چون ترسیدند، گریختند و کسی که خوشگمان باشد هرگز نمیهراسد.
سپس در ادامه سخن افزود: اساساً کسی که مرتکب خلافی نشده باشد، چرا بترسد و فرار کند؟! و ضمناً از جهتی دیگر، راه وسیع است و خلیفه با همراهانش نیز میتوانند از کنار جاده عبور مینمایند؛ و من هیچ گونه مزاحمتی برای آنها نخواهم داشت.
خلیفه با شنیدن این سخنان با آن بیان شیرین و شیوا، از آن کودک خوشسیما در شگفت قرار گرفت؛ و چون نام او را پرسید؛
جواب داد: من محمّد جواد، فرزند علی بن موسی الرّضا علیه السلام هستم.
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
محمد بن میمون میگوید: قبل از اینکه حضرت رضا علیه السلام به خراسان بروند، من با ایشان در مکّه بودم.
در زمانی که نابینا بودم، حضرت نامهای نوشتند، تا من به فرزندشان برسانم.
وقتی به مدینه رسیدم، خدمت ابی جعفر علیه السلام رفته و نامه را به ایشان تحویل دادم. آنگاه به من رو کرده و فرمودند: یا محمد! حال چشمان تو چطور است؟
عرض کردم: یابن رسول الله! همانگونه که میبینی، من علیل شده و نابینا هستم.
حضرت جواد علیه السلام دست مبارک خود را روی چشمان من کشیده و بینایی چشمانم به من برگشت و بهتر از اول شد. پس از آن در حالتی که بینا بودم، دست مبارکش را بوسیدم.
منبع: سایت شمسا به نقل از بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴۶.
📚الگو ایرانی
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺
انیمیشن دیدنی از زندگانی امام جواد علیه السلام
کانال کودکان علی اصغر
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/REqvT
نقش امام جواد در زندگی ۲۵۰ ساله ائمه اطهار علیهم السلام
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar