🤴🏻در روزگاران قدیم در کشور نیجریه حاکمی زندگی می کرد که اسمش اوباتالا بود. 🧔🏻اوباتالا دوستی به نام شانگو داشت که او هم پادشاه سرزمین دیگری بود. 🥷روزی اوباتالا با وزیر و پیشگویش درباره ی سفرش صحبت کرد. وزیر گفت: در زندان های شما افراد بیگناهی زندگی هستند که باید آزاد شوند اما پادشاه اصلا نپذیرفت. 🔎موضوعات قصه #زندان #بیگناهی #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🐎یه روز بازرگانی با اسبش وارد قصر پادشاه سرزمین «پارس» شد. بازرگان، افسار یه اسبِ مکانیکی رو در دست داشت. 🤴🏻 او جلوی تخت پادشاه زانو زد و گفت: «ای پادشاه بزرگ! هدیه‌ای برای شما آورده‌‌م که باعث تعجب شما می‌‌‌شه...». 🔎موضوعات قصه #اسب #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی هلیکوپتر زیبا 🚁🚁 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👩🏻کدخدایی بود که همسری نابکار و دروغگو داشت. 😒همسر کدخدا یک روده ی راست توی شکمش نبود. خیلی هم شکمو بود. 🏠او نه به فکر شوهرش بود و نه اهل خانه و زندگی. 🔎موضوعات قصه #دروغ #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🐈زمستان بود و هوا سرد بود. پیشی کوچولو جایی برای خوابیدن نداشت. 😸پیشی از سوراخی وارد شد و رفت سر جای نرم و گرم یک نفر خوابید. ولی هنوز نخوابیده بود که سر و صداهایی شنید .. 🔎موضوعات قصه #گربه #خواب #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🔧تو یه شهر شلوغ یه تعمیرگاه بود که توش یه جعبه‌ابزار پر از وسایل مختلف بود؛ آچار، پیچ‌گوشتی و ... . 🛠️یه روز یه تازه‌وارد اومد تو جعبه‌ابزار. این‌ رو آچارکلاغی که خبرنگار بود، خبر داد. 🔎موضوعات قصه #ابزار #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی فرفره رنگارنگ🥰🥰 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda