@iransedaD1736409T14945976(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.25M
⛸فیل کوچولو برای زنگ ورزش قصد داره که یک جفت کفش تنگ به پا کنه و با این کفش ها ورزش کنه،
🤔به نظر شما استفاده از کفش های تنگ برای ورزش کردن مناسبه؟
🔍موضوعات قصه:
#ورزشی
#کفش
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/f70345
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738256T15237296(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.72M
🤔این نامگذاری از کجا آمده؟ بهتر است داستان را بشنوید.
🔎 موضوعات قصه:
#کفش
#گلچین_قصه_های_کیهان_بچه_ها
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j46150
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1736723T15083316(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
4.22M
🐛هزارپا کوچولو اصلا نظافت را رعایت نمی کرد.یه روز هزارپا کوچولو هزار تا کفشش را پوشید و به باغچه رفت.
👟 کفش هایش پر از گل شده بود و بعد هم رفت دم لانه ی ننه کفشدوزک
🐞ننه کفشدوزک دم در لانه را تمیز تمیز کرده بود و داشت چای می خورد که هزارپا کوچولو با هزار کفش گلی اش از راه رسید ...
🔎موضوعات قصه:
#هزارپا
#کفش
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1736970T14613448(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
4.69M
👠یکتا کوچولو کفش های صورتی را خیلی دوست داشت.
🎒یکتا کوچولو کلاس اول دبستان بود و درس خواندن را خیلی دوست داشت.
🏫 او هر روز خودش از خواب بیدار می شد، صبحانه می خورد و به مدرسه می رفت و خودش هم از مدرسه برمی گشت.
🔎موضوعات قصه
#کفش
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
@iransedaD1737007T17458085(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.24M
👶🏻روزی میرزا صاحب فرزند پسری شد. او برای هشتمین فرزندش جشن تولد بزرگی گرفت.
👚در بین مهمانها پارچه فروش معروف و مهم شهر به نام خواجه صبا هم حضور داشت.
🧑🏻🦱 او درباره خدمتکارش صحبت میکرد و میگفت: او بسیار باهوش و عاقل است....
🔎موضوعات قصه
#کفش
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
@iransedaD1736985T15879150(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.67M
👳🏻♂روزی مردی خارکن با ناراحتی بسیار به در خانه نصرالدین رفت و به او گفت: « دیروز به یک مهمانی هفت نفره رفته بودم.
👟من آخرین نفری بودم که به آنجا رسیدم و کفش های نو و جدیدم را از پا درآوردم و وارد مهمانی شدم. بعد از پایان مهمانی متوجه شدم که...».
🔎موضوعات قصه
#کفش
#ملا_نصرالدین
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
@iransedaD1738095T16667358(Web) (1)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.54M
👴🏻اون پیرمردی کفاشه و اون مغازه قدیمی کفاشی اونه. مغازه اش زیاد خوب نیست و درآمد زیادی نداره.
👞کفاش پیر گفت: «این آخرین جفت کفشه و این تنها چیزی که می تونم بدوزم.» همسرش گفت: «دیر وقته، اون رو فردا صبح بدوز.» هنگام صبح وقتی اونا پایین اومدن...
🔎موضوعات قصه
#کفش
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda