هدایت شده از تجربیات خانوم خونه
🎉 فروش ویژه ادویهجات دستساز ارگانیک! 🌿
✨ مزه را به غذاهای خود ببخشید!
🔸 ادویهجات ۱۰۰% طبیعی و بدون اسانس وطعم دهنده ها
🔸 طعمهای بینظیر برای هر سلیقه
🛒 خرید آسان و ارسال سریع به درب منزل!
🎁 تخفیف ویژه برای خریدهای اول!
📞 همین حالا با ما تماس بگیرید و طعم تازه را تجربه کنید! ۰۹۱۹۹۶۳۲۶۴۵.
🌟 ادویهجات ما، راز خوشمزهترین غذاهای شما!
با ما همراه باشید و طعم زندگی سالم را بچشید!
https://eitaa.com/adviyehjatsadat
@kazemiAz.
#تغذیه_کودک
🍋 خواص لیمو ترش برای کودکان👇
✅ لیمو ترش مانع #اسهال و #استفراغ می شود. و به جذب آهن کمک میکند.
⏪ مصرف آب لیمو باعث کاهش #تب در کودک می شود.
اگر مقداری آب لیمو را به آب سرد اضافه کنید، سپس با استفاده از یک دستمال آن را روی پیشانی کودک تب دار قرار دهید، باعث #کاهش_تب خواهد شد.
⏪ برای #گلو_درد کودک بهترین دارو لیموترش است.
⏪ مزمزه آب لیمو #برفک_دهان کودک را از بین می برد.
⚠️ مصرف لیمو ترش برای کودکانی که مبتلا به #آسم و #تشنج هستند اثر زیان بخشی به دنبال دارد.
⏪ چنانچه زنبور کودک شما را #نیش زد، برای بهبود سریع یک استکان آب لیمو به ۴ نوبت به او بدهید تا #التهاب و عوارض نیش برطرف شود.
#سلامت_کودک
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
#تربیت_کودک
تشبیه جالبی درباره کودکان وجود دارد. کودک مثل "اسفنج" است! 🧽
هرچه پیرامونش باشد، جذب می کند. 🙃
مراقب چیزهایی که کودکتان می بیند و می شنود باشید. ✅
فیلم، کتاب، موسیقی، اسباب بازی و هر رسانه دیگری که در اختیار کودک است را با دقت زیر نظر داشته باشید!!👌
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
❤️ مادرانه 👩👧👦 کودکانه ❤️
#قصه_ننه_علی #پارت55 فصل یازدهم: روز وداع همه حساب کار دستشان آمد و فهمیدند این علی زمین تا آسما
#قصه_ننه_علی
#پارت56
فصل یازدهم: روز وداع
در را باز کرد. تا چشمش به من افتاد، هول کرد.
- چی شده زهرا؟!
- صدای مارش جنگ رو میشنوی؟
- آره، خدا پشت و پناه رزمندهها باشه. عملیاته. تو چت شده؟! چرا رنگت پریده؟!
- چند روز قبل علی تلگراف زد، گفت حالش خوبه؛ اما نه، علی شهید شده.
- وا! چی میگی زهرا جان؟! بد به دلت راه نده. انشاءالله صحیح و سالم برمیگرده. چرا خودت رو اذیت میکنی؟!
- نه زارع! علی دیگه برنمیگرده. روزی که داشت میرفت جبهه ازش دل کندم.
هرچه گفت، دلم آرام نگرفت. نفهمیدم چطور نماز خواندم. همهی هوش و حواسم پیش علی بود. بعد از نماز برگشتیم خانه. میدانستم دلم دروغ نمیگوید. ده روز خواب و خوراک نداشتم. جرئت نمیکردم حرفی به رجب بزنم. همهچیز باید عادی پیش میرفت. این بار نباید به وسیله من خبردار میشد. دو سه ماه تا عید مانده بود. فرشها را وسط حیاط پهن کردم و افتادم به جانشان. رجب در را باز کرد و وارد حیاط شد. تعجب کرد. ایستاد به تماشای من. حتما پیش خودش گفت: «این زن باز به سرش زده! چه وقت خونه تکونیه؟!» فوری گفتم: «حاجآقا! تا من یکی دو دست پارو به این فرشا میکشم، شما هم برو سلمونی موهات رو رنگ کن. تو آینه خودت رو نگاه کردی؟! نذار مردم بگن حاجی بعد از شهادت امیر موهاش سفید شده.» رجب هیچوقت برای من تره هم خرد نمیکرد و همیشه بنای لجبازی میگذاشت؛ اما آن روز خدا به دلش انداخت و برای اولین بار به حرفم گوش داد و رفت سلمانی. در صف نانوایی دو سه نفر پچپچکنان رجب را مسخره کردند. آمد خانه و گفت: «زهرا! مردم یه چیزایی میگن. تو صف نون میگفتن بچهش شهید شده، اون وقت رفته موهاش رو رنگ کرده. نکنه علی؟!» اخم کردم و گفت: «بیخود گفتن! خوشتیپ شدی، بهت حسودی کردن. شهادت کجا بود؟! خیالت راحت علی به من تلگراف زد و گفت حالش خوبه. انشاءالله برگشت تهران باید کمکم براش آستین بالا بزنیم و دامادش کنیم. پسرمون دیگه داره بیست سالش میشه؛ وقتشه عروسدار بشی. اتاق پایین رو میدیم به علی و زنش، خودمونم بالا سرشونیم. اونقدر نوه بریزه دوروبرمون حاجآقا که وقت سر خاروندن نداشته باشیم. به علی گفتم اسم همهی بچههاش رو باید بابا رجب انتخاب کنه.» خندید. نفس راحتی کشید و رفت داخل خانه. وسط حیاط نشستم روی فرش خیس. بغضم ترکید و گفتم: «بمیرم برات علی جان که رخت دامادیت کفن شد! دیدار ما به قیامت مادر.»
مسجد مراسمی برای شهدا گرفته بود، ما هم دعوت بودیم. رجب نیامد و من تنها رفتم. دو عدد سنگ مزار داخل شبستان مسجد برای شهید گمنام ساخته بودند. دو شاخه گل رُز به نیت امیر و علی خریدم و روی سنگ قبر گذاشتم. بعد از مراسم، یکی از بچههای بسیج صدایم زد. رفتم داخل اتاق پایگاه. بعد از کلی مقدمهچینی گفت: «حاجخانوم! حقیقتش میخواستم درباره موضوع مهمی با شما صحبت کنم.»
- بفرما پسرم، من در خدمتم.
- دربارهی علی آقا...
- علی!؟ علی چی؟! علی شهید شده؟!
- اِه! حاجخانوم!
- اِه نداره پسرم! نمیخواد از من مخفی کنی. ده روزه خبر دارم، من مادرم. بچه گرسنه میشه مادر میفهمه؛ علی شهید شده توقع داری من نفهمم؟! چطور میشه قلب بچهی آدم از کار بیفته و مادر متوجه نشه؟!
نفس راحتی کشید و گفت: «خدا خیرت بده حاجخانوم! کار ما رو راحت کردی. تصمیم گرفتیم یه کم دیرتر اعلام عمومی کنیم تا شاید بچهها بتونن جنازه علی رو برگردونن عقب، اون قسمت الان دست عراقه. دو سه نفر داوطلب شدن برن پی جنازه.»
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#قصه_ننه_علی
#پارت57
فصل یازدهم: روز وداع
رزمندگان بعد از مقاومتی طولانی ناچار به عقبنشینی میشوند. تا ظهر از یک گروهان صدوده نفره فقط بیستونه نفر زنده میمانند و عقب برمیگردند. ساعت یک بعدازظهر عقبنشینی شروع میشود. فقط زندهها میتوانند برگردند؛ عباس حصیبی و علی جا میماندند. رضا احمدی، از بچههای ادوات گردان و دوست صمیمی علی، قبل از عقبنشینی، دوربین را برمیدارد و چهارتا عکس از جنازه آن دو میگیرد. ساعت مچی علی را باز میکند و با دوربین به عقب برمیگرداند.
اگر رجب چشمش به عکس پیکر بیجان علی میافتاد، دقمرگ میشد. عکس را داخل کمد بین کلی خرت و پرت مخفی کردم. یاد تکیهکلام علی افتادم. هروقت میخواست از خانه بیرون برود، میگفتم: «علی کجا؟!» میگفت: «کربلا!» حالا او به کربلا رسیده بود و من هنوز زنده بودم. روزهای تازهای در زندگی من آغاز شده بود. نشستم به انتظار علی تا در خانه را باز کند و با همان صدای زیبا بگوید: «سلام علیکم مامان خانوم! من برگشتم.»
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
خداحافظی با سردار.mp3
15.03M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟠خاطره های آقای ظهریبان از اتفاقات پس شهادت سردار سلیمانی
🔴 آقا به خانه حاج قاسم رفتن و به همسر ایشون گفتن: شهادت حاج قاسم برای شما سخته، ولی برای من سختتره🥺😭
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قسمت_نوزدهم
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
#صحیفه_سجادیه
#دعای_امام_سجاد_برای_فرزندانش
وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیَانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ:
بدنها و دینشان و اخلاقشان را
برایم به سلامت دار».
خواندن این دعا فوایدی مانند داشتن
فرزند سالم، صالح،
شایسته، خیرخواه، طول عمر فرزندان،
برخورداری فرزندان از نعمتهای اخروی و معنوی، یاری خواستن از خدا در تربیت فرزندان و مهربانی به آنها و در امان ماندن فرزندان از وسوسه شیطان را برای والدین بهمراه دارد.
پس باهم تلاوت میکنیم👆🏻😍
به امید #عاقبت_بخیری
دنیوی و اخروی فرزندانمان...🌱
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
recording-20240109-061039.mp3
6.72M
#صوتی
دعای ۲۵ #صحیفه_سجادیه را به نیت عاقبت بخیری فرزندانمان
قرائت میکنیم
مهدی جان
خودم ، همسرم و
فرزندانم نذر ظهورت🌹
اللهم عجل لولیک الفرج
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچه بزرگتر میشویم❤️
نیازمان به «مادر» بیشتر میشود
دعامونکنمادر...💔
.
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه تسلیت باد.
#فاطمیه_سلام_الله_علیها
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
* #مقایسه_نکنید
خودتان الگو مرتب و منظمی شوید
خودتان دست به کتاب شوید
خودتان ورزش کنید
تا کودک را با کودک دیگری مقایسه نکنید
زیرا این رفتار میتواند
باعث تنفر کودک از خودش، آن کودک و از شما بشود، در حالی که شما خود میتوانید بهترین الگو برای کودک خود باشید
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
ensiato-alhora128.mp3
3.41M
#نماهنگ «إنسیة الحوراء»
#شهادت #حضرت_زهرا #فاطمیه
متن نماهنگ:
انسیه الحورا
اجازه بده همین حالا
تو رو مادرم صدا کنم
کاش بشه یه روزی اولا
تو بقیع چشامو وا کنم
انسیه الحورا، سیدتی زهرا
لبخند تو آرامش قلب مولا
ام ابیها تو درمون دردا تو
میدونی حالم خوب میشه مادر با تو ۲
حالم خوبه وقتایی که
قلب من بهت نزدیکه
دوری از تو یعنی مردن
دیروز دلم تاریکه
دلخوشیم به لطف و رحمتت
بیا منت سر ما بزار
ابر رحمتی تو کویر
رو سر کشور ما ببار
زندگیامونو حجب و حیامونو
ختم به خیرش کن، عاقبتامونو
ای چشمه زمزم پناه هر آدم
چادر تو سایه بونه اهل عالم
ای چشمه زمزم پناه هر آدم
چادر تو سایه بونه اهل عالم
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
ای که روزی دعایم همه از چادر تو
ای که روزی دعایم همه از چادر تو
گروه سرود #رهپویان_احلی_من_العسل بشرویه
👈فهرست سرودها اینجاست.
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4