eitaa logo
کودک خلّاق (بازی، کاردستی...)
102.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
19 فایل
کپی مطالب فقط برای مربیان مهد و والدین مجاز است. 📚 کتابفروشی ما: @child_book 🔴 رزرو تبلیغات: @t_madaranee ⬅️ ادمین ارسالی اعضاء: @Admin_koodakemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
#نقاشی_خلاق چراغ مطالعه 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی #کاردستی آشنایی با حالتهای مختلف چهره از کودک بخواهيد قاب مستطيلي شکل را روي چهره ی امروز خود ببرد. اينجوری کودک متوجه حالت خودش در لحظه ميشه و اگه اخمو باشه قطعا متوجه ميشه چقد اين حالت زشته😉 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی #الگویابی #دقت_تمرکز #هماهنگی_چشم_دست ✔️ مناسب 3 تا 7 سالگی 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بازی #جورچین #دقت_تمرکز #دست_ورزی ✔️ مناسب 3 تا 7 سالگی 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی یک مقوا طرح درخت پاییزی بزنید و جاده بکشید و بالای خط چین جاده برش بزنید. یک ماشین شبیه برف روب روی یک مقوا دیگه بکشید و زیرش یه چوب بستنی بچسبونید و چوب بستنی از برشی که روی جاده زدین رد کنید و روی طرح پاییزی برگ بریزید و چوب بستنی حرکت که بدین. 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی #عروسک_جورابی آموزش درست کردن عروسک آدم برفی به وسيله جوراب 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
#آموزش_اعداد ایده ی آموزش اعداد برای بچه ها ✔️ مناسب 5 تا 7 سالگی 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
🏠 خانه ی جدید مرمر کوچولو برو دم در با بچه ها بازی کن و دوست جدید پیدا کن”، این را مادر مریم گفت. مریم عروسکش را برداشت و گفت:”همیشه این موقع با رقیه خاله بازی می کردم”. بعد گریه اش گرفت و به اتاقش رفت. در را محکم بست و با خودش گفت:” اتاق که نیست، قفس هست، یک پنجره هم ندارد”. سرش را روی بالش گذاشت و آرام آرام اشک ریخت. یاد اتاق قبلی اش افتاد که پنجره ای رو به حیاط داشت. صبح ها با صدای پرنده ها و نوازش نور خورشید از خواب بیدار می شد. هر وقت مادرش پنجره را باز می کرد، چند شاخه وارد اتاق می شد. مادر در را باز کرد. لبه تخت نشست و دستی روی موهای مریم کشید و گفت:” عزیزم، اینجا هم دوست جدید پیدا می کنی و هر روز با او خاله بازی می کنی. الان هم بلند شو تا با هم اسباب بازی هایت را داخل کمد بگذاریم.” مریم با صدای بلند گریه کرد و گفت:” من دلم مامان فاطی را می خواهد”. مامان مریم او را بغل کرد و گفت:” آن خانه کوچک بود ما مجبور شدیم به اینجا بیاییم. تو هر روز می توانی با مامان فاطی تلفنی صحبت کنی و عکسهایت را برایش بفرستی”. مامان مریم گفت” در آشپزخانه کمی کار دارم، زود برمی گردم”. مریم عروسکش را روی تخت نشاند و موهای قرمز رنگش را شانه زد و به او گفت:” اینجا خوب نیست، چون پنجره ندارد و من نمی توانم با پرنده ها حرف برنم. تازه حیاطش باغچه هم ندارد و من نمی توانم برای مورچه ها با گل میز درست کنم”. همینطور که مریم با عروسکش حرف می زد صدای زنگ در را شنید. مریم توجهی نکرد و به عروسکش گفت: ”الان اگر خانه قبلی بودم رقیه می آمد و خاله بازی می کردیم”. مامان مریم در را باز کرد و با صدای بلند گفت:” مریم، مریم بیا ببین کی آمده؟” مریم عروسکش را برداشت و در اتاقش را باز کرد. از لای در گوش کرد تا ببیند مادرش با چه کسی حرف می زند. مادرش گفت:” وای چرا زحمت کشیدید. اگر مریم شما را ببیند خیلی خوشحال می شود”. بعد صدای مادربزرگش را شنید که گفت:” گفتم شما کار دارید و نمی توانید غذا درست کنید، ماکارونی درست کردم که مریم جان دوست دارد”. مریم با شنیدن صدای مادربزرگش، به سمت در دوید و پرید تو بغلش و صورتش را بوسید. ✍ نويسنده: خانم مريم فيروز از اعضای خوب و فعال کانال کودک خلاق🌸 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
#پازل #آموزش_اعداد هر قطعه را با توجه به چينش اعداد در جای مناسب قرار دهيد. ✔️ مناسب 6 تا 7 سال 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
#کاردستی ایده کاردستی هلیکوپتر با لُپ لپ و چوب بستنی 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
کاردستی طاووس به همراه آموزش اعداد ✔️ مناسب 4 تا 6 سالگی 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰