فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تربيت_کودک
سالهای سال هست که روانشناسان میگویند #تنبیه اصلا اثر بخش نیست.
چه كنيم؟
جايگزين های تنبيه:
١- مقتضياتی كه منجر به رفتار نامطلوب ميشه رو تغيير دهيم.
مثلا ظرف شكستنی رو از جلوی كودک دور كنيم.
٢_همچنين می توان رفتار نامطلوب را با اجازه دادن به كودک كه تا سر حد اشباع يا دلزدگی به آن رفتار ادامه دهد، از بين برد؛ مانند اينكه به كودک اجازه داده شود تا هر چه می خواهد شيرينی بخورد يا كبريت آتش بزند.
٣-اگر رفتار نامطلوب ناشئ از مرحله رشد كودك است ،ميتوان منتظر ماند تا كودك به سن بالاتر برسد.در اين صورت مشكل خودبه خود برطرف خواهد شد.
٤-روش ديگه اينكه فرصت بدهيم تا زمان خود مشكل را حل كند.
۵-روش جانشین دیگر تقویت کردن رفتار ناهمساز با رفتار نامطلوب است .مثلا رفتار مطلوب کودک رو تشویق کنیم به جای اینکه رفتار نامطلوب رو تنبیه کنیم.
با این شرایط میدونید چرا با این شرایط باز هم آنقدر تنبیه از طرف والدین فراوانی داره؟
معمولا عمل تنبیه برای شخص تنبیه کننده تقویت کنندس و ما به طور غریزی به کسی که رفتارش ما را می آزارد حمله میکنیم.
شاید فیزیکی شاید با سرزنش و تمسخر
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#الگوسازی
#هماهنگی_چشم_دست
#افزایش_مهارت_دیداری
بازی خلاق با لگوهای خانه سازی
✔️ مناسب ۳ سال به بالا
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#نقاشی
#دقت_تمرکز
#مونته_سوری
#هماهنگی_چشم_دست
از کودک بخواهید ابتدا ردیف الگو را رنگ آمیزی کند. سپس شکل ها را داخل نقاشی پیدا و طبق همان رنگ الگو، رنگ آمیزی کند.
✔️ مناسب ۳ تا ۶ سالگی
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#قصه_شب
حلزون کوچولو
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود. روزهای اول فصل بهار بود ، هوا گرم و گرم تر می شد و حیوانات جنب و جوش و تلاش را از سر گرفته بودند.
آقای چهار دست ، همین طور سوت زنان و شادی کنان به این طرف و آن طرف می جهید و می خندید. بعد با خودش می گفت: چه هوای خوبی بهتر است به دیدن دوستم بروم و با هم از این هوای خوب لذت ببریم. وقتی که به طرف خانه ی دوستش به راه افتاد ، توی مسیر پایش سر می خورد و نمی توانست درست راه برود و یک دفعه پرت شد روی زمین. عنکبوت از راه رسید و با دیدن ملخ که روی زمین افتاده و پهن شده بود ، حسابی خنده اش گرفت ، طوری که نمی توانست جلوی خند هاش را بگیرد!
ملخ خیلی ناراحت شد و گفت: عنکبوت زمین افتادن خنده دارد؟ عنکبوت خودش را جمع و جور کرد و گفت: نه دوست من، تو را مسخره نمی کنم ، از من ناراحت نشو! اصلاًبه من بگو ببینم چه کسی این جا را سُر کرده است تا خودم حسابش را برسم! یک دفعه خودِ عنکبوت هم سُر خورد و اُفتاد و هر دو با هر زحمتی که بود از زمین بلند شدند و به راه افتادند و با احتیاط قدم بر می داشتند.
همین طور که می رفتند به جایی رسیدند که دیگر زمین سُر نبود. به جانور عجیبی رسیدند و گفتند: این دیگر چیست؟ او گفت: سلام ! اسم من حلزون است.
بعد آن ها هم صدا گفتند: از کجا پیدایت شده؟ چرا برگ ها و سبزی های مزرعه ما را می خوری؟ تا حالا از کجا غذا به دست می آوردی؟
حلزون گفت : صبر کنید دوستان من! از اول هم من اینجا بودم، زمستان را داخل خانه ام خوابیده بودم! حالا بهار شده از خواب بیدار شدم.
آن ها گفتند: ولی ما که خانه ای نمی بینیم! حلزون گفت: خب همین صدفی که پشت من است، خانه ی من است.
آن ها با اخم گفتند اصلاً به ما مربوط نیست خانه ی تو چه شکلی و کجاست؟ چرا زمین را سُر کرده ای و چه طوری این کار را انجام دادی؟
حلزون گفت: بله من این کار را کرده ام ولی دلم نمی خواست این طوری بشود و شما زمین بخورید! من مجبورم برای حرکت کردن این مایع لغزنده را روی زمین بپاشم و روی آن بخزم، چون مثل شما پا ندارم و این مایع لغزنده به من کمک می کند.
آن ها گفتند: ما نمی دانستیم که تو با چه زحمتی مجبوری راه بروی! از تو معذرت می خواهیم که رفتارمان بد بود!
حلزون گفت: نه؛ این که گفتم مجبورم بخاطر این نبود که بخواهم بگویم دارم زحمت می کشم؛ نه خدا مرا این طور آفریده است و این مایع لغزنده را هم در اختیار من قرار داده است، وسیلۀ راه رفتن شما پاهای تان است و من برای حرکت کردن می خزم! همیشه هم خدا را شکر می کنم.
ملخ و عنکبوت گفتند: ما باید از این به بعد سعی کنیم اطراف مان را خوب ببینیم و جلوی پای مان را خوب نگاه کنیم و زمین نخوریم و بعد هم کسی را بیخودی سرزنش نکنیم. آنها با تعجب پرسیدند: حلزون جان، تو که دندان نداری! چه طوری این همه برگ و سبزی را می جوی؟!
حلزون جواب داد خدا به من بیش از پانزده هزار دندان داده است که در پشت زبانم مخفی شده است. آن ها از تعجب به هم نگاه کردند و گفتند: وای چه قدر دندان. خروس طلایی نوک زنان به طرف آن ها می آمد، آنها پا به فرار گذاشتند ولی حلزون نتواست به تندی حرکت کند، آنها پشت یک بوته پنهان شدند و به حلزون نگاه می کردند.
خروس به حلزون که رسید چند نوک به او زد و بعد هم از آن جا دور شد. آن ها نگاه کردند و دیدند، خانه حلزون صحیح و سالم آنجاست ولی از خود حلزون خبری نیست. ناراحت شدند و شروع کردند به گریه. حلزون فریاد زد: من اینجا هستم، زنده و سلامت! برای چی گریه می کنید؟ فراموش کردید که این صدف از من محافظت می کند؟
عنکبوت گفت: تو چطور توی این صدف پر پیچ و خم جا می شوی؟ حلزون با لبخندی بر لب گفت: من بدن نرمی دارم، خودم را به شکل صدفم در می آورم و راحت توی آن جا می شوم. می بینید این هم یکی دیگر از شگفتی های وجود من است. در آفریده های خداوند چیزهای عجیب و شگفت انگیزی وجود دارد.
از آن روز به بعد عنکبوت و ملخ و حلزون دوستان خوبی برای هم شدند.
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
چگونه با کودک خوب بازی کنید
✴برای بار اول بگذارید او از شما ببرد
✴برای بار دوم از او ببرید
✴برای بار سوم بگذارید تا تلاش کند از شما ببرد
با اینکار
✔ بار اول مزه برد و موفقیت را می چشد
✔برای بار دوم شکست خوردن را یاد میگیرد اینکه همیشه قرار نیست زمین نخورد.
✔برای بار سوم معنی تلاش برای پیروزی و به موفقیت
رسیدن را درمیابد .
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی ساعت
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
🌸 شهید احمد مکیان ،
🌸 از همان کودکی
🌸 خیلی احترام مادرش را داشت
🌸 بعضی مواقع که مادرش می گفت :
🌷 بروید از مغازه چیزی بخرید
🌸 بچه ها به اقتضای عوالم بچه گی ،
🌸 تعلل می کردند
🌸 اما احمد با همان درخواست اول
🌸 به دنبال انجام کار می رفت .
🌸 در احترام به مادر،
🌸 روی نکات ریز هم دقت داشت.
🌸 موقع سوار شدن به ماشین ،
🌸 مادر را جلو می نشاندند
🌸 و برادرها عقب می نشستند .
📚 کتاب سند گمنامی ؛ زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم احمد مکیان ، صفحه ۲۳ و ۳۴
⛳️ #سیره_شهدا #خاطره #شهدا
⛳️ #احترام_به_والدین.
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
کاربرگ نقاشی و رنگ آمیزی
در مورد #احترام_به_والدین
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی