#ادامه_داستان_چاه_خشک_و_بی_آب #شماره_2 وقتی نزدیک من شدند، نگاهی به من کردند. از بالای سرم نوری✨ اومد که تموم من رو روشن کرد. دیدند که خشکِ خشک شده‌ام. می‌دانستم که ایشان آنقدر بزرگ و پیش خدا عزیز هستند☺️ که هر چه بگویند، انجام می‌شود👌همین‌طور که به من نگاه می‌کردند، فرمودند: ای چاه، ما رو سیراب کن. ناگهان شروع به جوشیدن کردم💦به امر ایشان من پر از آب شدم. تا لبه‌ی من پر از آب شد. دوستان گلی‌گلی من، ایشان امام جعفر صادق مهربان☀️یکی از فرزندانِ پیامبر رحمت☀️ بودند. من دوباره به زندگی برگشتم. انگار دوباره به دنیا اومدم. از آن روز به بعد به برکت قدم‌ها و دعای امام جعفر صادق مهربان☀️ امام ششم ما شیعیان، دیگه خشک نشدم. مردم از هر گوشه و کنار می‌آیند و از من آب برمی‌دارند و سیراب می‌شَوند 💦من همیشه خدا را به خاطر وجود امام عزیزم، شکر می‌کنم🤲☺️ 🌷کودکیارمهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان) 🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce 🎶حتما فایل صوتی این داستان قشنگ رو هم گوش بدید👇