eitaa logo
کودک یار مهدوی مُحکمات
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
414 ویدیو
5 فایل
🔹آشنا کردن کودکان با مفهوم مهدویت، و هرگونه پشتیبانی محتوایی تربیتی مهدوی این کانال زیر مجموعه موسسه مهدوی محکمات فعالیت می کند. 🌐پایگاه اینترنتی: www.mohkamatmahd.ir ☎دفتر مرکزی: +98 21 2842 6318 روابط عمومی: @admin313_canal
مشاهده در ایتا
دانلود
کودک یار مهدوی مُحکمات
🐢🐢🐢🐢🐢 #والدین_بخوانند #قسمت_صد_سیزدهم #ادامه_مبحث 💫...شما به خوبي می دانید که اگر بر فرض، فرزند ش
🐢🐢🐢🐢🐢 💫...اكثر بچه ها دوست دارند درباره اين مسائل با والدين خويش گفتگو كنند. شما مي توانيد به آنها اجازه دهيد تا احساس خويش را راجع به دوستانشان بشناسند، به ويژه دوستاني كه به آنها آسيب مي زنند. اگر به بچه ها كمك كنيد تا آنها در مورد رويدادهايي كه رخ مي دهند فكر كنند لزومي ندارد كه دائم به آنها تذكر دهيد. از همه مهمتر، آنها با آمادگي بيشتري خود را در برابر فشار همسالان و ديگر پيامدهای احتمالي مانند سنين ناآرام و جنجالي نوجواني، محافظت مي كنند👌 💠 در مورد مواد مخدر با فرزندان خويش صحبت كنيد: * فقط بگو نه❗️* ⚡️اغلب پدر و مادرها به فرزندان خود گوشزد می کنند که از مواد مخدر، دور باشند، اما چقدر این توصیه ها کار ساز بوده اند❓🤔 👈 واضح و آشكار است كه تنها توصیه کردن ، موثر نخواهد بود و براي تفهيم اين موضوع به بچه ها، بايد به دنبال راهكارهاي مناسب باشيم. يكي از دلايل اين موضوع اين است كه آنها مايلند از چيزهاي که منع مي شوند، استفاده كنند حتي براي يك بار. علاوه بر این، برخي از بچه ها از گفتن « نه » می ترسند. و يا همين امر موجب شده آن ها وسوسه شده و در اولين فرصت، مواد مصرف كنند. در نتیجه، مسئله مواد مخدر را نباید یک مسئله سهل و آسان بپنداریم❗️ ❌ علت اينكه بچه ها به سمت مصرف مواد مخدر مي روند، دلايل زياد و پيچيده ای دارد؛ برخي از آنان تحت فشار همسالان خويش هستند و در واقع، نمي دانند چگونه با اين فشار و اجبار كنار بيايند. يا اینکه با انگيزه احساس جستجو گری، وسوسه مي شوند و در مورد عواقب كار خويش، فكر نمي كنند. ♻️ ادامه دارد... ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان) 🆔 @koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قصه #محرم_مهدوی 📻#قصه‌های_عزیز | قسمت هفتم 🔸توی این قسمت با عزیزجون و نوه‌ش همراه می‌شیم تا بریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 | قسمت هشتم ‌ 🔸ماجرای امروز عزیز جون و نوه‌اش ماجرای ملاقات با بابای سمیرا تو هیئته. یه مرد مهربون و شجاع که بعد از جنگ حالا سال‌های ساله که روی یه صندلی چرخ‌دار زندگی می‌کنه و بچه‌ها صداش میز‌نن عمو عباس! ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
داستان: تسبیح📿 روي صندلی نشسته بودم و این پا و اون پا میکردم. آخه خیلی وقت بود که منتظر بودم تا داداش کوچکم👶به دنیا بیاید🤩 هرکار میکردم حواسم جمع شود یا حتی حواسم طوري پرت شود که دقایق زودتر بگـذرد، نمیشد 🙄 دوست داشـتم زودتر میرزاحسـین را بـبینم😉 نـامش را مامـانم حسـین گـذاشت و پـدرم گفت به او میرزاحسـین بگوییـد‌چـون مامانت از سادات است😍 یـک لحظه به بابـا نگـاه کردم دیـدم لب هـایش تکان میخورد و تسبیحی 📿 در دست دارد که بعـدازگفتن چیزي یکی از دانه هاي آنرا از دیگري جدا میکند...فکرکردم‌ چیزخوبی است براي اینکه دلم آرام بگیرد.😌 از پدرم پرسیدم باباچه کار میکنی؟ گفت: پسرم نذرکردم هزار صلوات بفرستم تا میرزاحسین باسلامتی مامانت به دنیا بیاید.😊 گفتم پدرجان،چطوري نذر میکنند، بگویید تا من هم نذرصلوات داشته باشم.😇 گفت: بگو براي خداست بر عهده من براي اینکه برادرم سالم به دنیا بیایید هزار صلوات بفرستم.💐 خوب حالا شروع کن به صلوات فرستادن، راستی و عجل فرجهم بعداز آن یادت نره.🌷 شروع کردم به صـلوات فرسـتادن، اما مقداري که فرستام عدد آنرا فراموش کردم 🙄 به پدر گفتم اگر میشود تسبیح📿 را به من بدهید تا شمارش آنرا اشتباه نکنم...تسبیح📿 راگرفتم و شـروع کردم به‌ صـلوات فرستادن. صلوات ها که تمام شد بعد از آن‌‌ پرستار درحالیکه بچه اي تپل مپل👶 در دست داشت از اتاق بیرون آمد و گفت مژدگانی بدهید که مادر و بچه هردوسالم هسـتند😍 بعدازساعتی به خانه برگشتیم، در مسیر راه، پدرگفت: پسرم تسبیحم📿 راه بده. تازه فهمیدم در این مدت، تسبیح پدر دست من بوده است😉 پدرم گفت: آیا میدانی در مدتیکه تسبیح در دست تو بود ثواب تسبیح و ذکرخدا برايت نوشته اند. با تعجب گفتم: پدر، من که چیزي نگفتم❗️ پـدرم گفت مگر نمیدانی: تسبیحی📿 که در دست توست از تربت خـاك امام حسـین علیه السـلام⭐️ است و امـام زمـان عجل‌لله تعالی فرجه الشـریف 🌤فرموده انـد: هرگاه تسبیـح📿 تربت امام‌ حسـین علیه السـلام در دست گرفته شود ثواب تسبیح و ذکر را دارد اگرچه دعایی هم خوانده نشود😊 ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سوگواره حضرت رقیه(سلام الله علیها) ارسالی از یاسمینا خانوم نجفی از لارستان ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
مردبچه‌ها را صدا زد. رقیه و دوستانش جلو دویدند. مرد گفت: بچه‌ها کم کم می‌خواهیم حرکت کنیم. بزرگ‌ترها مواظب کوچک‌ترها باشند. از بزرگترهایتان دور نشوید😊 رقیه از دوستانش جدا شد. به طرف عمه زینب دوید. کنار عمه ایستاد. عمه با مهربانی لباس خاکی رقیه را تکاند و گفت: زیاد دور نشو می‌خواهیم حرکت کنیم. رقیه سری تکان داد و گفت: چشم می‌روم پیش عموعباس👌 عمه زینب لبخند زد. رقیه خودش را به عموعباس رساند. عموعباس رقیه را بغل کرد و بوسید😚رقیه خندید. دست روی ریش عموعباس کشید و گفت: عموجان می‌شود پشتتان سوار شوم؟ عموعباس رقیه را به سینه فشرد و گفت: چرا نمی‌شود دردانه‌ی عمو رقیه را روی دوش گذاشت. رقیه به اطراف نگاه کرد و گفت: از این‌جا همه چیز را می‌بینم👀 به اسب سفیدی که جلوتر از همه‌ی اسب‌ها ایستاده بود اشاره کرد و گفت: ذوالجناح🐎 آن‌جاست، اسب خوشگل بابا عموعباس به ذوالجناح نگاه کرد و پرسید: دیگر چه می‌بینی؟ رقیه سرچرخاند و گفت: باباحسین جانم، او کمی آن‌طرف‌تر ایستاده، دارد با عموعبدالله صحبت می‌کند عموعباس رقیه را از روی دوشش پایین آورد و روی شتری گذاشت و گفت: شتر سواری دوست داری رقیه جان؟☺️ رقیه ریز خندید: بله خیلی، فقط باید خودتان هم باشید من تنهایی سوار شتر شدن را دوست ندارم عموعباس لبخند زد و جواب داد: نور چشمم من‌که تورا تنها رها نمی‌کنم رقیه به آسمان نگاه کرد. نورخورشید چشمش را اذیت می‌کرد. دستش را جلوی پیشانی‌اش گذاشت. لب‌های کوچکش خشک شده بود. رو به عموعباس کرد و گفت: عموجان من تشنه‌ام، آب می‌خواهم💦... ... 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#محرم_مهدوی #معماهای_محرمی 🏴کدام سوره ی قرآن به سوره ی امام حسین علیه السلام معروف است؟ 👌بچه ها ج
🏴ام المصائب لقب کدامیک از بانوان حاضر در صحنه کربلاست؟ 👌بچه ها جون، جواب این معما را خیلی زود در کانال ببینید😍 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_حضرت_رقیه مردبچه‌ها را صدا زد. رقیه و دوستانش جلو دویدند. مرد گفت: بچه‌ها کم کم می‌خ
عموعباس، رقیه را از روی شتر 🐪پایین آورد و گفت: «همین‌جا بمان تا برایت آب💦 بیاورم عزیزدلم» او را به پسرعمو سپرد و گفت: «حواست به رقیه جانم باشد زود برمی‌گردم» عمو که رفت رقیه علی‌اکبر را دید. به طرفش دوید. علی‌اکبر بلند گفت: «ندو نازنینم زمین می‌خوری، اینجا بیابان است، زمین پر از تیغ است» رقیه قدم‌هایش را کند کرد. به داداش علی‌اکبر که رسید لب‌هایش را غنچه کرد و پیشانی او را بوسید😚 علی‌اکبر موهای رقیه را از روی پیشانی‌اش کنار زد. او را روی پایش نشاند و گفت: «رقیه جانم چشمان قشنگت را ببند دستانت را جلو بیاور» رقیه این بازی داداش علی‌اکبر را خیلی دوست داشت. چشمانش را بست دستان کوچکش را جلو آورد. علی‌اکبر سه تا گردو توی دستان رقیه گذاشت. رقیه با چشمانی که برق می‌زد به گردوها نگاه کرد.😊 علی‌اکبر لبخند زد و گفت: «هروقت حوصله‌ات سر رفت با دوستانت گردو بازی کن» رقیه از روی پای علی‌اکبر بلند شد و گفت: «دستتان درد نکند داداش علی‌اکبر جانم»❤️ صدای گریه‌ی علی‌اصغر😢 بلند شده بود. رقیه تا صدای او را شنید گفت: «داداش علی‌اصغر جانم بیدار شد» دوید. علی‌اکبر صدا زد: «آرام برو جان برادر زمین می‌خوری اینجا بیابان است، زمین پر از تیغ است» رقیه آرام‌تر رفت. کنار گهواره‌ی علی‌اصغر نشست. آرام صدایش زد: «داداشی داداشی گریه نکن، نازی نازی» علی‌اصغر با صدای رقیه آرام شد. رقیه دستان کوچکش را روی صورت گذاشت. دستانش را برداشت و گفت: «سلام» علی‌اصغر خندید😄 رقیه صورت علی‌اصغر را بوسید. او بازی با علی‌اصغر را خیلی دوست داشت. عموعباس با ظرف آب💦 برگشت. رقیه را ندید. از پسرعمو سوال کرد:«رقیه جانم کجاست؟» پسرعمو، علی‌اکبر را نشان داد و گفت: «رفت پیش برادرش» عموعباس به طرف علی‌اکبر دوید. رقیه را ندید پرسید:«رقیه جانم کجاست؟» علی‌اکبر به احترام عمو بلند شد جلو رفت: «نگران نباشید پیش علی‌اصغر است» عموعباس دست تکان داد و به طرف گهواره‌ی علی‌اصغر دوید. رقیه آن‌جا هم نبود! همبازی رقیه داشت با چند دانه گردو بازی می‌کرد. عموعباس جلو رفت پرسید: «تو رقیه را ندیدی؟» دخترک جواب داد :«رقیه آن‌جاست» و با دست ذوالجناح🐴 را نشان داد. کمی دورتر رقیه توی بغل بابا حسین✨ خوابیده بود. بعد از واقعه عاشورا، دشمن👹 تمام کسایی رو که زنده مونده بودن، اسیر کرد.😞 دشمنان😈 خانواده امام حسین علیه السلام و همه اُسرا رو در خرابه ها جا دادن. یه وقت شنیدن که از توی خرابه های شام، صدای یه کودک به گوش می رسه. همه اونایی که در میون اسرا بودن، می دونستن که این صدای رقیه ست اون حالا از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش رو می گرفت. او انگار خواب پدرش رو دیده بود.😔 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#معماهای_محرمی #عزادار_حسین_یاور_مهدی_ام 🏴ام المصائب لقب کدامیک از بانوان حاضر در صحنه کربلاست؟ 👌
👌گلدونه ها، ام المصائب لقب عمه امام زمانمون یعنی حضرت زینب سلام الله علیها هستش ▪️ام المصائب یعنی مادر بلاها و مصیبت ها ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽انیمیشن لحظه ی دیدار، ویژه با صدای محمد حسین پویانفر🌸 👌بچه ها جون حتما این انیمیشن قشنگ رو ببینید و برای دوستانتون هم بفرستید😍 ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️قدم میزاره توجاده 🥀همه پای پیاده ▪️به یاد اون سه ساله 🥀کوچیک و بزرگ نداره ▪️زیارت شش گوشه 🥀عجب صفایی داره ▪️هرکی زیارت رفته 🥀دلش دیگه تاب نداره ▪️دیگه چیزی نمونده 🥀به اربعین آقا ▪️بگو لبیک مولا 🥀بنویس اسم ما را ▪️داریم می ریم کربلا 🥀جا نمونید بچه ها ▪️همه عالم بدونن 🥀حسین عزیز دلها ✨شاعر: خانم طالبی ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
🏴بچه ها جون در این ایام هر کار خوبی رو به نیت ظهور امام زمان (علیه السلام) انجام بدین‌. 👌منتظر کوچولوهایی که دارید با خانوادتون میرید کربلا یادتون باشه که تک تک قدمهاتون رو نذر ظهور امام زمان مهربون کنید و حتما برای فرج شون خیلیییی دعا کنید😔 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤اربعین آمد و دل‌ها همه غم دارد 💔قلب بچه شیعه ها غم و ماتم دارد 🌼سلاااام عزادار کوچولوهای امام حسین علیه السلام و یاوران حضرت مهدی علیه السلام✋ 🏴امروز روز اربعینه😞 میخوایم از این روز براتون بگیم:👇 چهل روز از روز عاشورا و شهادت امام مهربونمون و یارانشون گذشته بود....😭حضرت زینب سلام الله علیها به همراه کاروان اسرا💚 پس از تحمل سختی ها و درد و رنج فراوان در حالی که خیلی دلشون برای امام‌ حسین تنگ شده بود😔روز بیستم ماه صفر به کربلا رسیدن و شروع به گریه و عزاداری برای شهدای کربلا کردن😢 🔅حالا ما بچه شیعه‌ها و همه ی عاشقای امام حسین علیه السلام از تمام کشورهای دنیا از خانم زینب مهربان و صبور یاد گرفتیم که پای پیاده راهی کربلا بشیم و به یاد امام عزیزمون عزاداری کنیم...بچه ها حتی از دین هایِ دیگه مثل مسیحیها و زرتشتی ها و...خودشون رو میرسونن کربلا و توی پیاده روی اربعین شرکت می کنن☺️ 🦋عزیزای دلم؛ اینم بگم بهتون که امام زمان علیه السلام هم همراه عزاداری جدشون امام حسین علیه السلام توی پیاده روی اربعین شرکت می کنن و بهشون خدمت می کنن و براشون دعا می کنن🤲😊 👌چه خوبه که ما هم هر کجا که هستیم چه ایران یا عراق...تو این روز به یادشون باشیم و برا ظهورشون خیلی دعا کنیم تا بیان و انتقام خون امام حسین و از ظالم ها بگیرن و دنیا رو پر از شادی و خوبی کنن🌸 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#سرگرمی_مهدوی #کاربرگ_مهدوی 📌#شماره_51 👌گلدونه ها؛ کلمه های داخل مربع را مرتب کنید و جملات را درست
✨پاسخنامه سرگرمی شماره ۵۱ 🍃بچه ها جون؛ جاهای خالی با این کلمات پر میشدند: عبادت، صبر، علم، برکت، شادی آفرین به همه شما که جواب درست رو پیدا کردید👏 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#سرگرمی_مهدوی #کاربرگ_مهدوی 📌#شماره_51 👌گلدونه ها؛ کلمه های داخل مربع را مرتب کنید و جملات را درست
📌 👌گلدونه ها؛ این کودک می خواهد با اثرات و نتایج دعا برای ظهور امام زمان ارواحنافداه آشنا شود. به او کمک کنید تا از تمام راه هایی که مربوط به نتایج دعا برای امام زمان است بگذرد، بدون اینکه از راه تکراری برود. ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا