هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
🖤
#ارادت_شهدا_به_حضرت_زهرا(س)
ارادت عجیبی به حضرت زهرا ( ص ) داشت . در هر پست و مقامی بود مجلس عزای فاطمیه را بر پا می کرد .
● اوایل سال 1361 در عملیات بیت المقدس در خدمت #حاج_احمد بودیم . در حین عملیات به سختی مجروح شد و ترکش به سرش خورد . او را به بیمارستان صحرایی بردیم ، اصرار داشت کسی نفهمد زخمی شده که روحیه نیروها خراب نشود .
● از شدت خونریزی مدتی بی هوش بود . یک دفعه از جا پرید! گفت بلند شو ، باید برویم خط ! هرچی اصرار کردیم بی فایده بود
● در طی راه از ایشان پرسیدم : " شما بیهوش بودی ، چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ...
● خیلی آرام گفت : وقتی توی اتاق خوابده بودم ، یک باره دیدم خانم #فاطمه_زهرا (س) آمدند داخل اتاق !"
به من فرمودند چرا خوابیدی !؟ گفتم : سرم مجروح شده ، نمی توانم ادامه دهم !
#حضرت_زهرا (س) دستی به سر من کشیدند و فرمودند : بلند شو ، بلند شو ، چیزی نیست ، برو به کارهایت برس ...
#فاطمیه
#حاج_احمد_کاظمی
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
🖤
#ارادت_شهدا_به_حضرت_زهرا(س)
● دوستانش روایت کردهاند که قصد داشتند تابلوهایی با عنوان «یا فاطمة الزهرا (س)» بنویسند و به اتاقهای دانشکده نصب کنند.
بعضی از دانشجوها میگفتند: «این کارها جاش اینجا نیست.» اما #شهید موافق نبود و می گفت: «اتفاقا جاش همین جاست. باید این دانشگاه را با #اهل_بیت (ع) ضمانت کنیم.»
● دکتر خیلی روی زمان کلاس حساس بود و اصرار داشت که از تمام لحظات برای تدریس استفاده کند. اما روزهایی که به نام اهل بیت (علیهم السلام) گره خورده بود، قاعدهاش فرق میکرد. روز شهادت #حضرت_زهرا (س) چند کتاب عربی و فارسی همراه خود میآورد و نیم ساعت درباره اهل بیت (علیهم سلام) صحبت کرد.
● یکی از روزها نمی دانم در ذهنش چه گذشت که شروع کرد با صدای بلند گریه کردن. دکتر هایهای گریه میکرد و ما هاج و واج او را نگاه میکردیم.
#شهید_مجید_شهریاری
#فاطمیه🖤
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
🔻از شام بلا شهید آوردن
با شور و نوا شهید آوردن🔻
مهمان داریم آن هم چه مهمانی
همزمان با سالروز شهادت بی بی دو عالم حضرت صدیقه طاهره سلام علیها پیکر شهید عزيزمان هم به کشور بازگشت.
خوش آمدی خوش غیرت
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#بازگشت_پیکر_شهید
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مــعـرفــی_شـهــدا
#شهیدعبدالحمیدحسینی
تولد: ۱۳۴۱/۹/۱۵ _شیراز
شهادت: ۱۳۶۱/۲/۱۳_
در عملیات بیت المقدس در فکه
مزار شهید: شیراز
✍ وصیت کرده بودند فقط شهید حبیب روزیطلب و حاج سیدعلی اصغر دستغیب بودند
کسی سنگینی تابوت را حس نکرد خود سر رو به قبله شد
از اینکه من از جمله ان چند نفر نبودم غبطه میخوردم و بخاطر رعایت وصیت اش دورا دور شرکت میکردم در مراسم
فضای مراسم طوری دیگر بود حضرت زهرا(سلام الله ) را بین خودم و خدا واسطه قرار دادم که هر مطلبی خاصی تو این مراسم است را من بدانم
شرکت کنندگان چند قدم مانده به قبر تابوت شهید را بلند کردند و تا محل قبر تشیع نمودند دو قدم از تشیع نگذشته بود که یکی از دوستانم با گریه و حالت غیر عادی یکی از دوستانش را به دنبال من فرستاد تا به نزد او بروم خودم را به او رساندم گفت بیا و ببین که من چی میبینم گفتم چه میبینی؟گفت امام زمان (عجل الله) را میبینم جلو تابوت را گرفته و با شرکت کنندگان دارد می آید تقریبا دیگر به بالای قبر رسیده بودند وقتی که تابوت را روی زمین گذاشتن گفتم دیگه چی میبینی؟ گفت حضرت در کنار تابوت ایستاده
پیکر شهید را به داخل قبر انتقال دادند در حالی که حاج آقا دستغیب داخل قبر رفته بود که شهید را در قبر بگذار و تلقین بخواند پرسیدم باز هم میبینی گفت نه دیگر نمیبینم
موضوع را برای حاج اقا دستغیب تعریف کردیم و بعد همگی بالای قبر دعای فرج را خواندیم
🌱 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا
و #شهید_عبدالحمید_حسینی_صلوات 🌱
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌸
#فاطمیه
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
▪️هر روز را به یاد توایم
فاطمیهها بیشتر....
#فاطمیه
#حاج_قاسم 💔
#به_یاد_فرمانده
●➼┅═❧═┅┅───┄
نثار روحشان بخوانید فاتحه مع الصوات ۳۱۳یا زهرا التماس دعا
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
🌹«حکایتی زیبا»🌹
تابستان 1363 كه در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادري به همراه دو دخترش برخورد كردم كه در حال درو كردن گندمهايشان بودند
فرماندهي گروهان، ستوان آسيايي به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع كنيم و برويم گندمهاي آن پيرزن را درو كنيم.
به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. جلو رفتم
پس از سلام و خسته نباشيد گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بيرون برويد تا به كمک سربازان گندمهايتان را درو كنيم. شما فقط محدودهي زمين خودتان را به ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد*
پيرزن پس از تشكر و قدرداني گفت: پس من ميروم براي كارگران حضرت فاطمهي زهرا(سلام الله عليها) مقداري هندوانه بیاورم*
ما از ساعت 9 الي 11/30 صبح توسط پانصد سرباز تمام گندمها را درو كرديم.بعد از اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. من هم از اين فرصت استفاده كردم*
و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: مادر چرا صبح گفتید ميروم تا براي كارگران حضرت فاطمه(س) هندوانه بياورم. شما به چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد؟*
گفت : ديشب حضرت فاطمهي زهرا(سلام الله عليها) به خوابم آمد و گفت: چرا كارگر نميگيري تا گندمهايت را درو كند ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقتفرسا را انجام دهي*
🌹من هم به آن حضرت عرض كردم: اي بانو تو كه ميداني تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسيده است و درآمدمان نيز كفاف هزينه ی كارگر را نميدهد، پس مجبوريم خودمان اين كار را انجام دهيم*
بانو فرمودند: غصه نخور! فردا كارگران از راه خواهند رسيد. بعد از اين جمله از خواب پريدم
امروز هم كه شما اين پيشنهاد را داديد، فهميدم اين سربازان، همان كارگران حضرت ميباشند. پس وظيفهي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم
بعد از عنوان اين مطلب، ناخودآگاه قطرات اشك از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر(سلام الله عليها) فدايت شوم كه ما را به كارگري خود قابل دانستي*
🎤 راوی : سرگرد مسلم جوادي منش
منبع: كتاب نبرد ميمك، احمد حسينا، مركز اسناد انقلاب اسلامي
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
هدایت شده از 🌹کانال شهید والامقام عباس عبدی🌹
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاقبت احترام به حضرت زهرا(س)!
حجت الاسلام عالی🎙
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃. .
ایام فاطمیه تسلیت باد 🕊🕊بسم الله الرحمن الرحیم
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.
هرشب #14صلوات
جهت سلامتی وتعجیل درظهورمولا
وسه بار #سورهتوحید
التماس دعا #دعایفࢪج
🌺اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَـــرَج🤲
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
شهید مهدی زین الدین:
در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوش تان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی، چه دستوری صادر می شود!
۲۷ آبان ماه سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین گرامی باد!🌹
#شهیدانه🕊🕊
#وعده_صادق۲
#فاطمیه
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
شهیدانه🕊🕊
● آخرین بار که به مرخصی آمده بود ، قبل از رفتن همه ی عکس هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند . همین طور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم در خانه نداشتیم .
● زمانی که چند نفر از سپاه آمدند و خبر شهادت مجید و مهدی را دادند، درخواست عکس کردند تا بر روی اعلامیه چاپ کنند. تمام آلبومها را گشتیم، اما خبری از عکس مجید نبود. متوجه شدیم که او پیش از رفتن به منطقه عکسهایش را از آلبوم جمع کرده است.
● همیشه پنهان کار بود . حتی زخمی شدنش را هم از دیگران پنهان می کرد .
یک بار که به مرخصی آمده بود ، احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت می کند ، ولی چیزی را بروز نداد .
وقت نماز شد . وضو که گرفت ، رفت توی اتاق و در را قفل کرد . از این کارش تعجب کردم . خواهرش که کنجکاو شده بود ، از بالای در ، داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته می خواند .
مجید از ناحیه ی پا مجروح شده بود ، اما اجازه نداد حتی ما که خانواده اش بودیم متوجه شویم .
● مجید 15 ساله بود که آقامهدی او را با خودش به جبهه برد. از فعالیت های آقامهدی زیاد شنیده میشد اما از مجید نه. انگار که در ابرها زندگی می کرد که هیچ اسمی از او نیست. هیچ وقت حاضر نشده از او فیلم و مصاحبه ای بگیرند. با اینکه در اطلاعات لشکر و دایم در جبهه بود، از این پنج سال جبهه مجید، جز رنگین کمانی کم رنگ چیزی باقی نمانده است. مجید دلش میخواست بی نام و خالصانه باشد که همین طور هم شد.
● مهدی زینالدین در ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ درحالی که به همراه برادرش مجید مسئول اطلاعات و عملیات تیپ دو لشکر ۱۷، برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حرکت بودند، در منطقه دارساوین بر اثر کمین ضد انقلاب به شهادت رسیدند.
#سالروز_شهادت_شهیدان_زینالدین🌹
#وعده_صادق۲
#فاطمیه
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از کانال شهید سید حسن روح الامینی
حاج قاسم و فاطمیه
در مراسم فاطمیه بیشتر کارها با خودش بود؛ از جارو زدن تا چای دادن.
برای تمیز کردن سرویس های بهداشتی بیت الزاهرا کارگر گرفته بودیم. تا فهمید رفت پایین پیششان. نگذاشت کارگرها دست بزنند.
بعد همه را بیرون کرد. قدغن کرد کسی پایین برود. در را بست و مشغول تمیز کردن شد.
بعد از ۴۵ دقیقه آمد بیرون. یک نفس راحت کشید و گفت: «آخیش؛ منم تونستم به عزاداری حضرت زهرا (س) یه خدمتی بکنم».
کار که زیاد بود. حاجی سخت ترین و بی ریاترین را انتخاب کرده بود.
#فاطمیه
#وعده_صادق
#ایران_همدل
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از 🌹کانال شهید والامقام عباس عبدی🌹
37.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با حال مناسب ببینید..
توسل رزمندگان به #حضرت_زهرا (س)🥀 در کلام #حاج_قاسم
پناهی جز زهرا (س) نداشتیم🍃
#فاطمیه
🌷 شادی روح همه شهدا و امام شهدا وپدران ومادران آسمانی صلوات 🌷
♦️حتماً بخوانید♦️
#روایت_شهدا
یک پسرجوان۲۵ساله
تازه داماد👨💼
دراثــرسانحه تصادف دوهفته اے توکما بود...
ولی
روز۲۹دی تموم کردودستگاه هاروازش جدا کردن...
مادرش مثل هرروزداشت باامیدوارد بیمارستان میشد
ولــے چشمای گریون اطرافیانش خبرمرگ جوان تازه دامادش روبهش دادن
به سمت درب بیمارستان به طرف عکسایی که ازشهدا اونجازده بودن دوید...
بزرگ ترین اونها عکس شهیدابراهیم هادی بود...
مادراون پسر حدودیک ساعتی، اونجا زجه زد
میگف من بالاسرجنازه جوانم نمیرم...
ازشهدا گلایه کرد
میگف دیگه به شمااعتقادی ندارم،میگف روزقیامت پیش حضرت زهرا(س)شکایتتون رومیکنم...
کلماتی که ازدهانش خارج میشد کنترل نشده بودن...
اون دوهفته هر روزش را با؛ نیابت ازپنج شهید بالاسرپسرش میرفت...
نذرونیاز وختم هایش بااسم مبارک شهدا رقم میخورد
همینطورکه داشت به شهــدا بدوبیراه میگفت وازسرناامیدی ازاوناشکایت میکرد...
ناگهان دخترش بافریاد وخنده وگریه باحالتی عجیب فریادمیزد
مامـــان حسین برگشته داره نفس میکشه...
پسرش به لطف ومعجزه شهدا؛برگشــت..
شهیدابراهیم هادی دیشب به خواب مادرحسین رفته بودوگفته بود:
ماپسرت روبهت برگردوندیم،فقط توروخدا پیش حضرت زهرا(س)ازماشکایت نکن ماپیش این خانم آبروداریم...😔
✅ایناروگفتم که بیشترباورکنیم،شهدا زنده اند
مارومی بینن...
هرروزمون با نام یک شهید باشه...
تا ...زندگیمون شهدایی بشه♥ شادی روح همه شهدا و امام شهدا وپدران ومادران آسمانی صلوات ❤️
#شهیدانه🕊
#فاطمیه🏴