حتی ثروت پدری هم پایبندش نکرد
نمیدانم مجید چه کرده بود که آن همه ثروت پدرش نتوانست پایبندش کند.
یک روز بعد از صبحگاه دیدمش؛
احساس کردم به او بیش از همه
سخت میگذرد.
ازش پرسیدم: مجید! اینجا خوب است یا ویلایتان در خیابان پاسداران؟
سرش را پایین انداخت و گفت:
«اینجا خیلی خوش میگذرد.»
در وصیت نامهاش نوشته بود:
خدایا! تو شـاهد باش که همهی
مظاهر دنیا را به سویی افکندم و
به سمت تو آمدم.
#شهید_مجید_صنعتی
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔@koolebar313
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
گفتم: با فرمانده تون کار دارم
گفت: الان ساعت 11 هست ملاقاتی قبول نمیکنه!
رفتم پشت در اتاقش در زدم
گفت: «کیه؟»
گفتم: مصطفی منم...
سرش را از سجده بلند کرد؛ چشم هایش سرخ و رنگش پریده بود...
نگران شدم!
گفتم چی شده مصطفی؟
خبری شده، کسی طوریش شده؟
دو زانو نشست سرش را انداخت پایین،
زل زد به مهرش گفت:
یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم!
از خودم میپرسم کارایی که کردم برای خدا بوده یا برای خودم...
برگرفته از کتاب: مصطفای خدا
#طلبه_شهید_مصطفی_ردانی_پور
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔@koolebar313
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#_داوود_عابدی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
8.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید بروجردی:
"من باید خرجِ امام بشم نه اینکه امام خرجِ من بشه"
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱|شوخ طبعی وشجاعت از خصوصیات رزمندگان وشهدا.
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صوت_الشهدا | 🎙
شهید آوینی: اگر در جستجوی امام زمان هستی...
او را در میان سربازانش بجوی....
#شهید_مرتضی_آوینی
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
نتایج کنکور دانشگاه ها آمد. جالب بود، علی آقا در دانشگاه مشهد رشته ی پزشکی قبول شد. این نشان میداد که نبوغ او در کار جنگ بیدلیل نیست. علی آقا انسان با استعدادی بود. اما به خاطر انقلاب و جنگ دانشگاه را رها کرد! میگفت میمانم و برای اسلام دفاع میکنم. همیشه در زندگیاش اولویت ها را به خوبی میشناخت. علی آقا مرد انجام تکلیف بود.
#شهید_علی_هاشمی
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
34.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من رسیدم؛ خبری نیست!
* چند خاطره شنیدنی از
شهید حاج احمد کاظمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
#در_راه_فتح_قله_ایم
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»
نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم.
راوی: همرزم_شهید
#شهید_سید_احمد_پلارک
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
💔در خاطرات شهید تهرانی مقدم هست؛ میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. ژنرال خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیهس. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید...
❤️🔥وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به دَرِ بسته میخوردم. تااینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر در اومد.
💔امام رضا گره سخت رو تو
دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه!
🥀خاطره اى به ياد شهيد معزز حسن طهرانیمقدم
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥روایتگری شهدا💥
📌شفا گرفتن مادر شهید
🏴🎙خاطرهای از حجت الاسلام سعید آزاده
دربارهی مادر
شهید محمد کیهانی
که میخواست در پیاده روی اربعین شرکت کنه
و دکتر بهش گفته بود شما نمیتونید در پیاده روی شرکت کنید...
صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین
دلتنگ حسین و کربلایش هستیم 🥺💔
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#زندگی_زیر_آتش!!
🌷شلمچه بودیم! آتش دشمن سنگین بود و همهجا تاریک تاریک. بچهها همه کپ کرده بودند به سینهی خاکریز دورِ شیخ اکبر نشسته بودیم و میگفتیم و میخندیدیم که یه دفعه دو نفر اسلحه به دست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند «الایرانی! الایرانی!» و بعد هرچه تیر داشتند، ریختند تو آسمون. نگاشون میکردیم که اومدند نزدیکتر و داد زدند «القم! القم! ،بپر بالا!»
🌷صالح گفت: «ایرانیند! بازی در آوردند...» عراقی با قنداق تفنگ زد به شانهاش و گفت: «الخفه شو! الید بالا!» نفس تو گلوهامون گیر کرد. شیخ اکبر گفت: «نه مثله اینکه راستی راستی عراقیند» خلیلیان گفت: «صداشون ایرانیه.» یه نفرشون، چند تیر شلیک کرد و گفت: «روح روح» دیگری گفت: «اقتلوا کلهم جمیعا!» خلیلیان گفت: «بچهها میخوان شهیدمون کنند.» بعد شهادتینشو خوند. دستامون بالا بود که....
🌷که شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن و هُلمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا، همه گیج و منگ شده بودیم. نمیدونستیم چیکار بکنیم که یهدفعه صدای حاجی اومد که داد زد: «آقای شهسواری، حجتی! کدوم گوری رفتین؟» هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از عراقیا، کلاشو برداشت. رو به حاجی گفت: «بله حاجی بله! ما اینجاییم!» حاجی گفت: «اونجا چیکار میکنید؟» گفت: «چندتا عراقیه مزدور و دستگیر کردیم.» و زدند زیر خنده و پا به فرار گذاشتند....
منبع: سایت مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅