توی جبهه اين قدر به خدا می رسی، ميای خونه يه خورده ما رو ببين.
شوخی می كردم
آخر، هر وقت می آمد، هنوز نرسيده، با همان لباس ها می ايستاد به نماز.
ما هم مگر چه قدر پهلوی هم بوديم؟
نصفه شب می رسيد.
صبح هم نان و پنير به دست، بندهای پوتينش را نبسته، سوار ماشين می شد كه برود.
نگاهم كرد و گفت «...وقتی تو رو می بينم، احساس می كنم بايد دو ركعت نماز شكر بخونم.»
#شهید_ابراهیم_همت
#راهیان_سرزمین_نور
🆔@rahiyanenoor1402
به او گفتم کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشی ، بیا شهرضا یک خانه برایت بخرم . گفت : نه ، نه ! حرف این چیزها را نزن ، دنیا هیچ ارزش ندارد شما هم غصه مرا نخور ، خانه من عقب ماشینم است ، باور نمی کنی بیا ببین . همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد : سه تا کاسه ، سه تا بشقاب ، یک سفره پلاستیکی ، دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر . گفت : این هم خانه … دنیا را گذاشته ام برای دنیا دارها ، خانه هم باشد برای خانه دارها .
#شهید_ابراهیم_همت
#راهیان_سرزمین_نور
🆔@rahiyanenoor1402
از سن ۱۰ سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشیبهای سیاسی و نظامی، هرگز نمازش ترک نشد.
روزی از یک سفر طولانی و خستهکننده به منزل بازگشت.
پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید.
ابراهیم آن شب را به همه خستگیهایش تا پگاه، به نماز و نیایش ایستاد
وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود، گفت:
مادر! حال عجیبی داشتم. ای کاش به سراغم نمیآمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمیگرفتی!
#شهید_ابراهیم_همت
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔@koolebar313
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
🌹سلام بر ابراهیم هایمان💔
🩸#شهید_ابراهیم_همت
🩸#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
🩸#شهید_ابراهیم_هادی
#کوله_بار|عضوشوید👇
🆔 @koolebar313
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅