eitaa logo
خوشه چین
148 دنبال‌کننده
358 عکس
76 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹نیک مرد🔹 ✍ شیخ اجل سعدی شیرازی یکی از بزرگان گفت پارسایی را: چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه سخن‌ها گفته‌اند؟ گفت: بر ظاهرش عیب نمی‌بینم و در باطنش غیب نمی‌دانم. ◽️هر که را جامه پارسا بینی ◾️پارسا دان و نیکمرد انگار ◽️ور ندانی که در نهانش چیست ◾️محتسب را درون خانه چه کار 📚 گلستان سعدی، باب دوم ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹پول، پارتی، زور🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری تأثیر عوامل سه‏گانه: «پول» و «پارتی» و «زور» در یک جامعه نشانه ناتوانی و ضعف قانون است. وقتی قانون ضعیف باشد طبعا نمی‏تواند بر اقویا و زورمندان چیره گردد، سطوت خود را فقط به ضعفا نشان می‏دهد. قانون ضعیف، مجرمین ضعیف را به تله می‏ اندازد و به پای میز مجازات می‏ کشاند ولی از تله انداختن زورمندان مجرم عاجز می‏ ماند. قرآن، مقررات الهی را قوانین نیرومند و قوی معرفی می‏ کند و تأثیر پول و پارتی و زور را در محکمه عدل الهی نفی می‏ نماید. در قرآن از پول به عنوان «عدل» {از ماده «عدول»، زیرا وقتی که به عنوان رشوه داده شود سبب عدول و انحراف از حق و حقیقت می‏ گردد؛ یا از عدل به معنی عوض و معادل} و از پارتی به عنوان «شفاعت» و از زور به عنوان «نصرت» یاد شده است. در سوره بقره آیه ۴۸ چنین می‏ خوانیم: 《و اتّقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا و لا یقبل منها شفاعة و لا یؤخذ منها عدل و لا هم ینصرون》 «پروا داشته باشید از روزی که هیچکس از دیگری دفاع نمی‏کند و شفاعت هم پذیرفته نیست و از کسی هم پولی به عنوان عوض جرم و معادل آن گرفته نخواهد شد و نصرت و یاری کردن امکان ندارد». یعنی نظام جهان آخرت همچون نظام اجتماعی بشر نیست که گاهی انسان برای فرار از قانون به پارتی یا پول متوسل شود و گاهی قوم و عشیره خود را به کمک بطلبد و آنان در برابر مجریان قانون اعمال قدرت کنند. در صدر اسلام، قانون در اجتماع مسلمین قوی بود؛ گریبان نزدیکان و خویشان زمامداران را نیز می‏ گرفت. وقتی که علی {علیه السلام} مطلع شد که دخترش از بیت المال مسلمین گلوبندی را به عنوان عاریه - البته با قید ضمانت - گرفته و در روز عید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب خویش قرار داد و با لحنی کاملا جدّی فرمود: اگر نبود که آن را به صورت عاریه مضمونه، یعنی با قید ضمانت گرفته‏ای دستت را می‏ بریدم، یعنی درباره تو حدّ سارق را اجرا می‏ کردم‏. هم ایشان وقتی که ابن عباس، پسر عمو و یاور دانایشان، مرتکب خلافی شد نامه‏ ای به او نوشتند و او را مورد سخت‏ ترین حملات خویش قرار دادند، به وی نوشتند: «اگر از خلاف خویش باز نگردی با شمشیرم تو را ادب خواهم نمود، همان شمشیری که احدی را با آن نزده‏ ام مگر اینکه وارد جهنم شده است». یعنی می‏ دانی که شمشیر من جز بر دوزخیان فرود نمی‏ آید و این کار تو، تو را دوزخی و مستحق شمشیر من ساخته است. سپس برای اینکه بفهماند عدالت او درباره هیچ کس استثناء بردار نیست می‏ فرماید: «به خدا قسم اگر حسن و حسین {علیهما السلام} هم مرتکب این جرم می‏ شدند با آنان ارفاق نمی‏ کردم» صدر اسلام است و مجری قانون هم امیر المؤمنین است، تعجبی ندارد؛ اگر می‏ خواهید بدانید دستگاهی که رسول خدا {صلّی اللّه علیه و آله} به جریان انداخته بود تا کجا به حرکت آمده بود و چه اشخاصی را زیر مهمیز عدالت می‏ کشید به داستان ذیل توجه کنید: عمرو عاص از طرف عمر حاکم مصر بود؛ روزی پسر عمر و عاص به صورت یکی از رعایا سیلی زد، ستمدیده به نزد عمر و عاص رفته شکایت کرد ولی وی ترتیب اثر نداد. این مرد غیور حرکت کرد به مدینه و نزد عمر آمد و عرض حال داد. عمر، عمرو عاص و پسرش را احضار و محاکمه نمود. در این محاکمه یک جمله تاریخی از عمر نقل شده است. خطاب به عمرو عاص و پسرش گفت: متی استعبدتم النّاس و قد ولدتهم امّهاتهم احرارا. «از کی مردم را برده خویش گرفته‏ اید در حالی که از مادران خویش آزاد متولد گردیده‏ اند». سپس دستور قصاص صادر نمود. عمر با پسر خودش نیز همین طور رفتار نمود؛ وقتی ثابت گردید پسرش شراب خورده است حدّ الهی را درباره او اجرا نمود. اینها عدالتی بود که رسول خدا {صلّی اللّه علیه و آله و سلّم} به مسلمین آموخته بود و مسلمین هنوز آن را فراموش نکرده بودند، و به عبارتی دیگر، چرخی بود که رسول خدا به حرکت آورده بود و تا مدت زیادی کم و بیش به همان شکل به حرکت خود ادامه می‏ داد. 📚 عدل اسلامی، ص ۲۲۱ - ۲۲۳ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹از کاباره تا مهدیه🔹 📣 حجت الاسلام استاد قرائتی من كسی را ديدم كه كاباره و سينمایی را داشت، يك زمانی خدمت او رسيديم و ايشان يك مرتبه در اواسط صحبت محكم به سر خودش زد و شروع به گريه كرد. بعد گفتم كه برادر چه شد؟ گفت: الان يادم می افتد كه زمان طاغوت، چقدر جوان را آلوده كردم و چقدر كمك به ساواك كردم. عكس شاه می آمد و جوان های خوبی كه در سينما بودند، اين ها به احترام شاه بلند نمی شدند، من اين ها را از روزنه شناسایی می كردم و بعد به ساواكی ها خبر می دادم. شروع كرد به گفتن جنايات خود و يك مرتبه سالن سينما را داد و آنجا را مهديه كرد و آنجا مركز تبليغات اسلامی و فيلم های سالم شد و اين معناي ذکر است. من خودم خيلي جاها رفتم، سخنرانی كردم و به من گفتند كه اين جا قبلاً مركز شراب خواری بوده است. «يحيي الارض بعد موتها» زمين زنده می شود، بعد از آنی كه مرده بود. دل ها زنده می شود، بعد از اين كه مرده بود. 📚 درس هایی از قرآن، پخش تلویزیونی مورخ 1360/11/9 ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹رافت و مدارا🔹 📣 آيت‌الله العظمی شبیری زنجانی مرحوم حاج آقا روح الله خاتمی - پدر آسید محمد خاتمی رئيس جمهور اسبق - انسان بسیار ممتازی بود. شنیدم یکی از روسای ادارات نزد ایشان رفته بود و فهرستی مثلا ۲۵ نفره را از افرادی که باید از ادارات اخراج شوند به وی نشان داد، آقای خاتمی گفته بود: نه این تعداد درست نیست، باید ۲۷ نفر باشد. آن رئيس اداره گفته بود: نه همین تعداد است. آقای خاتمی مجددا گفته بود: نه ۲۷ نفر است. آن رئيس گفته بود: چطور؟ آقای خاتمی جواب داده بود: یکی هم من و شما. هر کسی نقطه ضعفی دارد و اگر بناست افراد به نقاط ضعفشان مواخذه شوند، چرا من و شما جزو این گروه نباشیم. چرا با مردم با تنگ نظری برخورد می کنید؟ باید با رافت و مدارا با مردم برخورد کرد. 📚 جرعه‌ای از دریا، ج ۴، ص ۶۳۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اعتقاد به خدا و حکمرانی مسئولانه🔹 📢 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در تاریخ فلسفه سیاسی می‏ خوانیم که آنگاه که مفاهیم خاصّ اجتماعی و سیاسی در غرب مطرح شد و مسأله حقوق طبیعی و مخصوصاً حقّ حاکمیت ملّی به میان آمد و عدّه‏ ای طرفدار استبداد سیاسی شدند و برای توده مردم در مقابل حکمران حقّی قائل نشدند و تنها چیزی که برای مردم در مقابل حکمران قائل شدند وظیفه و تکلیف بود، این عدّه در استدلال های خود برای اینکه پشتوانه‏ ای برای نظریات سیاسی استبداد مآبانه خود پیدا کنند، به مسأله خدا چسبیدند و مدّعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسؤول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسؤول است، ولی مردم در مقابل حکمران مسؤول‏ اند و وظیفه دارند. مردم حقّ ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کرده‏ ای؟ و یا برایش وظیفه معین کنند که چنین و چنان کن؛ فقط خداست که می‏ تواند او را مورد پرسش و بازخواست قرار دهد. مردم حقّی بر حکمران ندارند، ولی حکمران حقوقی دارد که مردم باید ادا کنند. از این رو طبعاً در افکار و اندیشه‏ ها نوعی ملازمه و ارتباط تصنّعی به وجود آمد میان اعتقاد به خدا از یک طرف، و اعتقاد به لزوم تسلیم در برابر حکمران و سلب حقّ هر گونه مداخله‏ ای در برابر کسی که خدا او را برای رعایت و نگهبانی مردم برگزیده‏ است و او را فقط در مقابل خود مسؤول ساخته است از طرف دیگر. و همچنین قهراً ملازمه به وجود آمد میان حقّ حاکمیت ملّی از یک طرف، و بی‏ خدایی از طرف دیگر. آقای دکتر محمود صناعی در کتاب آزادی فرد و قدرت دولت نوشته‏اند: «در اروپا مسأله استبداد سیاسی و اینکه اساساً آزادی از آن دولت است نه مال افراد، با مسأله خدا توأم بوده است. افراد فکر می‏ کردند که اگر خدا را قبول کنند، استبداد قدرت های مطلقه را نیز باید بپذیرند؛ بپذیرند که فرد در مقابل حکمران هیچ گونه حقّی ندارد و حکمران نیز در مقابل فرد هیچ گونه مسؤولیتی نخواهد داشت؛ حکمران تنها در پیشگاه خدا مسؤول است. لذا افراد فکر می‏ کردند که اگر خدا را بپذیرند باید اختناق اجتماعی را نیز بپذیرند، و اگر بخواهند آزادی اجتماعی داشته باشند باید خدا را انکار کنند؛ پس آزادی اجتماعی را ترجیح دادند.» از نظر فلسفه اجتماعی اسلامی، نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسؤولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه، تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسؤول می‏ سازد و افراد را ذی حقّ می‏ کند و استیفای حقوق را یک وظیفه لازم شرعی معرّفی می‏ کند. 📚 علل گرایش به مادیگرایی، ص ۱۵۷ - ۱۵۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹ادب و احترام🔹 📣 حجت الاسلام استاد قرائتی به عیادت یكى از مراجع رفتم، ایشان از جاى خود بلند شد و عمّامه‌اش را به سر گذاشت و نشست، علّت را پرسیدم. فرمود: به احترام شما. من تقاضا كردم راحت باشد و استراحت كند، ایشان قبول كرد و فرمود: حال كه اجازه مى‌دهى عمّامه را بر مى‌دارم. شاید من تمام درس هایى كه در محضرش خوانده‌ام فراموش كرده باشم، ولى این خاطره هنوز در ذهنم مانده كه به احترام من بلند شد و عمّامه به سر گذاشت. 📚 خاطرات استاد قرائتی، ج ۱، ص ۴۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹آزادی بیان🔹 ✍ رهبر معظم انقلاب اسلامی برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحب نظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. 📚 پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی، ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اختلاف و احترام علما🔹 📣 حجت‌الاسلام استاد رضا مختاری جمع‌ بندی اینکه تکریم علما و اساتید، ولو اینکه بزرگترین اشتباه را داشته باشند، برای همه لازم است؛ مثلاً سهو‌ النبی شیخ صدوق و بعضی از فرمایشات شریف سید مرتضی درباره حضرت امام حسین {ع} که چه‌ بسا اگر الان برخی افراد بودند، خانه شیخ صدوق و سید مرتضی را سنگ‌ باران می‌ کردند! در حالی که هیچ روزی نیست که در حوزه‌ های علمیه نامی از این بزرگان برده نشود و از کتاب‌ های آنان استفاده نشود. ما نباید توقع داشته باشیم که همه افراد به یک شکل فکر کنند. در واقع محال است. همانطور که می‌ گویند اثر انگشت چند میلیارد انسان با یکدیگر متفاوت است، اندیشه انسان‌ ها هم مانند خطوط سرانگشتان آنان است. اصحاب ائمه در زمان حضور آنان با یکدیگر اختلاف داشتند. یونس بن عبدالرحمن با فضل بن شاذان یا دیگران با یکدیگر اختلافات کلامی و فقهی جدی داشتند، اما اینها نمی‌ تواند مجوزی برای بی‌ احترامی و توهین باشد. با این توصیفات آیا درست است که علامه شعرانی با این همه مراتب عشق و ارادت به سیدالشهدا و ائمه معصوم {ع} را هتک حرمت کنیم؟ آیا در این زمانه که یهود خبیث، وهابیت و بهائیت و دشمنان دیگر تمام همت خود را برای از بین بردن ریشه تشیع و اصل دین به کار بسته‌ اند، چنین کارهایی صحیح است؟ بزرگان همیشه توصیه کرده‌ اند که هر تخصص، زبان و بیان خاص خود را دارد؛ چه‌ بسا یک کتاب شرح نظریات فلان عالم، فقط توضیح نظر او برای فهم بهتر سخنانش است و نظر شارح نباشد، اما عده‌ ای به برخی کتاب‌ های شرح مراجعه و مطلبی را که برای تبیین نظر متن است به‌ عنوان نظر شارح عنوان می‌ کنند. 📚 گفتگو با مباحثات، ۱۴۰۰/۸/۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مبالغه، دروغ، فحاشی ممنوع🔹 📣 حجت الاسلام سید محمود دعایی من برنامه یکی دو ماهه اول {رادیو انقلاب} را که مرتب و منظم کرده بودم، خدمت امام بردم. ایشان مروری کردند و بعد مرا خواستند و فرمودند که من برنامه‌ها را دیدم، مجموعا خوب بود، اما دو تذکر دارم. یکی اینکه سعی کنید مبالغه نکنید و دروغ هم نگویید. حقیقت را بگویید و اضافه هم نگوئید. همان حقیقت تأثیر خودش را دارد. دوم این که در برنامه ها فحاشی نکنید. به عرض ایشان رساندم که بنای ما حتی الامکان همین است، منتهی من نمی دانم کدام مطلب خلاف بوده که نظر شما را جلب نموده است. ایشان اشاره کردند به یک مطلبی که من آن را از جزوه ای که مرحوم چمران در اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان آمریکا نوشته بود نقل کرده بودم. من از این جزوه که یک جزوه تحلیلی در مورد وقایع ۱۵ خرداد بود، مطالب زیادی نقل کردم و آنها را در برنامه رادیویی به منظور دفاع از حرکت امام در جریان ۱۵ خرداد و افشای ادعاهای دورغین شاه مبنی بر اصلاحاتی که ادعا کرده بود، خواندم. در نهایت هم بیان کردم که شاه مدعی است امام از فئودال ها است، در صورتی که امام یک وجب زمین ندارد. امام فرمودند: نه، این طور نیست که یک وجب زمین نداشته باشم. ما در خمین یک قطعه زمین داریم که در اختیار اخوی است. ایشان کشاورزی می کند و درآمدش را بین فامیل و فقرا تقسیم می کنند. این که من زمین ندارم خلاف واقع است، شما واقعیت را بگویید. 📚 گوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی، ص ۸۵ الی ۸۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹دشمنان خدمتگزار🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری من مکرر در نوشته‏ های خودم نوشته‏ ام که من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند نه تنها متأثر نمی‏ شوم، از یک نظر خوشحال هم می‏ شوم، چون می‏ دانم پیدایش اینها سبب می‏ شود که چهره اسلام بیشتر نمایان شود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی می‏ کنند وقتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر مرده و بی روح باشند که در مقام جواب برنیایند و عکس‏ العمل نشان ندهند. اما اگر همین مقدار حیات و زندگی در ملت اسلام وجود داشته باشد که در مقابل ضربت دشمن عکس‏ العمل نشان بدهد، مطمئن باشید که در نهایت امر به نفع اسلام است؛ همان طور که در طول سی چهل سال اخیر، کسروی پیدا شد علیه شیعه بالخصوص و احیانا علیه اسلام چیزها نوشت، توده‏ ای‏ ها آمدند در مسائل مادیگری حرف ها زدند و به اساس اسلام اعتراض کردند، افراد دیگری پیدا شدند که به نام حمایت از ملیت ایرانی علیه اسلام سخنانی گفتند؛ اینها بدون این که خودشان بخواهند و قصد داشته باشند، به طور غیر مستقیم آنقدر به اسلام خدمت کردند که خدا می‏ داند. وقتی کسروی آن کتاب ها را نوشت، تازه دست علمای اسلام رفت روی کاغذ و مسائلی را که در طول چند قرن در اثر این که اعتراض و تشکیک و ایرادی نشده بود پرده‏ هایی از ابهام روی آنها را گرفته بود و کم‏ کم خرافات و اوهامی هم درباره آنها پیدا شده بود، تشریح کردند. اصلا مردم نمی‏ دانستند مثلا در باب امامت چه باید بگویند، در باب تشیع چه باید بگویند، در باب تقیه چه باید بگویند، در باب بَداء چه باید بگویند. آن وقت علما شروع کردند به آشکار ساختن حقایق از زیر پرده‏ های اوهامی که در طول چند قرن در اثر نبودن شکاک و این دشمنان خدمتگزار به وجود آمده بود، و یک سلسله از مسائل خیلی بهتر روشن شد. توده‏ ای‏ ها چقدر به طور غیر مستقیم و بدون این که خودشان بخواهند، به منطق فلسفی و منطق اجتماعی اسلام خدمت کردند! یعنی سبب شدند که دست های علمای اسلام از آستین بیرون آمد و آثار نفیسی در این زمینه منتشر شد. یک دین زنده هرگز از این گونه حرف ها بیم ندارد، آن وقت بیم دارد که ملتش آنقدر مرده باشند که عکس‏ العمل نشان ندهند و متأسفانه ما در گذشته گاهی چنین حالتی داشته‏ ایم. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، ص ۳۲۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹خصم درون🔹 ✍ مولوی ◽️ای شهان کشتیم ما خصم برون ◾️ماند خصمی زو بتر در اندرون ◽️کشتن این کار عقل و هوش نیست ◾️شیر باطن سخرهٔ خرگوش نیست ◽️دوزخست این نفس و دوزخ اژدهاست ◾️کو به دریاها نگردد کم و کاست ◽️هفت دریا را در آشامد هنوز ◾️کم نگردد سوزش آن خلق‌سوز ◽️سنگ ها و کافران سنگ‌دل ◾️اندر آیند اندرو زار و خجل ◽️هم نگردد ساکن از چندین غذا ◾️تا ز حق آید مرو را این ندا ◽️سیر گشتی سیر گوید نه هنوز ◾️اینت آتش اینت تابش اینت سوز ◽️عالمی را لقمه کرد و در کشید ◾️معده‌اش نعره زنان هل من مزید ◽️حق قدم بر وی نهد از لامکان ◾️آنگه او ساکن شود از کن فکان ◽️چونک جزو دوزخست این نفس ما ◾️طبع کل دارد همیشه جزوها 📚 مثنوی معنوی، دفتر اول ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹رهگذر شک🔹 ✍ دکتر سید يحیی یثربی شماری شک را پدیده ای نامیمون و ویرانگر نظام علمی و ارزشی دانسته، از آن گریزانند. اینان حق دارند، چون شک، جهل است و انسان تشنه علم است، اما باید از این نکته غفلت نکنند که شک، هدف نیست، بلکه وسیله ای برای دست یافتن به هدف اصلی و نهایی، یعنی علم و آگاهی است. سخن ما این نیست که شک از یقین بهتر است، بلکه می گوییم اگر کسی به دنبال یقین باشد، باید از رهگذر شک، به سوی آن گام بردارد. بشر سال های بسیار فهم خود را از جهان بر پایه یافته‌ های حسی خود شکل داده و شمار زیادی از گزاره های خود ساخته اش را نیز بر آنها افزوده بود. نخستین فيلسوفانی که قوای ادراکی بشر را زیر ذره بین برده، به ارزیابی توان و امکانات دستگاه ادراکی وی پرداختند، اساسی ترین نقش را در کامیابی علمی انسان به عهده گرفتند. نقادان و شکاکان همیشه راه گشا بوده اند. اگر ما به پيشداوری ها و داوری هایمان به دیده نقد ننگریم، ممکن است برای همیشه در غفلت بمانیم و گامی به جلو بر نداریم. بنابراین، یک محقق شک می کند تا راه یقین را کشف نماید، نه اینکه در شک بماند. شک سرمنزل مقصود نیست و تنها وسیله و روش است و بس. 📚 از یقین تا یقین (راه نو در معرفت شناسی و میتافیزیک)، ص ۴۴ - ۴۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin