🔶 ایران میتواند قطب گردشگری مذهبی جهان شود.
▪️آیا میدانید اگر ایران با رعایت حجاب شرعی به قطب مذهبی دنیا تبدیل شود، میتواند گردشگران بیشتری را جذب نماید. در واقع ناهنجاریهایی مانند بیحجابی و بدپوششی، به صنعت گردشگری کشور ضربه میزند! چرا که گردشگران همواره دنبال دیدن چیزهای جدید، جذاب و متفاوتند.
▪️اگر گردشگران در ایران هم، همان چیزی را ببینند که در کشور خودشان میبینند، رغبتی برای معرفی آن به دیگران نخواهند داشت. تجربه حجاب، برای گردشگران خارجی حس مثبت و جدیدی ایجاد میکند که در جای دیگری نمیتوانند آن را به زیبایی ایران درک و تجربه کنند.
▪️برای گردشگران خارجی، حجاب مقطعی نه تنها محدودیت نیست، بلکه یک تجربه جدید و زیباست. آنها از پوشیدن حجاب و روسریهای رنگارنگ همانند تناول غذاهای محلی و دیدن مناظر فریبنده لذت میبرند و اگر راهنماهای متعهد و خوش فکری داشته باشند، این حس در نهادشان تقویت خواهد شد.
🏵 آیت الله جوادی آملی در دیدار دکتر حسین سیمایی صراف؛ وزیر علوم و هیئت همراه گفتند:
🔹 ما مردم ایران، مردمی بزرگ و بزرگ زاده ایم. ما نه یعنی حوزویان، ما نه یعنی دانشگاهیان، ما یعنی مردم ایران؛ شما اگر سرتاسر آمریکا را بگردید یک اثر باستانی در آن نمی بینید، اما هر کجای ایران قدم بگذارید اثری از آثار هنری و باستانی در آن می بینید.
🔹 ما از زمان انوشیروان، اینجا دانشگاه داشتیم و بعد از اسلام نیز علمای بزرگی همچون شیخ طوسی و امثال او را تربیت کردیم.
🔹 سخنان خداوند، پیامبر و اهلبیت عصمت و طهارت، یقین مطلق و صد درصدی است. ما باید بدانيم شمشير صد درصد در دست ماست، اما چوب بيست درصد، و سي درصد در دست هوس و بیراهه رفتن و اختلاس ها و نجومی هاست.
🔹 به ما گفته اند: بدا به حال کسی که با داشتن شمشیر تیز صد درصدی، در مقابل چوب بیست درصدی شکست بخورد.
🔹 ما عزیزانی داشتیم که در زمستان سرد کردستان، برای حفظ سنگرهای خود آن قدر مقاومت کردند و ماندند تا از سرما یخ زدند و به شهادت رسیدند!
🔹 وقتی پیکر این ها را آوردند در مسجد اعظم قم، ما معمولا در مجلس ترحیم، قرآن و فاتحه می خوانیم و تا آخر فرصت نشستن نیست، اما آن شب، تا آخر مجلس نشستم و گریه کردم؛ نه برای ثواب، بلکه گریه خجالت!
🔹 الان هم اینچنین جوانانی هستند که باید قدر آن ها را دانست، چرا که این ها سرمایه های ما هستند.
🔷 اکسیر محبت
لقمان حکیم فرمود: من سیصد سال با داروهای گوناگون، مردم را مداوا کردم و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم که هیچ دارویی بهتر از «محبت» نیست!!
کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چه؟!
لقمان حکیم لبخندی زد و گفت: مقدار دارو را افزایش بده!! که عبارتند از:
▪️جواب سلام را با سلام
▪️جواب تشکر را با تواضع
▪️جواب کینه را با گذشت
▪️جواب بیمهری ها را با محبت
▪️جواب دروغ را با راستی
▪️جواب دشمنی را با دوستی
▪️جواب خشم را با صبوری
▪️جواب سرد را با گرمی
▪️جواب نامردی را با مردانگی
▪️جواب پشتکار را با تشویق
▪️جواب بیادب را با سکوت
▪️جواب نگاه مهربان را با لبخند
▪️جواب دل مرده را با امید
▪️جواب منتظر را با نوید
▪️و جواب گناه و خطا را با بخشش دهید ...
هیچوقت، هیچچیز و هیچکس را بیجواب نگذارید و مطمئن باشید هر جوابی بدهید، یک روزی، یک جوری، یک جایی به شما باز میگردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 اعتراف شهرام همایون
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۴
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا «اويس قَرَنى» که بود؟
🔸 «اویس بن عامر تمیمی» معروف به اویس قرنی از قبيله «بنى مراد» و از تيره «قرن» یمن بود. او که از راه شتربانی زندگی میکرد، بدون اینكه رسول خدا (ص) را ببيند، مسلمان شد و در زمره «تابعين» قرار گرفت. پيامبر (ص) فرمود: «اويس بهترين و نيكوكارترين تابعين است.»
🔹 چرا اویس پيامبر (ص) را ندید؟
🔸 اویس مادرى پیر و نابینا داشت که از او پرستاری میکرد. روزی از مادرش اجازه گرفت تا به دیدار محبوبش رفته و زود باز گردد، ولی وقتی وارد مدینه شد، پیامبر (ص) در خانه نبود. او ناچار به دیارش بازگشت تا از فرمان مادرش سرپیچی نکرده باشد. پیامبر (ص) وقتی به خانه رسید، فرمود: «این نور کیست که در خانه میبینم؟.» گفتند: «شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و زود رفت.» فرمود: «این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و رفت.»
🔹 اویس چگونه شخصیتی بود؟
🔸 او به زهد و پارسایی شهرت داشت و از جمله زاهدان معروف تابعین بود. در معرفت و شناسايى حق، مراحل بلندى پيموده و به درجات عالى رسيده بود، اما كسى از عظمت روحى و مراتب معنوىش آگاه نبود. پيامبر (ص) پرده از راز او برداشت و اویس را به مسلمانان معرفى کرد. رسول خدا (ص) بارها به ديدار اويس قرنى اظهار اشتياق کرده و فرموده بود: «هر كس او را ببيند، سلام مرا به او برساند.» گفتند: «يا رسولاللّه! اويس قرنى كيست كه اين مقدار به ياد او هستى و شوق ديدار او را در دل دارى و ياران خود را سفارش مىكنى كه سلام شما را به او برسانند؟» فرمود: «او با وجود عظمت و شخصيتى كه دارد، در نظر شما يك فرد عادى است، اگر از ميان شما غائب گردد، هرگز سراغ او را نمىگيريد و اگر در انجمن شما حاضر شود، به او اهميت نمىدهيد، او در پيشگاه الهى مقام بزرگى دارد، به طورى كه در روز رستاخيز در سايه شفاعت او قبايلى مانند «ربيعه» و «مضر» وارد بهشت مىشوند.» همچنین از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: «بوی بهشت از جانب قرن میوزد، ای اویس قَرَن؛ چقدر به تو علاقه دارم، هر که او را ملاقات کرد، از جانب من به او سلام برساند.» گفت بوی بوالعجب آمد به من ... همچنانک مر نبی را از یمن ... که محمد گفت بر دست صبا ... از یمن میآیدم بوی خدا ... بوی رامین میرسد از جان ویس ... بوی یزدان میرسد هم از اویس ... از اویس و از قرن بوی عجب ... مر نبی را مست کرد و پر طرب ... چون اویس از خویش فانی گشته بود ... آن زمینی آسمانی گشته بود.
🔹 اویس چگونه به امام علی (ع) پیوست؟
🔸 امام در مسير حرکت خود به سوى «صفين» در نقطهاى به نام «ذىقار» در نزديكى «بصره» توقف کرد و فرمود: «هزار نفر از طريق كوفه خواهند رسيد و همگى با من پيمان مرگ بسته، آمادگى خود را براى كشتن و كشته شدن در ركاب من اعلام خواهند كرد.» طولى نكشيد که ۹۹۹ نفر از راه رسيده و با امام بيعت کردند. «ابنعباس» مىگويد: «من سخت در تعجب فرو رفتم و دستخوشِ اضطراب شدم كه چرا شماره آنها به هزار نفر نرسيد، زيرا بيم آن داشتم كه اگر اين پيشگويى تحقق نيابد، ممكن است مخالفان، آن را دستاويز خُردهگیریهای خود قرار دهند که ناگهان مردی مسلح و پشمينهپوش از راه رسيد و به حضور امام علی (ع) شرفياب شد و گفت: دستت را بده تا با تو بيعت كنم. امام فرمود: بر چه اساسى بيعت مىكنى؟ گفت: بر اساس پيروى از فرمان تو، مبارزه و فداكارى در ركاب تو، تا هنگامى كه جان بسپارم يا اينكه پيروزى نصيب شما گردد. امام پرسید: اسم تو چيست؟ گفت: اويس، اويس قرنى؟! امام فرمود: پيامبر خدا (ص) به من خبر داد كه من شخصى از امت او را ملاقات مىكنم كه نامش اويس قرنى است، او از اعضاى حزب خدا و پيامبر (ص) است، در راه خدا به شهادت خواهد رسيد و روز رستاخيز در سايه شفاعت او قبايلى مانند ربيعه و مضر وارد بهشت مىشوند.
🔹 بيعت اویس چه تاثیری در جنگ داشت؟
🔸 بيعت شخصیتى مانند اويس، شركت در جنگ و شهادت او، سند ديگرى بر حقانيت امام علی (ع) و جرقهای در قلبهای تاریک بود. چنانکه روزى در جنگ صفين، شخصى از ميان سپاه شام بيرون آمد و با صدای بلند از سپاه عراق پرسید: آيا اويس در ميان شماست؟ گفتند: بله، منظورت چيست؟ گفت: از پيامبر (ص) شنيدم كه فرمود: اويس بهترين و نيكوكارترين تابعين است. او سپس به سپاه عراق پيوست.
🔹 اویس چگونه به شهادت رسید؟
🔸 اويس در جنگ صفين، جزء نيروهاى پيادهنظام بود. او با كمال رشادت و دلاورى جنگید و در رکاب امام به شهادت رسید. مزار منسوب به او در شهر «رقه» سوریه در کنار مقبره «عمار یاسر» قرار دارد که در حمله گروه تروریستی تکفیری داعش به سوریه تخریب شد.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: شخصیتهای شیعه در صدر اسلام، (اويس قرنى)، بحثهای آیتالله العظمی جعفر سبحانی، نگارش و پژوهش: استاد مهدی پیشوائی
#اويس_قَرَنى
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
17.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 مردمی که ندانسته جو گیر میشوند. گزینه خوبی هستند برای پذیرش و ترویج فرهنگ غرب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 آیا سوم و هفتم و چهلم گرفتن برای اموات، پشتوانه دینی دارد؟!
13.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دو تا فوق دکترا دارم، دو تا دکـترا، دو تا ارشد دارم، هم از داخـل کشور و هم از خـارج کشور و ... ولـی
افتخار من یک چیز دیگری است.
🔷 معنای نفاق
🔹 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
▪️کشورهای استعمارگر هرجا که میرفتند نمیگفتند ما آمدهایم منافع شما را بچاپیم و منابع زیرزمینی شما را ببریم، بلکه میگفتند ما آمدهایم سرزمین شما را آباد سازیم و به ظاهر هم همین کارها را میکردند، مثلاً یکی دو تا جاده هم میکشیدند، ولی هزار برابر آنچه که برای مردم کار میکردند از منافع آنها میبردند و بدین وسیله مردم آن کشورها را بنده خویش میساختند. پس استعمار یک لغت منافقانه است، یعنی در عین اینکه معنی درستی دارد ولی به صورت واقعی به کار نمیرود.
▪️مبلّغین مسیحی که در اصطلاح آنها را «مبشّرین» میگویند، پیشقراولان استعمار بودند یعنی همیشه پای استعمار را آنها به کشورهای استعمارزده باز میکردند؛ یعنی اول به صورت یک نفر مبلّغ مذهب وارد این کشورها شده و آنان را به اوصاف عیسای مسیح و مادرش مریم عَذرا سرگرم میساختند ولی پس از مدتی مردم میدیدند که در زیر این سرپوشهای مذهبی تمام سرمایههای مادی آنان رفته است.
▪️یکی از آفریقاییها گفته است روزی که اروپاییها به کشورهای ما آمدند ما زمین داشتیم و آنها انجیل به دست داشتند ولی پس از گذشتن 40- 50 سال دیدیم انجیل در دست ما مانده است و زمینها در دست آنان است! این است معنای نفاق.
📚 آشنایی با قرآن، ج 2، ص 84
24.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🔻توصیف زیبای "ایران" از زبان وحید رهبانی بازیگر سریال گاندو.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻پادگانی که حافظ اسد به احترام سپاهی ایرانی به ایران بخشید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مهاجر افغان تازه رد شده از مرز: بابا ایرانیها خوبن منو خود افغانیهای خودمون تو تهران ازم دزدی و اخاذی کردن ایرانیها نجاتم دادن
🔶 از کلام خداوند باید بترسیم.
🔸 پاسخ قرآنی عضو انصارالله یمن به تهدیدات صهیونیستها
▪️مجری از عضو دفتر سیاسی انصارالله میپرسد: آیا از تهدید خطرناک اسرائیل نمیترسید که گفته است رهبران حوثیان را مانند هنیه و نصرالله خواهیم کشت؟!
▪️عضو انصار الله پاسخ میدهد: تهدید اسرائیلیها خطرناک نیست؛ بلکه آنچه باید از آن بترسیم کلام خطرناک خداوند است که میفرماید: «اگر به سوی جهاد حركت نكنيد، خدا شما را مجازات دردناكی میکند و گروه ديگری را به جای شما میآورد...» 👇
سوره توبه، آیات ۳۸ و ۳۹
«يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكُمۡ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِيتُم بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ»
اى اهل ايمان! شما را چه عذر و بهانهاى است هنگامى كه به شما گويند: براى نبرد در راه خدا با شتاب (از شهر و ديارتان) بيرون رويد؛ به سستى و كاهلى مىگراييد (و به دنيا و شهواتش ميل مىكنيد؟) آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت دل خوش شدهايد؟ كالاى زندگى دنيا در برابر آخرت جز كالايى اندك نيست.
«إِلَّا تَنفِرُواْ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمࣰا وَيَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَيۡرَكُمۡ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيۡـࣰٔاۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءࣲ قَدِيرٌ»
اگر با شتاب بيرون نرويد، خدا شما را به عذابى دردناك عذاب مىكند و گروه ديگرى را به جاى شما مىآورد؛ و شما (با نرفتن به ميدان نبرد) هيچ زيانى به خدا نمىرسانيد؛ و خدا بر هر كارى تواناست.
🔶 ایران سبب دشمنیها شده است.
🔸 امام خمینی (ره)
▪️بعضی مغرضین، ما را به اِعمال سیاست نفرت و کینهتوزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند؛ و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتهاند که امروز بیاعتبار شدهاند!
▪️آری، اگر ملت ایران از همۀ اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف؛ آنها ولیّ و قیّم باشند ما جیرهخوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران با هویت ایرانی ـ اسلامی.
📚 صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۹۰
🔷 توبه دزد
🔹 استاد حسین انصاریان
▪️در زمان رسول خدا (ص) در شهر مدینه مردى بود با چهره اى آراسته و ظاهرى پاک و پاکیزه، آنچنان که گویى در میان اهل ایمان انسانى نخبه و برجسته است. او در بعضى از شبها به دور از چشم مردمان به دزدى مى رفت و به خانه هاى اهل مدینه دستبرد مى زد. شبى براى دزدى از دیوار خانه اى بالا رفت، دید اثاث زیادى در میان خانه قرار دارد و جز یک زن جوان کسى در آن خانه نیست! پیش خود گفت: مرا امشب دو خوشحالى است، یکى بردن این همه اثاث قیمتى، یکى هم درآویختن با این زن!
▪️در این حال و هوا بود که ناگهان برقى غیبى به دل او زد، آن برق راه فکرش را روشن ساخت، بدین گونه در اندیشه فرو رفت، مگر من بعد از این همه گناه و معصیت و خلاف و خطا به کام مرگ دچار نمى شوم، مگر بعد از مرگ خداوند مرا مواخذه نمى کند، آیا در آن روز مرا از حکومت و عذاب و عقاب حق راه گریزى هست؟ آن روز پس از اتمام حجّت باید دچار خشم خدا شوم و در آتش جهنم براى ابد بسوزم. پس از اندیشه و تامل به سختى پشیمان شد و با دست خالى به خانه خود برگشت.
▪️چون آفتاب صبح دمید، با همان قیافه ظاهر الصلاحى و چهره غلط انداز و لباس نیکان و صالحان به محضر پیامبر (ص) آمد و در حضور آن حضرت نشست، ناگهان مشاهده کرد صاحب خانه شب گذشته، یعنى آن زن جوان به محضر پیامبر (ص) شرفیاب شد و عرضه داشت: زنى بدون شوهر هستم، ثروت زیادى در اختیار من است، قصد داشتم شوهر نکنم، شب گذشته به نظرم آمد دزدى به خانه ام آمده، اگرچه چیزى نبرده ولى مرا در وحشت و ترس انداخته، جرات اینکه به تنهایى در آن خانه زندگى کنم برایم نمانده، اگر صلاح مى دانید شوهرى براى من انتخاب کنید.
▪️حضرت به آن دزد اشاره کردند، آنگاه به زن فرمود که اگر میل دارى تو را هم اکنون به عقد او درآورم، عرضه داشت: از جانب من مانعى نیست. حضرت آن زن را براى آن شخص عقد بست و آن دو با هم به خانه رفتند. مرد داستان خود را براى زن گفت که آن دزد من بودم که اگر دست به دزدى زده بودم و با تو چند لحظه بسر مى بردم، هم مرتکب گناه مالى شده بودم و هم آلوده به معصیت شهوانى و بدون شک بیش از یک شب به وصال تو نمى رسیدم آن هم از طریق حرام، ولى چون به یاد خدا و قیامت فتادم و نسبت به گناه صبر کردم و دست به جانب محرمات الهیه نبردم، خداوند چنین مقدر فرمود که امشب از درب منزل وارد گردم و تا آخر عمر با تو زندگى خوشى داشته باشم.
📚 کتاب عرفان اسلامی
26.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️باید به امام برگردیم.
▫️انقلاب اسلامی برآمده از نگاه امام خمینی (ره) است که ریشه در اسلام اصیل دارد. بقا و استمرار انقلاب اسلامی نیز متکی به همین نگاه عزتمندانه و سرشار از معنویت است.
🔹 فرزندان اویس قرنی
▪️رسول خدا (ص) فرمود: «بوی بهشت از جانب قرن (یمن) میوزد، ای اویس قَرَن؛ چقدر به تو علاقه دارم، هر که او را ملاقات کرد، از جانب من به او سلام برساند.»
▪️گفت بوی بوالعجب آمد به من
▪️همچنانک مر نبی را از یمن
▪️که محمد گفت بر دست صبا
▪️از یمن میآیدم بوی خدا
▪️بوی رامین میرسد از جان ویس
▪️بوی یزدان میرسد هم از اویس
▪️از اویس و از قرن بوی عجب
▪️مر نبی را مست کرد و پر طرب
▪️چون اویس از خویش فانی گشته بود
▪️آن زمینی آسمانی گشته بود.
📚 مثنوی معنوی
🔹 برگزاری جشن فرشتهها در برج میلاد
▪️دو هزار و دویست دانش آموز دختر از مدارس منطقه هفده تهران، جشن عبادت خود را در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار کردند. اجرای سرود، موسقیهای کودکانه، نمایشهای مذهبی، نمایشهای طنز و شاد، سخنرانی، مسابقه و اهداء هدیه به دختران، از جمله برنامههای این جشن بود. (1403/10/11)
▪️مرکز همایشهای برج میلاد محل برگزاری کنسرتها، سمینارها، همایشها، اجلاسها، کنگرهها، گردهماییها، جشنوارهها، بزرگداشتها و نشستهای ملی و بینالمللی است. اختصاص این مرکز مجلل و گرانبها به محل برگزاری جشن تکلیف دختران، نشان از زمانشناسی، هوشمندی فرهنگی، ارزشگذاری به این فریضه دینی و ارج نهادن به مادران آینده دارد. مسئولان برگزاری این جشن زیبا به راستی شایسته ستایش و تقدیرند.
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۶
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا امام علی (ع) از شهادت خود آگاه بود؟
🔸 بله. اين وعده رسول خدا (ص) به آن حضرت بود. امام (ع) خود مىفرماید: «پيامبر (ص) در پايان خطبهاى كه در فضيلت و احترام ماه رمضان بيان فرمود، گريه كرد. عرض كردم: چرا گريه مىكنید؟ فرمود: براى سرنوشتى كه در اين ماه براى تو پيش مىآيد. گويا مىبينم كه تو مشغول نماز هستى و شقیترين مردم جهان، همتاى كشنده ناقه ثمود، قيام مىكند و ضربتى بر فرق تو فرود مىآورد و محاسنت را با خون رنگين مىسازد.»
🔹 امام (ع) میدانست چه شبی ضربت میخورد؟
🔸 بله. امام (ع) در شبی که ضربت خورد، افطار را ميهمان دخترش «امّ كلثوم» بود. در هنگام افطار سه لقمه غذا تناول کرد و سپس به عبادت پرداخت. از اوّل شب تا صبحگاهان در اضطراب و تشويش بود و هرچه به طلوع فجر نزديكتر مىشد بر اضطراب و تشويشش افزوده مىشد. فرمود: «به خدا قسم، نه من دروغ مىگويم و نه آن كسى كه به من خبر داده دروغ گفته است، اين است شبى كه مرا وعده شهادت دادهاند»
🔹 امام (ع) چگونه ضربت خورد؟
🔸 امام (ع) وارد مسجد شد، به نماز ايستاد و تكبير افتتاح گفت و پس از قرائت به سجده رفت. در اين هنگام «عبدالرحمان بن عمرو بن مُلجم مرادی» از خوارج نهروان در حالى كه فرياد مىزد: «للّٰهِ الْحُكْمُ لاٰ لَكَ يٰا عَلِی»، با شمشير زهرآلود ضربتى بر سر مبارك مولای متقیان فرود آورد. اين ضربت بر محلى اصابت كرد كه سابقاً شمشير «عمرو بن عبدود» بر آن وارد شده بود. فرق مبارك حضرت شكافت و خون از سر مبارکش جارى شد و محاسن شريفش را رنگين كرد. در اين حال امام (ع) فرمود: «فُزْتُ وَ ربِّ الْكَعْبَةِ» یعنی به خداى كعبه سوگند كه رستگار شدم. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «مِنْهٰا خَلَقْنٰاكُمْ وَ فِيهٰا نُعِيدُكُمْ وَ مِنْهٰا نُخْرِجُكُمْ تٰارَةً أُخْرىٰ» یعنی ما شما را از خاك آفريديم و به آن بازتان مىگردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مىآوريم.
🔹 ابن ملجم چه شد؟
🔸 ابن ملجم فرار کرد، اما «قثم بن عبّاس» او را گرفت و نزد امام (ع) آورد. امام (ع) به او گفت: «پسر ملجم؟» گفت: «آرى.» وقتى حضرت ضارب را شناخت به فرزندش حسن (ع) فرمود: «مواظب دشمنت باش، شكمش را سير و بندش را محكم كن. پس اگر مُردم او را به من ملحق كن تا در نزد پروردگارم با او احتجاج كنم و اگر زنده ماندم يا او را مىبخشم يا قصاص مىكنم.» پس از آن حسنين (ع) به اتّفاق بنى هاشم، امام (ع) را در گليم گذاشته و به خانه بردند. در خانه نیز بار دیگر ابن ملجم را نزد آن حضرت آوردند. امام (ع) به او نگريست و فرمود: «اگر من مُردم او را بكشيد، چنان كه مرا كشته و اگر سالم ماندم خواهم ديد كه رأى من در باره او چيست.» ابن ملجم گفت: «من اين شمشير را به هزار درهم خريده و به هزار درهم ديگر زهر دادهام. پس اگر مرا خيانت كند، حق تعالى او را هلاك گرداند.» در این هنگام قدرى شير براى آن حضرت آوردند. كمى از آن شير را نوشيد و فرمود: «به زندانى خود نيز از اين شير بدهيد و او را اذيّت نكنيد.»
🔹 اطبا برای امام (ع) کاری نکردند؟
🔸 هنگامى كه امام (ع) ضربت خورد، پزشكان كوفه به بالين او گرد آمدند. در بين آنان «اثير بن عمرو» از همه ماهرتر بود. وقتى او زخم را ديد، گفت: «شُش گوسفندى را كه هنوز گرم است برایم بياورید.» سپس رگى از آن بيرون آورد و در محل ضربت قرار داد و آن گاه كه آن را بيرون آورد، گفت: «يا على (ع) وصيّتهاى خود را بكن، زيرا اين ضربت به مغز رسيده و معالجه مؤثّر نيست.» در اين هنگام امام (ع) كاغذ و دواتى خواست و وصيّت خود را خطاب به دو فرزندش حسن و حسين (ع) نوشت.
🔹 پس از آن چه شد؟
🔸 امام (ع) از هوش رفت و چون دوباره چشمان خود را گشود، فرمود: «اى حسن (ع)، با تو سخنى دارم. امشب شب آخر عمر من است. چون در گذشتم با دست خود مرا غسل بده و كفن كن و خود مباشر اعمال كفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاريكى شب و دور از شهر كوفه مخفيانه به خاك بسپار تا كسى از آن با خبر نشود.» امام (ع) دو روز زنده بود و در شب جمعه نخستين روز از دهه آخر ماه رمضان (شب بيست و يكم سال 40 هجرى) در سن 63 سالگى بدرود حيات گفت. امام حسن (ع) او را غسل داد و بر او نماز خواند و در نماز هفت تكبير گفت. سپس فرمود: «بدانيد كه پس از على (ع) بر جنازه هيچ كس هفت تكبير گفته نمىشود.» سپس بدن مطهر امام (ع) را به همراه تنی چند از فرزندان و یاران او مخفيانه در جايى به نام «غرى» نجف اشرف فعلى دفن کرد.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: فروغ ولایت «تاریخ تحلیلی زندگانی امیرمومنان علی علیه السلام»، (شهادت در محراب عبادت)، تالیف: آیت الله العظمی جعفر سبحانی
#شهادت_امام_علی
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa