🔹کشتار با دست خود🔹
حضور استعمارگران متعدد در آمریکای شمالی، هر چند با رقابت بین آنها همراه بود، اما سیاست استعمارگرانه ایجاب می کرد که این رقبا برای گسترش سیطره خود متحد شده و با سیاست اختلاف بیانداز و حکومت کن، قبایل سرخ پوست را به جان هم بیاندازند. به عنوان نمونه در کانادا در اواخر قرن هفدهم، فرانسوی ها به یک قبیله و هلندی ها به قبیله دیگر کمک کرده و آنها را به جان هم انداختند. در نهایت قبیله اولی، قبیله دومی را نابود کرد و از بیست و دو روستای آنها، پانزده تا را ویران کرد و از هجده هزار نفر افرادشان، ده هزار نفر را کشت. بعد هم قشون فرانسه قبیله فاتح را قلع و قمع کرد.
📚 جنایات غرب، مهدی سعیدی، ص ۴۹۵
#کارنامه_استعمار
#کشتار_عمومی
#سرخ_پوستان
#کانادا
#فرانسه
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹خدمت ناخواسته کسروی🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
هر وقت دورهای پیش آمده که فکر مخالف و ضدی وجود نداشته، آن فکر حق درست مثل آبی که راکد باشد و سر جای خودش بماند بعد تدریجاً عفونت پیدا کند و خزهها و چیزهای دیگری در آن پیدا شود که ماهیتش را به کلی عوض کند، عیناً همین حالت را پیدا کرده. ما مکرر در قم همین حرف را میزدیم و در تهران هم که قهراً این حرف را زیاد میزدیم. کسروی یک آدمی بود که مسلّماً دشمن شیعه بود، با تشیع دشمن بود و رسماً ائمه شیعه را سبّ میکرد، به امام صادق {ع} رسماً دشنام میداد. طبعاً این آدم زیانهایی هم بر عالم تشیع وارد کرد، به این معنا که عده قلیلی را از شیعه جدا کرد، ولی به نظر من اگر پای حساب در میان باشد و سود و زیانهای کتابهای کسروی را مجموعاً در نظر بگیریم، سودش بیشتر بوده، به این معنا که همین کتابهای کسروی سبب شد، مسائلی که در طول چهار صد سال و بیشتر اصلا کسی روی آنها فکر و بحث و استدلال نمیکرد و حالت آب راکدی پیدا کرده بود و عقاید عوامی جزء عقاید اصلی شده بود و یک چیز شلم شوربایی درآمده بود مطرح شود و یک عده افراد محقق برای این که جواب به کسروی بدهند، کتابهای بسیار عالی نوشتند و این عقاید را تنقیح کردند. البته این به معنی تجویز عمل کسروی نیست، بلکه مثل همان بلا و مصیبت است. بلا و مصیبت و شداید به حال شخص مفید است، اما این نه به معنای این است که ما بلا و شداید را تجویز میکنیم، پس بر فردی مصائب وارد کنیم و بگوییم به دلیل این که به حال تو مفید است من حق دارم مصیبت بر تو وارد کنم؛ بلکه میخواهم بگویم این اثر مفید بر آن بار است.
📚 جهاد اسلامی و آزادی عقیده، ص ۹۷ - ۱۰۰
#شهید_مطهری
#اختلاف_نظر
#دشمنی
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹آزادانديشی علمی🔹
📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی
خاصیت علمی بودن آزاداندیشی است. تحجر در میدان علم معنی ندارد. یعنی اگر عالم هستیم، حوزه علمیه هستیم، دنبال علم هستیم، باید فکر را آزاد گذاشت؛ البته برای اهل فکر. معلوم است که در یک مجموعه علمی کسی که صلاحیت فکری ندارد، جرأت اظهار نظر هم پیدا نمی کند؛ اگر اظهار نظر کرد، مچ او را میگیرند، غلط او آشکار میشود. آن کسی که صلاحیت اظهار نظر دارد، بایستی اظهار نظر کند؛ چه در فقه، چه در اصول، چه در فلسفه، چه در کلام، چه در بقیه مباحث و علوم حوزوی و رایج در حوزه؛ یعنی باید آزاداندیشی باشد.
البته این آزاداندیشی هست؛ این را همه باید قبول کنیم. من یک جایی خواندم که نوشته شده بود امروز در حوزه علمیه قم، آزاد اندیشی علمی نیست؛ دیروز بود، امروز نیست. این درست نیست؛ دیروز هم بود، امروز هم هست؛ امروز بیشتر از دیروز هم هست. آراء فقهی و اصولی از برترین فقها مورد نقد قرار میگیرد. آدم ملاحظه میکند که بعضی از نظرات برجسته و فوقالعادهی فقهی و اصولی امام در مقالات علمی مورد نقد قرار میگیرد؛ ایرادی هم ندارد. مبنای خطابات قانونیه امام که به نظر ما یکی از مستحکمترین، بدیعترین و کارسازترین مبانی اصولی امام است، مورد نقد قرار می گیرد؛ هم در درس ها مورد نقد قرار میگیرد، هم در مقالات. من مقالاتی را هم خواندم، دیدم مورد نقد قرار دادهاند. البته به نظر ما آن نقدها وارد نیست، اما بالاخره مورد نقد قرار می گیرد؛ کسی هم نمیگوید چرا. نمیشود حوزه را متهم کرد به اینکه در آن، نقد و انتقاد و آزادی نیست. متأسفانه یک جایی ما خواندیم که نوشتهاند این حرف ها نیست؛ در حالی که این خلاف است، این متهم کردن حوزه است.
ما میخواهیم عرض کنیم که این آزاداندیشی باید دامنهاش گسترده باشد. همان طور که فرمودند، در فلسفه، فرمایشات آخوند، ملاصدرا وحی منزل نیست. در فقه، فتاوای صاحب جواهر و شخصیتی مثل شیخ اعظم - که با وجود همهی بزرگان و فقها، ما نظیر شیخ اعظم را از بعد از شیخ تا امروز دیگر نداریم - وحی منزل نیست؛ نه در فقه، نه در اصول. لذا رد کردند، ایراد کردند، اشکال کردند، جواب دادند. بایستی این سنت در حوزه باشد.
📚 بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹/۸/۲
#رهبر_انقلاب
#آزادی_اندیشه
#روحانیت
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹اشخاص جانشین ارزش ها🔹
📣 آيتالله شهید دکتر بهشتی
آن تحزبی که می گوید من و غیر من هیچ، بله! این ضد وحدت و عامل تفرقه است، اما اگر تحزب و تجمع، تحزب و تجمع پاسداران ارزش های اصیل شد، از این ارزش ها نگهبانی می کند، نه از خود!
یکی از مصیبت های زمان ما این است که اشخاص دارند کم کم جانشین ارزش ها می شوند. در صورتی که عکس مسئله صحیح است. تو ارزش ها را بشناس و اشخاص را با ارزش ها بسنج.
《اعرف الحق تعرف اهله》
《اعرفوا منازل الرجال بالحق》
📚 تشکیلات بهشتی، محسن ذوالفقاری، ص ۲۲۵
#شهید_بهشتی
#ارزشها
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹بزرگترین آزمایش🔹
📣 امام خمینی
حکومت کردن بر یک جامعهای، بزرگترین آزمایشی است که خدای تبارک و تعالی از بشر میکند. حکومت کردن اگر حکومت کردن اسمش باشد، به اصطلاح حکومت کردن بر یک همچو جامعهای که خون خودش را در راه اسلام و در راه کشور اسلامی دارد میدهد، و جوانان برومندش را دارد فدا میکند؛ از کارهای بسیار مشکل و از امتحانات بسیار مشکل است. ای رؤسا! شماها در معرض امتحان در آمدهاید، و اعمال شما دقیقاً تحت نظر خدای تبارک و تعالی است. توجه بکنید به این ملتی که به این طور همراهی با شما میکند. ای پاسداران! ای ارتشیان! ای ژاندارمری! و ای سایر قوای مسلّح نظامی و انتظامی! و ای رؤسای هر جا که هستید، هر قبیله که هستید و ای همۀ استاندارهای سرتاسر کشور! در معرض امتحان هستید. مبادا با خون اینها برای خودتان بخواهید مقامی درست کنید. خدا نکند که شماها بخواهید دیگران، خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود. خدا نکند که یک همچو حیوانی در باطن شما باشد و شما خیال کنید انسانید. بشر در معرض امتحان است.
📚 بیانات در دیدار با خانوادههای شهدای دزفول، جمعی از اهالی خرمآباد، پلدختر و کوهدشتِ لرستان و ...، ۱۳۵۹/۱۰/۷
#امام_خمینی
#امتحان_الهی
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹تزکیه نفوس، هدف بزرگ پیامبران🔹
📣 آیتالله ابراهیم امینی
بزرگترین هدف پیامبران تهذیب و تزکیه و پرورش نفوس انسان ها بوده است. خدا در قرآن کریم میفرماید: «خدا بر مؤمنين منت نهاد كه رسولى از خودشان را در ميان خودشان برانگيخت تا آيات خدا را بر آنان تلاوت كند و نفوسشان را تزكيه نمايد و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، گرچه قبلا در ضلالتى آشكار بودند.»
موضوع تعلیم و تربیت، آن قدر مهم بوده که هدف ارسال پیامبران قرار گرفته و خدای متعال در این باره بر بندگانش منت نهاده است. شخصیت فردی و اجتماعی، سعادت یا شقاوت دنیوی و اخروی انسان به این موضوع بستگی دارد که چگونه خویشتن را ساخته و میسازد. به همین جهت خودسازی برای انسان یک امر حیاتی و سرنوشتساز محسوب میشود. پیامبران آمدند تا راه خودسازی و پرورش و تکمیل نفس را به انسان ها بیاموزند و در این امر حیاتی و سرنوشتساز رهنما و مددکارشان باشند. پیامبران آمدند تا نفوس انسان ها را از رذائل و اخلاق زشت و صفات حیوانیت پاک و منزه سازند و فضائل و مکارم اخلاق را پرورش دهند. پیامبران آمدند تا به انسان ها درس خودسازی بیاموزند، و در طریق شناخت اخلاق زشت و کنترل و مهار کردن امیال و خواستههای نفسانی یار و مددکارشان باشند، و با تحذیر و تخویف، نفوسشان را از بدی ها و زشتی ها پاک و منزه سازند. آمدند تا نهال فضائل و مکارم اخلاق را در نفوس پرورش دهند و شکوفا سازند و با رهنمود و تشویق و ترغیب یار و مددکارشان باشند.
📚 وبسایت آيتالله ابراهیم امینی
#آیت_الله_ابراهیم_امینی
#تهذیب_نفس
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹استادی برازنده شماست🔹
آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی میفرمودند: در حین تدریس دیدم طلبهای آمد، از لبادهاش متوجه شدم که ایرانی نیست و از حوزه علمیه نجف میآید. آمد و میان طلبهها نشست. درس فقه و اصول بود.
سؤالی پرسید و من جواب دادم. به جوابِ من سؤال دیگری کرد که نتوانستم جواب بدهم. از جای خودم بلند شدم و گفتم: استادی برازنده شما است و من باید شاگرد شما باشم!
تقوا را ببینید. استادی با صد و پنجاه شاگرد، کرسی درس خود را به استاد دیگری که از نظرش لیاقت و شایستگی دارد، میسپارد!
📚 مجله حریم امام، شماره ۳۴۳ {ویژهنامه مکتب تفکیک و آیت الله میرزا مهدی اصفهانی}، گفتگو با اسماعیل غروی اصفهانی
#آیت_الله_شیخ_هاشم_قزوینی
#خضوع
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹قلب الهی🔹
📣 امام خمینی
همه چیزها از قلب انسان شروع میشود، نه این قلبی که حیوانی است، قلب انسانی، همۀ مسائل از قلب انسانی شروع میشود. و اگر چنانچه قلب، یک سرچشمۀ نور و هدایتی در آن باشد، زبان هم به نورانیت قلب منوّر میشود؛ چشم هم به نورانیت قلب منور میشود، همۀ اعضای انسان، که تابع قلب است، وقتی قلب الهی شد، همه چیز انسان الهی میشود، یعنی حرف که میزند، حرفش هم الهی است، استماع هم که میکند، استماعش هم الهی است. راه هم که میرود، راه رفتنش هم الهی است. این همان است که انبیا آمدهاند برای تربیت انسان ها. این انسانی که یک حیوان است، با سایر حیوانات فرق ندارد، یا بدتر از سایر حیوانات است، میخواهند که این انسان را از این لجنزار بیرون بیاورند، و یک انسان الهی، یک انسانی که سرتاپایش معرفت اللّه باشد، توحید باشد، حرکتی نکند الا به حرکت الهی:
《وَ مَا رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَلکِنَاللّهَ رَمَی》
نه این است که معنایش این است که خدا تیر را انداخته است. این دست، دست خداست. نفسانیت در تو نبوده است تا اینکه رمیی که میکنی، رمی تو باشد. تو الهی بودی، تو یک موجود الهی بودی، موجود الهی همه چیزش الهی است، رَمْیَش رمی اللّه است، عَیْنَش، عین اللّه است. همه چیزش خداست. باید کوشش بکنیم ما معمَّمین، ما که خودمان اسممان را روحانی گذاشتیم، چه طبقۀ اهل منبر باشند، چه اهل محراب باشند، چه از قشرهای دیگر، همین بنگاه، این بنگاه را بنگاه اسلامیاش کنیم.
📚 بیانات در دیدار با محمد تقی فلسفی و وعاظ تهران، ۱۳۵۸/۴/۱۷
#امام_خمینی
#موحد
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹من راضی نیستم🔹
📣 آیت الله سید عبدالکریم حسینی قزوینی
بعد از رحلت مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم، بعضی از علمای عراق، مردم را به آیت الله شهید سید محمد باقر صدر ارجاع دادند. از جمله آیت الله سید میر محمد قزوینی که شخصِ اولِ علمای بصره بود.
مرحوم شهید صدر کسی را دنبال من فرستادند و فرمودند: آقای میر محمد قزوینی، مردم را به من ارجاع داده است و من راضی نیستم در عرضِ آیت الله خویی باشم به دو دلیل: اول اینکه من شاگرد ایشان هستم و شاگرد، نباید خودش را در عرضِ مرجعیتِ استاد نشان دهد. دوم آن که نمیخواهم مرجعیت، کوچک شود. عدهای این جا و عدهای آن جا عَلَمِ مرجعیت بردارند. این طور هیبت و ابهتِ مرجعیت از بین می رود. مرجعیت اگر یک جا و متمرکز باشد، هیبت و حرکتش برای اسلام بیشتر است. لذا خواهش میکنم شما بروید و از آقای قزوینی بخواهید که مردم را به من ارجاع ندهند.
این مساله بر عظمت آقای خویی و فروتنی و دور اندیشی آن شهید بزرگوار دلالت میکند.
📚 شمع همیشه فروزان، مصاحبه، ص۲۲۰
#آیت_الله_حسینی_قزوینی
#آیت_الله_محمد_باقر_صدر
#روحانیت
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹مخالف مصنوعی🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
حتی در محیطهایی که هیچ مخالف وجود ندارد، اگر بشود در یک شرایط کنترل شدهای مخالف مصنوعی درست کرد، باز وجودش برای تنقیح و اصلاح عقاید حق مفید است. به طور کلی اختلاف و تنوع برای پیشرفت لازم و ضروری است. در کشورهای دموکراتیک هم که میبینید، مسئله اکثریت و اقلیت مطرح است، اگر اکثریت و اقلیتِ واقعی باشد، واقعاً وجود اقلیت را مفید میدانند، حتی به حال اکثریت، نه این که وجود اقلیت فقط به حال طرفداران اقلیت مفید است، بلکه اصلا وجود اقلیتِ واقعی و منتقد و مخالف برای همه جامعه مفید است و از آن جمله برای خود اکثریت.
بنابراین در عین اینکه باید عقاید عامه مسلمین را حراست و حفاظت کرد و افرادی را که ضعیف هستند و تاب مقاومت در مقابل افکار مخالف را ندارند، دور نگه داشت و تقویت کرد و وقتی که آنقدر نیرو گرفتند که بتوانند مقاومت کنند و یک نوع مصونیت روحی پیدا کردند تماس میان آنها و افکار مخالف برقرار کرد؛ در عین اینکه این گونه تدابیر باید به کار برده شود ولی به نظر من اگر کسی عقیدهای را روی فکر خودش اظهار میدارد و مخالف است، دلیلی نداریم بر اینکه ما باید جلوی اصل اظهار عقیده او را بگیریم.
📚 جهاد اسلامی و آزادی عقیده، ص ۹۷ - ۱۰۰
#شهید_مطهری
#آزادی_اندیشه
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹مباحثه و مجادله🔹
📣 آيتالله شهید دکتر بهشتی
مجادله این است که یک یا هر دو طرف بحث آن وقتی که با هم حرف میزنند در مسیر کاوش مشترک نیستند. نمیخواهند به کمک هم به حق نزدیکتر شوند. بلکه هر یک با یک رأی و نظرگاه قبلی در برابر هم قرار گرفتهاند فقط به این قصد که او بگوید آنچه من قبلاً حق میدانم حتماً همان درست است، از همان اول با جبههگیری و رد کردن در مقابل دیگری ظاهر میشود و آن یکی هم همین طور. این هرگز نمیتواند انسان را به سیر تکامل انسانی و حقپرستانهاش برساند. اگر خوب دقت کنیم میبینیم این درست غرق شدن و فرو رفتن هر چه بیشتر در خودپرستی است و نه حقپرستی. بنابراین شرط اول بحث مشترک، مباحثه و مناظره باید این باشد که به راستی با هم صحبت کنیم، نظرگاههامان را با هم در میان بگذاریم تا به کمک یکدیگر از روی حق و حقیقت و واقعیت بیشتر پرده برداریم. فرق نمیکند، چه در شناخت واقعیت و چه در شناخت حقیقت، بحث سازندۀ بیغرض و از روی احساس فطری حقپرستی میتواند بسیار مفید واقع شود. عرض کردم هم در شناخت واقعیت، هم در شناخت حقیقت، هم در شناخت آنچه هست، هم در شناخت آنچه باید باشد. با هم که بحث میکنیم، به منظور کمک کردن به یکدیگر در راه شناخت بیشتر این دو، مثل هر همکاری و تعاون دیگر میتواند مفید واقع شود. پس مباحثه ساختن است و مجادله تخریب. مباحثه جمع شدن است و مجادله پراکنده کردن.
📚 وبسایت تاریخ ایران، مناظره آیتالله بهشتی با اعضای انجمن دانشجویان مسلمان، ۱۳۵۸/۱۲/۲۲
#شهید_بهشتی
#مباحثه_مجادله
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹خدمت می کنم🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
روزی چند طلبه کرمانی وارد مدرس حاج ملا هادی سبزواری می شوند و هنگامی که حاج ملا هادی وارد می شود، شاگردان ادای احترام می کنند و از جا بر می خیزند و این چند طلبه هیچ حرکتی نمی کنند و مشغول پچ پچ و حرف زدن با یکدیگر می شوند و ملا هادی هم طبق معمول شعر را می خواند و درس را شروع می کند. طلبه های کرمانی هم تا آخر درس پیوسته با یکدیگر پچ پچ می کردند، به گونه ای که شاگردان دیگر حواسشان پرت می شد. وقتی درس تمام شد و ملا هادی رفت، شاگردان با ناراحتی به آنها اعتراض می کنند که چرا چنین رفتار خلاف ادبی را مرتکب شدید؟ عالم بزرگواری وارد شد، ولی شما هیچ احترام نکردید و علاوه بر اینکه خودتان از درس استفاده نکردید، نگذاشتید سایرین از درس استفاده کنند؟
طلبه های کرمانی می گویند: واقع مطلب این است که ما در کرمان در فلان مدرسه مشغول تحصیل بودیم و نزد امام جمعه کرمان درس می خواندیم. در آن وقت جزوه هایی از ملا هادی سبزواری به دست ما رسیده بود و ما با نگاه منتقدانه به آنها اشکال می کردیم. در همان زمان شنیدیم که حجاج از سمت بندر عباس وارد می شوند. بنا گذاشتیم که به استقبال حجاج برویم. بعد از استقبال و مراجعت به مدرسه چون جاده ها خاکی بود، لباس هایمان گردآلود شده بود. مشغول تکاندن لباس هایمان بودیم که مرد مسنی وارد شد و گفت: محل زندگی من خیلی دور است و من مریضم و اگر بخواهم با این حال مراجعت کنم در راه تلف خواهم شد. اینجا هم پول کافی ندارم که جایی را برای استراحت اجاره کنم. اگر مانعی نیست، اجازه دهید در یکی از حجرات مدرسه اقامت کنم تا بهبود پیدا کنم.
یکی از طلبه ها گفت: این مدرسه وقف طلاب است. اگر طلبه بودی، اشکال نداشت و در غیر این صورت شرعا امکان ندارد.
خادم مدرسه که مش محمد نام داشت، دلش به حال او سوخت و گفت: حجره خادم مستثناست. به حجره من بیا.
آن طلبه گفت: حجره خادم به عنوان خدمت مستثناست و به طور مطلق مستثنی نیست. اگر خدمت می کنید، اشکال ندارد والا ممکن نیست.
آن مرد گفت: مانعی نیست، من خدمت می کنم.
از آن به بعد طلبه های مدرسه برای امور خود به آن مرد دستور می دادند که مثلًا از چاه آب بیاور یا خرید کن. بعد از این قضیه، آن مرد در جمع طلبه ها بود. گاهی جزوههای ملا هادی را مطالعه می کردیم و نمی فهمیدیم و به او بد می گفتیم. یک وقت مش محمد گفت: من از این شخص خوشم آمده است و می خواهم دخترم را به او تزویج کنم.
ما اعتراض کردیم که مناسبتی ندارد که دخترت را به شخص غریب بدهی. خادم زیر بار نرفت و دخترش را به تزویج او در آورد. آن مرد اسهال خونی داشت و گاهی خوب می شد و بیماری اش دوباره عود می کرد. مدت اقامت او در کرمان دو سال طول کشید تا بهبودی کامل پیدا و به شهر خود مراجعت کرد. ما قدری تحصیل کردیم و علممان بیشتر شد و فهمیدیم که در آن وقت کلمات حاج ملا هادی سبزواری را نمی فهمیدیم و از ضعف علمی اعتراض می کردیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم از ملا هادی سبزواری استفاده علمی کنیم و به همین جهت به سبزوار سفر کردیم و در درس ملا هادی حاضر شدیم. دفعتا فهمیدیم که نوکر دو ساله ما در کرمان همین حاج ملا هادی بوده، که در مدت این دو سال هیچ اظهار نکرده بود. ما با دیدن ایشان خودمان را به کلی باختیم و نفهمیدیم چه کنیم و علت این رفتار خلاف ادب این بود.
📚 جرعهای از دریا، ج ۴، ص ۴۱۸ - ۴۲۰
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#حاج_ملا_هادی_سبزواری
#داستانک
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin