#ارسالی_مخاطبین 📮
#چالش_کتابخوانی 📙
#حال_ خوش_خواندن📗
📝معرفی کتاب 📕 توسط :
🍀طلبه عزیز ؛ بانوی کتابخوان سرکار خانم بهناز سام🍀
📗نام کتاب : شرح مراتب طهارت
✴️از رساله وحدت از دید گاه عارف و حکیم ابوالفضایل علامه حسن حسن زاده آملی(ره)
شارح : شاگرد ایشان استاد داود صمدی آملی (حفظه الله )
📚بررسی مفهوم طهارت و مراتب آن از منظری قرآنی و عرفانی است. در این نوشتار که در دو جلد تهیه شده است، به تجزیه و تحلیل عرفانی ماهیت طهارت ظاهری و باطنی از دیدگاه قرآن و سنت و با مشربی عرفانی پرداخته شده است. نگارنده ابتدا به برخی از مصادیق طهارت ظاهری مانند وضو اشاره کرده و معتقد است که در شرع مقدس اسلام طهارت ظاهری مانند وضو مرتبط با طهارت باطنی است و شستشوی اجزای بدن در وضو حکایت از طهارت روحی افراد نیز دارد و این دو بر هم منطبق هستند و در واقع تمامی احکام شرعی به نوعی پاککننده روح انسانها و موجب نزدیکی وی به سوی خدا است.در ادامه قوای مختلف نفس و مراتب و مقامهای آن مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. نگارنده به مقام قلب انسانی نیز اشاره کرده و آن را بالاترین مقام انسان ارزیابی نموده و تطهیر قوای نفس در مراتب پایینتر تا رسیدن به مقام عقل و قلب را از اصول مهم اخلاقی، تربیتی و عرفانی می شمارد.
✅ بزرگواران این کتاب را مطالعه کرده ودر حوزه با کمک اساتید به مباحث آن پرداخته تابدان مرحله از طهارت برسیم.
#معاونت_ پژوهش_ کتابخانه
#مدرسه_علمیه_امام_حسین_علیه_السلام
#شهرستان_چالوس
@mazandaran_hozeh
#معرفی_ کتاب📚
#تنها_گریه_کن📙
#حال_ خوش_ خواندن 📗
📝نویسنده : اکرم اسلامی
📚برش هایی از کتاب به روایت تصویر🎞
#معاونت_ پژوهش_ و کتابخانه
#مدرسه_علمیه_امام_حسین_علیه_السلام
#شهرستان_چالوس
@mazandaran_hozeh
#ارسالی_مخاطبین 📮
#چالش_کتابخوانی 📗
#حال_ خوش _ خواندن📙
#معرفی _ کتاب 📚"حسین پسر غلامحسین"
📝توسط :🍀 طلبه کتابخوان؛ سرکارخانم کبری ایرجی راد🍀
‼️ایشون همان شهیدی هستند که سردار سلیمانی با گریه و عشق ازشون یاد میکردن و وصیت کرده بودند که در کنارشون دفن شوند‼️
📙 برشی از کتاب :
شهید یوسف الهی با خوشحالی گفت: هم اکبر موسایی پور را دیدم، هم صادقی را.»
گفتم: «کجا هستند؟گفت: «جایی نیستند، من توی خواب آنها را دیدم. گفتم: «خب! چی شد؟»
گفت: «دیشب خواب دیدم که اکبر موسایی پور و حسین صادقی هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اكبر خیلی نورانی تر از حسین بود، می دانی چرا؟» گفتم: «چرا؟» گفت: «اکبر اگر توی آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد، اما حسین این طور نبود، می خواند، ولی اگر شبی خسته بودونمیتوانست،نمی خواند. یک دلیل دیگر هم دارد. «اکبر نامزد داشت، دنبال قضيه ازدواج رفته و به تکلیفش عمل کرده بود، ولی صادقی نه.»گفتم : چه بلایی سرشان آمده است!
گفت: «دیشب توی خواب دیدم که اکبر آمد و گفت: محمدحسین! ناراحت نباشید! ما اسیر نشدیم و برمی گردیم.گفتم: «اگر اسیر نشدند، پس چه جوری بر می گردند؟گفت: «احتمالا شهید شده اند و جنازه هایشان را آب می آورد. گفتم: «حالا کی می آیند؟» گفت: «یکی شب دوازدهم می آید و دیگری هم شب سیزدهم گفتم:«مطمئنی؟» گفت: "خاطرت جمع باشد." از سر شب لب آب می رفتم و منطقه را نگاه می کردم. به این امید که خواب محمدحسین تعبیر شود و بچه ها بیایند، اما خبری نبود که نبود... #معاونت_پژوهش_و_کتابخانه
#مدرسه_علمیه_امام_حسین_ علیه_السلام
#شهرستان_چالوس
@mazandaran_hozeh