eitaa logo
خبرگزاری کوثر گیلان
1.1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
183 فایل
کانال خبرگزاری حوزه‌ علمیه خواهران گیلان (مدیریت استان) ارتباط با: ادمین: @rezvanarreza معاونت آموزش: @zeinab92 معاونت پژوهش: @najva1400 معاونت فرهنگی: @hajrejamil ساماندهی و نظارت: @rezvan255 با احترام؛ تا اطلاع ثانوی تبادل و تبلیغ نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
16.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ پذیرش مدرسه‌علمیه فاطمیه بندرانزلی سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ 🍃💠🍃💠🍃💠🍃💠 @kowsarnewsguilan| کانال خبرگزاری حوزه‌علمیه خواهران گیلان
آفتاب بعدازظهر می‌تاخت و می‌سوزاند؛ پیاده‌ها را بیشتر! در آن لحظه، تاکسی برایم حکم رَخش رستم را داشت. بی‌درنگ سوار شدم و با تشکری در رابستم. دخترک جوانی جلو نشسته بود. یک ایستگاه جلوتر، مردی میانسال و خانمی سالخورده، جداگانه دست تکان دادند. دخترک به راننده گفت: «اجازه بدهید من بروم عقب، آقا جلو سوار بشوند.» در را باز کرد و سریع آمد عقب! خوشم آمد! هرچند به ظاهرش نمی‌خورد! نگینی روی بینی و ظاهری آراسته به مد روز! شاید به آنها بگویند قشر خاکستری! منشا این رنگبندی‌ها نمی‌دانم چیست؟! یاد حرف رهبرم افتادم: «او یک عیبی دارد و من هم...» کنارم نشست؛ همراه تشکر، لبخندی از پشت ماسک تقدیمش کردم! شاید ندید؛ شاید هم از حالت چشمانم پیام لبخند برایش نمایان شد... . گفت: «پراید واقعا کوچک است؛ چند نفر کنار هم سخت است؛ خصوصا اگر مسافر آقا باشد.» گفتم: بله، حق با شماست... . حواسم از ناهاری که باید ۳ بعدظهر درست می‌کردم پرت شد! می‌خواستم از کارش تشکر کنم؛ یاد شیرینی زبان داخل کیفم افتادم که هنگام خروج از جشن، یکی از طلاب به دستم داد و گفت: «استادجان ببر برای حاج‌آقا!» شیطان وسوسه‌ را شروع کرد: «نده! نمی‌گیرد؛ می‌گوید کروناست! اصلا این را به نیت همسرت داده‌اند! نده!» رجیم و وسوسه‌اش را با یک "اعوذبالله" از ماشین پرت کردم بیرون و تک‌شیرینی داخل طلق را از کیفم درآوردم. آرام در گوشش گفتم: «عزیزم بیا، امروز جشن میلاد حضرت معصومه بود؛ این هم قسمت شما!» خوشحال شد و تشکری کرد! اسم بی‌بی را که آوردم اشک در چشمانش حلقه زد! گفت: «روزی‌ام بود! آخر اسم من هم معصومه است! ممنونم!» اینبار حالم من دگرگون شد! گفتم: «اتفاقا تازه دو سه ساعتی هست که از قم برگشته‌ام! حتما حکمتی دارد! امیدوارم خانم حاجت دلت را روا کند.» دوباره حلقه‌ای اشک در چشمانش نمایان شد و گفت: «واقعا ممنونم! روزم را ساختید! بله حتما حکمتی دارد! آرزو می‌کنم به حاجت‌های دلتان برسید... .» کلام را کوتاه کنم، باورم این است: معصومه‌های شهر هنوز دلشان امام رضایی‌ست! برای اهل‌بیت جان می‌دهند. ۱۴۰۰ 🍃💠🍃💠🍃💠🍃💠 @kowsarnewsguilan| کانال خبرگزاری حوزه‌علمیه خواهران گیلان