از دشت پربلا و مکانش که بگذریم
از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم
یک راست میرسیم به طفل سه سالهای
از انحنای قد کمانش که بگذریم
حتی زنان شام به حالش گریستند
از حال عمهی نگرانش که بگذریم
خیلی نگاه حرمله آزار میدهد
از خاطرات تیر و کمانش که بگذریم
دروازه کودکان بدی داشت لااقل
از ازدحام پیر و جوانش که بگذریم
در مجلس یزید زبانش گرفته بود
از حرفهای سخت و بیانش که بگذریم
حالا به گریه کردن غساله میرسیم
از دستهای زجر و توانش که بگذریم
#حضرت_رقیه
━💠🍃🌺🍃💠━
https://eitaa.com/kowsarpazhoohesh