1.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحيم.
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم.
رفتی و عطر یاد تو در روزگار ماند
یعنی که از تو خاطره بی شمار ماند
رفتی و در فراق تو این ملت بزرگ
خون گریه کرد و تا به ابد اشکبار ماند.
سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمة الله علیه بر همهی عاشقان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تسلیت باد.
#امام_خمینی #رحلت #رحلت_امام_خمینی #انقلاب #انقلاب_اسلامی
@sirekhooban19 🚩
#عکس_نوشت
مبدأ همهی خطرها برای انسان خود آدم است و مبدأ اصلاح هم از خود آدم باید شروع شود.
#امام_خمینی"رحمةاللهعلیه"
_________________
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 حکایت جوان فرانسوی که طلبه و عاشق شهادت شد
🎥 شهید کمال کورسل
🗺 از فرانسه تا قم
🕌 از مسیحیت تا اسلام و تبعیت از #امام_خمینی و شهادت در عملیات مرصاد
#دفاع_مقدس
👈 اینگونه نهی از منکر کنید
🔻 #امام_خمینی:⬇️
✍«خدا رحمت کند شیخ ما مرحوم آقای شاهآبادی را- رضوان اللَّه علیه-
ایشان به من فرمود که در آن زمان شدت، مقابل منزل ما یک دکانی باز شد که مثل اینکه چیزهای خلاف میفروخت، دکان بدی باز شد.
🔸 من به رفقایم گفتم که شما یکی یکی بروید نهیاش کنید.
یک روز قریب دویست نفر، یکی یکی صبح رفتند: «سلامٌ علیکم! و علیکم السلام! آقا، این دکان اینجا مناسب نیست» این رد شد، یکی دیگر آمد. تا عصر حدود دویست نفر رفتند به این آدم گفتند. تمام شد. برچید بساطش را.
این نهی وقتی مکرر شد در روح انسان تاثیر میکند.»
🔖 ۱۱ خرداد ۱۳۵۸
1.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️علی کیست؟!
نظر امام خمینی در مورد حضرت علی (ع)
#غدیر #غدیر_نزدیک_است #حضرت_علی #امیرالمؤمنین #فقط_حیدر_امیرالمومنین_است #امام_خمینی
#داستان_نماز | دو ركعت عشق
📿 خانم فريده مصطفوى دختر #امام_خمینی رضوان الله علیه می گوید پدرم براى من تعريف كردند: [در سال 1342 وقتی پاسبان های شاه مرا از قم در نیمه شب دستگیر کردند و مخفیانه با سرعت مرا به سمت تهران می آورند]
💧 در بین راه من گفتم كه نماز [ ِصبح] نخوانده ام. يك جايى نگهداريد كه من وضو بگيرم. گفتند: ما اجازه نداريم. گفتم : شما كه مسلح هستيد و من اسلحه ندارم.
📿 به علاوه شما همه با هم هستيد و من يك نفرم. كارى كه نمى توانم بكنم. گفتند: ما اجازه نداريم.
💧 فهميدم كه فايده اى ندارد و اينها نگه نمى دارند. گفتم : خوب؛ اقلاً نگه داريد تا من تيمّم كنم. اين را گوش كردند و ماشين را نگه داشتند. امّا اجازه پياده شدن به من ندادند.
📿 من همين طور كه توى ماشين نشسته بودم از توى ماشين خم شدم و دست خود را به زمين زدم و تيمّم كردم.
نمازى كه خواندم پشت به قبله بود چرا كه از قم به تهران مى رفتيم و قبله در جنوب بود.
💧 نماز با #تيمّم و پشت به #قبله و ماشين در حال حركت !
اين طور #نماز_صبح خود را خواندم. شايد همين دو ركعت #نماز من مورد رضاى خدا واقع شود.
📚 علی احمدپور ، نماز خوبان ، داستان 39.
╭❀🕊🌼🍃❀╮