#امام_خامنه_ای:
اگر ماجراى #شهيددوران را در كتابها خوانده بوديم يا امروز هر كس مىخواند، احتمال مىداد كه افسانه باشد...
#شهیدعباس_دوران
#قهرمان_ملی
#سالگردشهادت
🍃🌷🍃🌷
🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
74.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_خامنه_ای:
اگر ماجراى #شهيددوران را در كتابها خوانده بوديم يا امروز هر كس مىخواند، احتمال مىداد كه افسانه باشد...
#شهیدعباس_دوران
#قهرمان_ملی
#سالگردشهادت
🍃🌷🍃🌷
🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
74.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_خامنه_ای:
اگر ماجراى #شهيددوران را در كتابها خوانده بوديم يا امروز هر كس مىخواند، احتمال مىداد كه افسانه باشد...
#شهیدعباس_دوران
#قهرمان_ملی
#سالگردشهادت
🍃🌷🍃🌷
🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
🌷روایت عشق 🌷
💠براي تشييع پيكر يكي از دوستان سيد محمد به دارالرحمه رفته بوديم.
تا به حال اين قدر سيد محمد را بيتاب نديده بودم. بي وقفه اشک مي ريخت و هق هق مي کرد.
پرسيدم: پسرم چي شده؟ چرا اين قدر گريه ميكني؟
گفت:
«ميخواهم يك خواهشي از شما بكنم، به خاطر خدا نه نگو! مادر تو را به جدت... تو را به بيبي فاطمه(س) قسم، اين قدر برايم دعا نكن و آيتالكرسي نخوان.
به خدا خمپاره كنارم زمين ميخورد، اطرافيانم شهيد ميشوند اما من حتي يك خراش هم بر نميدارم.» به ردیف قبور شهدا اشاره کرد و ادامه داد« نگاه كن... همه رفيق هام اينجا هستن و من ماندم... ميدانم كه جواز شهادت من، با رضايت شما امضاء ميشه. مادر خواهش ميكنم رضايت بده.»
تاب ديدن اشك هاي پسر دردانه ام را نداشتم. برايم سخت بود اما ديگر براي سلامتي اش آيتالكرسي نخواندم... و آن اعزام، آن شد که می خواست...
#شهید سید محمد کدخدا
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
#سالگردشهادت
🌹🍃🌹🍃
🇮🇷 کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
🌷 روایت عشق 🌷
💠هر سال چندین روز قبل از فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت زهرا(س)، بچه های مسجد دور هم جمع می شدند و بساط عزاداری حضرت رو فراهم می کردند. یکی از این برنامه ها، برپایی خانه نمادین حضرت زهرا (س) و درب نیم سوخته بود.
محسن با ارادت ویژه ای که به ساحت مقدس مادر سادات داشت، هرسال پای ثابت این برنامه بود؛
توی همه ی کارهایی که لازم به کمک بود، از بنایی گرفته تا پخش چای و شربت، پیش قدم بود.
اما سال ۹۹ آخرین فاطمیه ای بود که آقا محسن برای غربت و مظلومیت حضرت زهرا(س) عزاداری کرد.
یکی از رفقای شهید تعریف می کرد ایام فاطمیه ۹۹ در محل کار در زاهدان بودیم که آقا محسن بخاطر مشغله کاری و مأموریت ها کمتر می رسید توی مراسمات عزاداری فاطمیه شرکت کنه؛
یادمه یک روز در همین ایام فاطمیه، بعد از نماز ظهر و عصر درب اتاق آقا محسن رو باز کردم و دیدم محسن با یکی از همکاران توی اتاق نشسته بودند و با صوت روضه حضرت زهرا(س) که در حال پخش بود، سر به زیر گریه می کردند.
🏴
یادم به این شعر افتاد:
دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام...
غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام میخرد...
#کنگره_ملی_شهدای_فارس
#شهید محسن جعفری
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
🍃🌷🍃🌷🍃
🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس