41.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥کارگاه نویسندگی
🌀با موضوع: عنصر تخیل در داستان
👨🏻🏫با حضور محترم استاد صادق محمدی
#کارگاه_نویسندگی
#کلیپ_هفته
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
#تحلیل_کتاب
🌀تحلیلِ کتابِ «دوستِ بزرگ»
♦️گروه سنی ۷ تا ۱۲ سال
🔺داستانی درباره دوستی و رعایت حد آن را مطرح میکند. مادر بچهکلاغ وقتی میفهمد دوست تازهی او یک فیل است نگران میشود و مانند هر مادر نگرانی، به بچهکلاغ هشدار میدهد و برای قطع دوستی با فیل دلایل مختلفی را مطرح میکند. ولی بچهکلاغ برای همهی آنها جوابی دارد که ثابت کند دوستیاش با فیل اشتباه نیست. مادر که هنوز مجاب نشده است به او هشدار میدهد مبادا با فیل کشتی بگیرد یا وسط آب برود.
🔻بچه کلاغ به مادرش اطمینان میدهد هیچ کدام از این کارها را نخواهد کرد و یادآوری میکند که او میداند یک فیل چه میکند و یک کلاغ چه عادتهایی دارد. مادر سرانجام آخرین تیر خود را رها میکند و از او میپرسد که چگونه با فیل گفت وگو میکند. بچهکلاغ در پاسخ میگوید درست است که او زبان فیل را بلد نیست ولی آن دو میتوانند به زبان اشاره و با نگاه با یک دیگر ارتباط برقرار کنند و احساس خود را به یک دیگر منتقل کنند. مادر که تا حدودی آرام شده است اینبار برای فیل اظهار نگرانی میکند و از او میخواهد که از فیل رفتارهای کلاغها را نخواهد. بچه کلاغ که دیگر بیحوصله شده است می گوید من میدانم با چه کسی دوستی میکنم. او یک فیل ساده است نه یک فیل پرنده.
🖇️داستان با طرح دوستی بچهکلاغ و بچهفیل، موضوع هم قد و اندازه بودن در دوستی را به خوبی بیان میکند. همچنین به والدین میگوید که در عین حال که باید هوای کودکان را داشته باشند و چتر حمایتیشان برسر کودکان باشد، نباید آنان را دست کم بگیرند و باید به کودکان اطمینان کرد.
📚رادیو کودک
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
❌ این کلمه که در سالهای اخیر به عنوان جمع قِشر رایج شده است در عربی به کار نمیرود و استعمال آن غلط است (جمع قشر در عربی قُشور است که در فارسی مستمعل نیست).
✅ به جای آن میتوان گفت: قشرها
غلط ننویسیم | ابوالحسن نجفی
❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
#نقد_داستان
سلام و نور
خاطرهی شما را خواندم
🔹چقدر خوب میشد اگر تجربیات مادرانهتان را با جزییات بیشتری بنویسید و به اشتراک بگذراید.
🔹خاطرات اینچنینی هم فرصت تمرین نوشتن را ایجاد میکند، هم بعدها گنجینهای اختصاصی برای شما و عزیزانتان خواهد بود.
✅برای بهتر نوشتن، همواره بنویسید!
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
🖇️
📣همراهانِ دوستداشتنیِ «کتاب سفید»؛
🔺ان شاءالله هر دو هفته یکبار با یک چالش جدید همراهتون هستیم:
«چالش داستاننویسی موضوعی»
🖇️هر بار یک موضوع مشخص میشه و شما ۲ هفته فرصت دارید یک داستان کوتاه بنویسید.
و اما جایزهی ویژهی این چالش:
🤩چاپ داستانهای برتر در قالب یک کتاب به صورت رایگان
(و یک نسخه از کتاب برای شما ارسال میشه)
#مسابقه
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
کتاب سفید 📚
🖇️ 📣همراهانِ دوستداشتنیِ «کتاب سفید»؛ 🔺ان شاءالله هر دو هفته یکبار با یک چالش جدید همراهتون هستی
#تمرین
۱۰ تمرین نویسندگی برای خردادماه در سایت کتاب سفید بارگذاری شد.🤗
مشاهده مطلب
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
♦️راهکارهایی برای مقابله با ترس از نوشتن؛
🌀ترس از نوشتن را بدل کنید به نوشتن با آرامش...
👈🏻زمانی که پریشان و بیتمرکز هستید، نگرانیها چند برابر میشود. سعی کنید در هر زمان فقط یک کار بکنید و فقط بر همان کار متمرکز شوید. مثلاً زمانی که مشغول تماشای فیلم هستید، زمانِ مناسبی برای نوشتن نیست. یا بنویسید، یا با خیال راحت فیلم دلخواهتان را تماشا کنید.
✍🏻فهیمه شریفی | ویراستاران
🖇️همین حالا قلم و کاغذ بردار، یا بنشین پشت سیستم و شروع کن.
#آموزشی
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت عباس معروفی شاعر و رماننویس از ملاقاتش با آقای #رئیسی
▪️اینجا میز قضا و قدره...💔
#شهید_جمهور
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
#با_نویسندگان
#داستان_کوتاه
*سوءتفاهم*
♦️زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت كتابی خریداری كند. او یك بسته بیسكویت نیز خرید و بر روی یك صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن كتاب كرد.
مردی در كنارش نشسته بود و داشت روزنامه میخواند. وقتی كه او نخستین بیسكویت را در دهان گذاشت، متوجه شد كه مرد هم یك بیسكویت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فكر كرد: بهتر است ناراحت نشوم شاید اشتباه كرده است.
ولی این ماجرا تكرار شد. هر بار كه او یك بیسكویت برمیداشت، آن مرد هم همین كار را میكرد. این كار او را حسابی عصبانی كرده بود، ولی نمیخواست واكنشی نشان دهد. وقتی كه تنها یك بیسكویت باقی مانده بود، پیش خود فكر كرد حالا ببینم این مرد بیادب چه خواهد كرد؟
مرد آخرین بیسكویت را نصف كرد و نصف دیگرش را خورد. این دیگر خیلی پرروئی میخواست! زن جوان حسابی عصبی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام كرد كه زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن كتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور كرد و با نگاه تندی كه به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی نشست، دستش را داخل ساكش كرد تا عینكش را داخل ساك قرار دهد و ناگهان با كمال تعجب دید كه جعبه بیسكویتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!
✍🏻مریم فرخمهر
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid
دنبال هدفگذاری برای نوشتن هستید؟
خب بهتره بگم اولین و مهمترین هدف شما باید تمام کردن همه داستان هایی باشه که شروع کردید.
اگر رمانی را شروع به نوشتن کردید، حتما برنامه ای برای تمام کردنش داشته باشید.
هارد کامپیوتر یا دفتر شما زمین دفن رمان های ناتمام نیستند. یک نویسنده واقعی هر چه را شروع میکند حتما به پایان میرساند. این کاری است که شما را از بقیه متمایز میکند.
#نوشتن
❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒 @ktbsefid