فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر نعمت است....
دختر رحمت است...
استاد دانشمند
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وااای چه حس خوبی....👌☺️
کیا هوس کردن...🤦♀
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
#لطیفه😁
زمان دبیرستان یه #مشاور داشتیم میگفت هر وقت وسط #درس خوندن خوابتون گرفت، اول برید یه دوش آب ولرم بگیرین و یه فنجان قهوه بخورید بعدش هم یه ربع در هوای آزاد پیاده روی کنید تا خوابتون بپره
بزرگوار به جای این کارا یه چرت میخوابیدیم منطقی تر نبود؟😂😂
بعضی از #پدر مادرها هزار روش امنیتی و اطلاعاتی راه میندازند که روی بچه نظارت داشته باشند به گناه نیفته. بعد که دیدند کار از کار گذشته دنبال #روحانی و #مشاور و دوست و رفیق میگردند که بچه رو نجات بدند.
خب عزیز من، شما اگر از اول بستر #ازدواجو برای بچه ت فراهم میکردی منطقی تر نبود؟!! اگر کمک میکردی یه کاری رو راه بندازه کم هزینه تر نبود؟!!
#لطیفه😊
#خانمه زنگ زده #مشاور خانواده میگه:
50 ساله با #شوهرم ازدواج کردم
خیلی بدبینه، چیکار کنم؟
#مشاور بهش گفت : یکمی دیگه تحمل کن…
بلاخره یکی تون می میرید 🛌
😅😂😂😂😂
🌹🌹🌷🌷🌷🌹🌹🌷
#خداوند_متعال درقـــرآن کــریم
میفرماید: 👇
📖 یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا
[ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری گمان ها دوری کنید، زیرا بعضی #گمان ها گناه است و در کار دیگران #تجسّس نکنید]
ـ🌺🌸🌺🌸
#احکام... 👇
#احکامشرعی🌷🌹🌷🌹🌷
📝سؤال : آیا چک کردن گوشی همسر و اعضای خانواده و خواندن پیامها و دیدن محتوای داخل گوشی اوجایز است؟
✅پاسخ : بدون اجازه صاحب گوشی
جایز نیست. ❌
👈 چون این کارمصداق تجسس و #سوءظن است و باید از این کاراجتناب کرد.
احکام
احکام شیرین
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
🌸 به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید :
تاريخ تولد - تاريخ مرگ؛
آنها فقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند، همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام مدتي است كه ما روي كره زمين زندگي كرده ايم.
ما فقط به اندازه يك " خط فاصله" زندگي مي كنيم و ارزش اين خط كوچك را تنها كساني مي دانند كه به ما عشق ورزيده اند...
آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتي كه باقي مي گذاريم نيست، بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است.
بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم،
بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم،
دير تر عصباني شويم،
بيشتر قدرداني كنيم،
كمتر كينه توزي كنيم،
بيشتر احترام بگذاريم،
بيشتر لبخند بزنيم
و به ياد داشته باشيم كه اين " خط فاصله " خیلی کوتاه است
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
«من فکر نمیکنم او تا به حال یک روز در موردِ حقوق زنان مطالعه کرده باشد،
اما "مرادنگی" یک طبیعتِ ذاتی است!»👌👌👌🌹🌹🌹
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
غروب ودلتنگی...💔
❣️سلام آقــــ♡ــــای مهربانم❣️
سلام زیباترین آرزوی من
تو چقدر معطری که نامت
دهانم را پر از بوی نرگس می کند
و یادت قلب♥️م را
سرشار از شمیم یاس می سازد
و مهرت جانم را
مملو از عطر رازقی می کند ...🌹
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅درس زندگی برای بچه ها و کودکان...🌹
اینقد سریع .....
فقط مهارت میخواد...🙄👌
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون شرح....
زن همین دیگه....😉🙃☺️🤦♀
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
روز_سیزدهم
از حکمت ۱۱۴ تا ۱۲۲
#نهج_البلاغه13 😍
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت114 : هرگاه نيكوكاری بر روزگار و مردم آن غالب آيد، اگر كسی به ديگری گمان بد برد در حالی كه از او عمل زشتی سرنزده، ستمكار است و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود و كسی به ديگری خوش گمان باشد، خود را فريب داد.
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت115 : (شخصی از امام پرسيد حال شما چگونه است؟ حضرت فرمود:) چگونه خواهد بود حال كسی كه در بقای خود ناپايدار، و در سلامتی بيمار است، و در آنجا كه آسايش دارد مرگ او فرامی رسد!.
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت116 : چه بسا كسی كه با نعمتهایی که به او رسيده، به دام افتد، و با پرده پوشی گناه، فريب خورد، و با ستايش شدن، آزمايش گردد، و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن، نيازمود.
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت117 : دو تن به خاطر من به هلاكت رسيدند: دوست افراط كننده و دشمن دشنام دهنده.
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت118 : از دست دادن فرصت، باعث اندوه می شود.
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت119 : دنيای حرام چون مار سمی است، پوست آن نرم ولی سم كشنده در درون دارد، نادان فريب خورده به آن می گرايد و هوشمند عاقل از آن دوری گزيند.
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت120 : (از قريش پرسيدند) فرمود: اما بنی مخزوم، گل خوشبوی قريشند، كه شنيدن سخن مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داريم، اما بنی عبد شمس (امويان) دورانديش، و در حمايت مال و فرزند توانمندند كه به همين جهت بدانديش تر و بخيل تر می باشند، و اما ما (بنی هاشم) آن چه در دست داريم بخشنده تر، و برای جانبازی در راه دين سخاوتمندتريم، آنها شمارشان بيشتر اما فريبكارتر و زشت روی ترند، و ما گوياتر و خيرخواه تر و خوش روی تريم.
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت121 : چقدر بين دو عمل فاصله دور است : عملی كه لذتش می رود و كيفر آن می ماند، و عملی كه رنج آن می گذرد و پاداش آن ماندگار است.
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
📒 #حکمت122 : (در پي جنازه ای می رفت و شنيد كه مردی می خندد) فرمود: گویی مرگ بر غير ما نوشته شد، و حق جز بر ما واجب گرديد، و گويا اين مردگان مسافرانی هستند كه به زودی باز می گردند، در حالی كه بدنهايشان را به گورها می سپاريم، و ميراثشان را می خوريم. گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه ايم! آيا چنين است؟ كه اندرز هر پنددهنده ای از زن و مرد را فراموش مي كنيم؟ و خود را نشانه تيرهای بلا و آفات قرار داديم؟
─┅•═༅𖣔✾🍃🌼🍃✾𖣔༅═•┅─
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
امام علی امیر المومنین علیه السلام می فرماید:
ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است، و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
منبع : نهج البلاغه، کلمات قصار -12
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
💎 امامـ عـلــے عليه السلامـ
شيرينىِ خوشبختى درك نشود،
مگر آن گاه كه تلخىِ بدبختى چشيده شود.
📚 غرر الحکم، حدیث ٧۴٢۵
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
❇️روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
🔹آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
🔹و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقي است كه نصيب هركسي نميشود.
⬅️ پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از ان نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند )
☑️فقط حیدر امیرالمومنین است
📚منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ره ، ج۱ ص: ۲۰۵ تا ۲۰۷
✅ اسرارنهجالبلاغه را ناشر باشیم👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ دلامون شکسته 😔🥺
⚜️⚜️يــــــــــــا عـــــــــــــلی⚜️⚜️
فقط حیدر امیرالمومنین است♥️👌👌
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجور گله داری دیده بودید🤔😳
خدا قوت عاشقان ومنتظران امام زمان عج
لحظات خوب وشادی داشته باشید🌹
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
🌹🍃🕊👇👇👇
🅾️داستان زیبا و جالب از یکی از بانوان رجعت کننده در زمان ظهور
بانو صیانه ماشطه...💔
(وى همسر حزقيل، پسر عموى فرعون، و شغلش آرايشگرى دختر فرعون بود و همانند شوهرش به پيامبر زمان خود، حضرت موسى علیهالسلام، ايمان آورده بود، اما همچنان ايمان خود را پنهان میكرد.)
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هنگامیکه مرا شبانه در شب معراج سیر دادند بوی خوشی بر من عبور کرد، به جبرئیل علیهالسلام گفتم: «این بو چیست»؟ جبرئیل گفت: «این بو از آرایشگر آل فرعون و اولاد اوست، روزی او مشغول آرایش دختر فرعون بود، شانه از دستش افتاد، بلافاصله گفت: «بسم اللَّه»، دختر فرعون گفت: «منظورت پدر من است»؟ او گفت: «خیر! بلکه اللَّه پروردگار من و تو و پدر توست»، دختر فرعون گفت: «قطعاً این موضوع را به پدرم اطّلاع خواهم داد»، دختر فرعون این خبر را به پدر رساند، فرعون هم او و فرزندانش را فرا خواند. و گفت: «پروردگار شما کیست»؟ او گفت: «پروردگار من و تو، اللَّه است»، آنگاه فرعون دستور داد تنوری از مس گداخته را داغ کنند، سپس او و فرزندانش را بیاورند، وقتی چنین کردند، آن زن به فرعون گفت: «از تو درخواستی دارم و آن اینکه استخوانهای من و فرزندانم را جمع کرده و آنها را دفن کنی»، فرعون گفت: «باشد، به خاطر حقّی که در برابر خدماتت بر گردن من دارید، چنین میکنم»، سپس فرمان داد فرزندان او یکی یکی وارد آتش شدند، (در آتش انداخته شدند)، تا نوبت به آخرین فرزند رسید که کودکی شیر خوار بود؛ صيانه میخواست به ظاهر از دين برائت جويد، اما به خواست خدا کودک به سخن در آمد و گفت: «ای مادر، صبر کن! تو بر حقّ هستی». آنگاه مادر و کودک را با هم در تنور انداختند و سوزاندند؛ خداوند در اثر صبر و تحمل آن زن در راه دين، او را در دولت مهدى علیهالسلام زنده میگرداند تا هم به آن حضرت خدمت كند و هم انتقام خود را از فرعونيان بگيرد!!
📕تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۱۳، ص۲۸
📕بحارالأنوار، ج۱۳، ص۶۴
🌸🍃
زمان ما انقدر امکانات وجود نداشت که
کرم دور چشم و ضد چروک و شب و روز و عصر و بعدازظهرو اینا نبود اصلا
کلا یه کرم کاسهای نیوآ بود، با همون خشکی لوزالمعده رو هم برطرف میکردیم😂😂😂😂😂
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرمایید دهنتون شیرین کنید....😋
خودشم باقلوا با پسته فراوان....🤦♀
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
در زمانهای قدیم دزد ماهری بود
که با چند نفر از دوستانش باند سرقت
تشکیل داده بودند
روزى با هم نشسته بودند و گپ میزدند
که در حین صحبتهایشان سرکرده آنها گفت:
چرا ما همیشه با فقرا و آدمهای معمولى
سر و کار داریم و قوت لایموت آنها را
از چنگشان بیرون میآوریم؟
بیائید این بار به خزانه سلطان دستبرد
بزنیم که تا آخر عمر برایمان بس باشد
البته دسترسى به خزانه سلطان هم
کار آسانى نبود، آنها تمامى راهها
و احتمالاتممکن را بررسى کردند
این کار مدتى فکر و ذکر آنها را مشغول
کرده بود تا سرانجام بهترین راه ممکن را
پیدا کردند و خود را به خزانه رساندند
خزانه مملو از پول و جواهرات قیمتى
و اشیاء گرانبها بود
آنها تا میتوانستند از انواع و اقسام طلاجات
و عتیقه جات در کوله بار خود گذاشتند
تا ببرند که ناگهان چشم سر کرده باند
به شىء درخشنده و سفیدى افتاد
که در زیر نور میدرخشید
او گمان کرد که آن شیء گوهر شب چراغ
است نزدیکش رفت آن را برداشت
و براى امتحان به سر زبان زد از شوری آن
فهمید که تکهای نمک سنگ است
بسیار ناراحت و عصبانى شد و از شدت
خشم و غضب دستش را بر پیشانى زد
به طوری که رفقایش متوجه او شدند
و خیال کردند اتفاقى پیش آمده
یا نگهبانان خزانه باخبر شدهاند
خیلى زود خودشان را به او رساندند
و گفتند: چه شده؟ چه حادثهاى اتفاق افتاده؟
او که آثار خشم و ناراحتى در چهرهاش پیدا
بود گفت: افسوس که تمام زحمتهاى چندین
روزه ما به هدر رفت و ما نمک گیر سلطان
شدیم من ندانسته نمکش را چشیدم
دیگر نمیشود مال و دارائی پادشاه را برد
از مردانگى و مروت به دور است
که ما نمک کسى را بخوریم
و نمکدان او را هم بشکنیم و ...
آنها در آن سکوت سهمگین شب
بدون اینکه کسى بوئی ببرد
دست خالى به خانههایشان بازگشتند
صبح که شد چشم نگهبانان به درهاى
باز خزانه افتاد و تازه متوجه شدند
که شب قبل خبرهائی بوده است
سراسیمه خود را به جواهرات سلطنتى
رساندند و دیدند سر جایشان نیستند
اما در آنجا بسته هائی به چشم میخورد
آنها را که باز کردند دیدند جواهرات
در میان بستهها میباشد
بررسى دقیق که کردند دیدند که دزد
خزانه را نبرده است وگرنه الآن خدا میداند
سلطان با ما چه میکرد!
بالاخره خبر به سلطان رسید و خود او آمد
و از نزدیک صحنه را مشاهده کرد
سلطان آنقدر اینکار برایش عجیب
و شگفت آور بود که انگشتش را به دندان
گرفته و با خود میگفت: عجب!
این چگونه دزدى است براى دزدى آمده
و با آنکه میتوانسته همه چیز را ببرد
ولى چیزى نبرده است؟
آخر مگر میشود؟
چرا دلیل این کارشان چه بوده؟!
من هر جور که شده باید ریشه یابى کنم
و ته و توى قضیه را درآورم
و در همان روز اعلام کرد: هر کس شب
گذشته به خزانه آمده در امان است
او میتواند نزد من بیاید من بسیار مایلم
از نزدیک او را ببینم و بشناسم
این اعلامیه سلطان به گوش سرکرده دزدها
رسید دوستانش را جمع کرد و به آنها گفت:
سلطان به ما امان داده است برویم پیش او
تا ببینیم چه میگوید
آنها نزد سلطان آمده و خود را معرفى کردند
سلطان که باور نمیکرد دوباره با تعجب
پرسید: این کار تو بوده؟ گفت: آرى
سلطان پرسید: چرا آمدى دزدى
و با اینکه میتوانستى همه چیز را ببرى
ولى چیزى را نبردى؟
گفت: چون نمک شما را چشیدم و نمک گیر
شدم و بعد جریان را مفصل براى سلطان گفت
سلطان به قدرى عاشق و شیفته کرم
و جوانمردی او شد که گفت: حیف است
جاى انسان نمکشناسى مثل تو
جاى دیگرى باشد
تو باید در دستگاه حکومت من
کار مهمى را بر عهده بگیرى
و سپس حکم خزانه داری را براى او صادر کرد
آرى او یعقوب لیث بود و چند سالى
حکمرانى کرد و سلسله صفاریان را
تأسیس نمود
آیا ما هم امروزه حرمت نمک کسی را
نگه میداریم؟ حرمت نمک خدا را چطور!؟
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه طنز خالص از یه اخوند محبوب بشنویم😃😃😂😂
🌸حاج اقای قرائتی🌸
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربابم حسین ع ♥️
حس آرامش قبل خواب
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اینو بفرست برای عاشقان امارات متحده عربی