#محرم
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین
🏴 فرارسیدن عاشورای حسینی،سالروز شهادت امام حسین(ع)و یاران وفادارش بر حضرت صاحب الزمان(عج)و عموم شیعیان جهان تسلیت باد
@labbayk_it
#مقتل_لهوف
قسمت دهم
🏴ملاقات پروردگار با خضاب در خون
راوی گوید:عمر بن سعد پیش آمد و به طرف سپاه حسین(ع) تیری انداخت و گفت:پیش فرماندار برای من گواهی دهید که من اولین کسی بودم که تیر انداخت و تیرها همانند باران به سوی امام و یارانش پرتاب شد.
امام(ع) به یارانش فرمود:« رحمت خدا بر شما باد برای مدتی که چاره ای از آن نیست به پا خیزید این تیرها،فرستادگان این گروه بدکار به سوی شما هستند.
پس مدتی از روز را هجومی پس از هجوم دیگر با هم جنگیدند تا آنکه گروهی از یاران حسین(ع) کشته شدند .
راوی گوید:در این هنگام حسین(ع) دستش را به محاسنش کشید و فرمود:«خشم خدا بر یهود زمانی سخت شد که آنان برای او فرزندی قرار دادند و خشمش بر مسیحیان زمانی فزونی یافت که او را سه تا فرض کردند و خشمش بر مجوسان زمانی شدت یافت که به جای او خورشید و ماه را پرستش کردند و خشم الهی بر قومی که بر کشتن پسر دختر پیامبرشان هم کلام شده اند شدید و سخت گردیده .
بدانید به خدا سوگند آنچه را می خواهند نخواهم پذیرفت تا در حالی که به خون خود خضاب کرده ام پروردگارم را ملاقات کنم.
@labbayk_ir
20.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محرم
◾️دعات برای من
سرم برای تو
نگات برای من
حنجرم برای تو...
@labbayk_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محرم
🏴آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک
@labbayk_ir
#محرم
🏴شب یازدهم،حضرت زینب کبری(س)
می روی همراه خود جانم به میدان می بری
در قفای خویشتن موی پریشان می بری
گرچه امر بر صبوری می کنی، جانا بدان
دست زینب را سوی چاک گریبان می کنی
می روی با سر به سوی نیزه داران پلید
پیش چشمم تا رود بر نیزه قرآن می بری
نعل مرکبهای دشمن تشنه کام سینه اند
بوسه گاه عشق، زیر پای عدوان می بری
تا نماند دست خالی ساربان بی حیا
خاتم پیغمبران را ای سلیمان می بری
باز هم دارد به دستش حرمله تیر سه پر
بهر آن تیر سه شعبه قلب سوزان می بری
همسفر، سالار زینب قدری آهسته برو
نیمه جان گشتم تو هم این نیمه ی جان می بری
(احسان محسنی فر)
@labbayk_ir
21.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محرم
🏴زینب من مدافع حرم باش
مراقب چادر دخترم باش
نیفتد از سر چادر و معجر
الله اکبر،الله اکبر
@labbayk_ir
#مقتل_لهوف
قسمت یازدهم
✔️پروردگارا من به سوی تو بازگشتم و تو بازگشتنم را بپذیر!
راوی گوید:سپس حسین(ع) فریاد برآورد که :«آیا فریاد رسی نیست که ما را به خاطر خدا یاری کند؟آیا پشتیبانی نیست که از حرم پیامبر خدا دفاع کند؟»
راوی گوید:ناگهان حر بن یزید ریاحی رو به عمر بن سعد کرد و گفت :آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟
گفت:آری به خدا سوگند،جنگی که ساده ترین کار آن این است که سرها قطع و دستها بریده گردد.راوی گوید:حر رفت و در جایی نزدیک یارانش ایستاد و لرزه بر اندامش افتاد.مهاجربن اوس به او گفت:به خدا سوگند حال تو نگران کننده است اگر گفته می شد چه کسی شجاع ترین مردم کوفه است از تو نمی گذشتم این چه حالتی است که از تو می بینم؟
گفت:به خدا سوگند من خود را بین بهشت و جهنم مخیر کردم پس به خدا هیچ چیز را بر بهشت ترجیح نمی دهم حتی اگر تکه تکه و سوزانده شوم.
پس اسبش را به سوی حسین(ع) حرکت داد در حالیکه دستش روی سرش بود و می گفت: پروردگارا من به سوی تو بازگشتم و تو بازگشتنم را بپذیر هرچند من در دلهای دوستان و فرزندان دختر پیامبرت وحشت انداختم.
@labbayk_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محرم
🖤حسین جانم،حسین جانم...
🏴عاشورا،کربلای معلی
@labbayk_ir
#محرم
#امام_سجاد_علیه_السلام
درد بسیار، مداوا گریه
ارث جامانده ی زهرا گریه
روزها ناله و شب ها گریه
آب می خورد، ولی با گریه
گریه بر آب وضویش می ریخت
خون دل بر سر و رویش می ریخت
گریه بر شاه شهیدان خوب ست
گریه بر کشته ی عریان خوب ست
گریه بر دامن طفلان خوب ست
گریه بر آن لب و دندان خوب ست
خواسته هر سحرش گریه کند
در فراق پدرش گریه کند
گریه بر ناله ی آن مادرها
گریه بر گریه ی آن دخترها
گریه بر غارت انگشترها
گریه بر وا شدن معجرها
رنگ مهتاب، زمینش می زد
دیدن آب، زمینش می زد
گریه بر ناقه نشسته سخت ست
گریه با پیکر خسته سخت ست
گریه با بال شکسته سخت ست
گریه با گردن بسته سخت ست
گریه خوب ست که هر شب باشد
گریه بر چادر زینب باشد
آن که را هست پیاده نکُشید
تشنه را بر لب باده نکُشید
طفل را این همه ساده نکُشید
ذبح را آب نداده نکُشید
هیچ کس آب به گودال نبُرد
پدرم ذبح شد و آب نخورد
آمد و دید تنی افتاده
کشته ی بی کفنی افتاده
شه بی پیرهنی افتاده
پاره پاره بدنی افتاده
همه پروانه و شمعش کردند
بوریا آمد و جمعش کردند
آمد و دید کنارش پر نیست
بدن افتاده ولیکن، سر نیست
چند انگشت، وَ انگشتر نیست
این حسین ست ولی دیگر نیست
بس که با نیزه قلیلش کردند
ذبح کردند قتیلش کردند
شاعر:علی اکبر لطیفیان
◾️@labbayk_ir
#مقتل_لهوف
✔️قسمت دوازدهم
🏴شبیه پیامبر
راوی گوید:یاران حسین(ع) در پیشگاه او می جنگیدند،هنگامی که جز اهل بیتش کسی او نماند علی بن الحسین(ع) راهی جنگ شد.او زیباترین و خوش اخلاق ترین مردم بود.از پدر بزرگوارش اجازه جنگ خواست به او اجازه فرمود.سپس نگاهی نومیدانه به او کرد و چشمانش از اشک پر شد و گریست.
پس فرمود:«پروردگارا گواه باش پسری به سوی آنان می رود که از همه مردم از نظر آفرینش و اخلاق و سخن گفتن به پیامبرت شبیه تر است و ما هر گاه مشتاق دیدن پیامبرت بودیم به او نگاه می کردیم.»
پس فریاد برآورد و فرمود:«ای پسر سعد خداوند نسل تو را قطع کند چنانکه تو نسل مرا قطع کردی.»
پس به سوی قوم ستمگر شتافت.به سختی جنگید و عده بسیاری را کشت.نزد پدرش بازگشت و فرمود:« پدرجان، تشنگی مرا کشت و سنگینی سلاحها توانم را برید آیا جرعه ای آب هست؟»
حسین(ع) گریست و فرمود:« ای وام پسرم! از کجا آب بیاورم.کمی بجنگ به زودی جدت محمد را دیدار خواهی کرد و او تو را با جامی سیراب خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نخواهی شد.»
پس به سوی محل شهادت بازگشت و بزرگترین جنگ را کرد،پس منقذ بن مره عبدی تیری به سوی او انداخت و او را بر زمین افکند،پس فریاد برآورد:پدرجان درود من بر تو باد اکنون جدم به تو سلام می رساند و می گوید :«گامهایت را تندتر به سوی ما بردار.»
حسین (ع) آمد تا بالای سر او رسید و صورتش را بر صورت او گذارد و فرمود:«خداوند مردمی که تو را کشتند بکشد.چقدر در مقابل خدا و شکستن حرمت پیامبر خدا گستاخی کردند .پس از تو خاک بر سر دنیا»
@labbayk_ir