دلم بیقراره ولی روشنِ یه حسِ قشنگی همش با منِ چشامُ میبندم میبینم حرم بازم داره نقّارشُ میزنه من اواره ی این زمونه شدم شاید هم کمی پُر بهونه شدم مثِ یه کبوترِ بی اشیون گرفتارِ این اب و دونه شدم روضه از رو لبم میباره امشب قلبم اروم نداره هرچی رو میبینم تو رو یادم میاره بند دوم شنیدم که روزای اخر همش میپیچیدی از درد سینه و سر شنیدم مثِ مادرت فاطمه میذاشتی تو هم دستتِ رو کمر میگن روی خاکا شبیه حسین میسوختی و هِی دست و پا میزدی نداشتی کسی رو دمِ اخری ولی هِی جوادُ صدا میزدی خوبه که لحظه های اخر رو خاکا نذاشتی اقا سر ای وای از اشکای حسین رو جسم اکبر بند دوم اره تو غریبی ولی دورِ تو همیشه شلوغ و پر از زائرِ ولی چش به راهِ همیشه حسن که یکی کنارِ مزارش بره غریبی ولی اون دم اخری سرت روی پای جوادت نشست الهی بمیرم حسین قامتش کنارِ تنِ اربن اربا شکست دورشُ گرفتن اونا که بغض و کینه داشتن از حیدر خالی کردن اون عقده هارو سر اکبر #خادم_زینب #شورروضه_ای #اخرصفر #شهادت_علی_بن_موسی_الرضا (علیه السلام)

حسن کرده وا دیگه خونِ جگر رو خمید تاشنید خواهرش این خبر رو دوید کوچه هایِ پر از دردسر رو وااااای کرده زهرش اثر وای تو مدینه تشت و خونِ جگر وای کاخِ کوفه تویِ تشتِ یه سر وای اتیشِ تو دلش ، از کوچه تا به کربلا اتیشِ تو دلش ، از غربت برادرا اتیشِ تو دلش ، از سوختنِ کبوترا بند دوم رضا قلبِ ایرانِ که روضه خونِ رضا شد رضا مشهدِ تو چقد مثلِ کرببلا شد رضا از غمِ غربتت دنیا صاحب عزا شد واااای افتادی روی خاکا وااااای افتادی یاد صحرا واااای یادِ چکمه سیاها گودالُ و اون تنی ، که زیر سُم مرکباست گودال و اون سری ، که ماهِ روی نیزه هاست گودال و جسمی که ، به زیر دست و پا رهاست بند سوم بخون روضه رو وا کن امشب بسوزیم بخون باهم از سوزِ این تب بسوزیم بخون اروم اروم با زینب بسوزیم واااای روضه ی قتلگاهِ واااای قاتلش توی راهِ چشم انتظارشِ ، یه خواهری تو خیمه ها چشم انتظارشِ ، یه دختری دَس به دعا چشم انتظارشِ ، سکینه کِی میاد بابا بند دوم #خادم_زینب #شورروضه_ای #آخرصفر