🍃 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید
دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍃دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام
شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت
کنم و در خدمتش باشم...
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست...
🍃 آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم...
🍃 آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند...
🍃 آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم...
🍃 آن مار، زبان من است
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند...
🍃 شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند...
🍃 و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و
آگاهی من دارد...
🍃این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده...
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
✨﷽✨
🌼 به فکر دیگران باشیم تا مورد توجه امام عصر علیه السلام قرار بگیریم
✍ شیخ زین العابدین مازندرانى از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصارى ساکن کربلا بوده است در مورد سخاوت و انفاق او نوشته اند: تا مى توانست قرض مى کرد و به محتاجان کمک می کرد .: روزى بینوائى به در خانه او رفت و از او چیزى خواست. شیخ چون پولى در بساط نداشت، بادیه مسى (کاسۀ بزرگ ) منزل را برداشت و به او داد و گفت: این را ببر و بفروش!
دو سه روز بعد که اهل منزل متوجه شدند که بادیه(کاسه) نیست فریاد کردند که: بادیه را دزد برده است. صداى آنان در کتابخانه به گوش شیخ رسید؛ فریاد برآورد که: دزد را متهم نکنید، بادیه را من برده ام.
: در یکى از سفرها که شیخ به سامرا مى رود، در آنجا سخت بیمار مى شود. میرزاى شیرازى از او عیادت مى کند و او را دلدارى مى دهد. شیخ مى گوید: من هیچگونه نگرانى از موت ندارم ولیکن نگرانى من از این است که بنا به عقیده ما امامیه وقتى که مى میریم روح ما را به امام عصر علیه السلام عرضه مى کنند. اگر امام سئوال بفرمایند: زین العابدین ما به تو بیش از این اعتبار و آبرو داده بودیم که بتوانى قرض کنى و به فقرا بدهى، چرا نکردى؟ من چه جوابى به آن حضرت مى توانم بدهم؟!
بی توجهی به نیازمندان، یکی از شاخص هایی است که موجب نارضایتی امام عصر از ما میشود. در این شرایط اقتصادی قطعا افرادی هستند که باید بیشتر به آنها رسیدگی شود.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
داستانهای زیبا📚
https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K
💢کسی که خشن است همه را خشن می پندارد و با کوچکترین احساس خطر خشونت ذاتی خود را بروز می دهد.
💢کسی که بی وفاست با متهم کردن دیگران در صدد آرام کردن خود است .
💢کسی که احساس گناه دارد دیگران را هم گناه کار می داند .
💢کسی که ذاتا حسود است مدام فکر می کند دیگران به او حسادت می کنند .
💢کسی که مطالب را دیر می فهمد فکر می کند دیگران هم دیر منظورش را می فهمند و مدام در حال توضیح است.
💢کسی که مدام در فکر انتقام است
زندگی متلاطمی دارد و هیچ کجا امنیت نمی بیند و در صدد یافتن دشمن است
و اگر پیدا نکند حتما یک دشمن برای خودش دست و پا می کند .
💢کسی که عادت به دروغ گویی دارد
هیچ وقت حرف دیگران را باور نمی کند .
💢ما در اکثر مواقع با نظرات خودمان به قضاوت دیگران می پردازیم و طبیعی است که هیچ کدام هم متوجه سوءرفتار خودمان نیستیم.
💢حال کسی که مهربان ،صبور، آرام بخشنده و صلح جو است همه را مثل خود می پندارد..
💢پس کسی که مدام حادثه می آفریند
و زندگی پر تنشی دارد و همیشه مضطرب و مشوش است و مدام موجب ناراحتی شما می شود،نیازمند محبت است گرچه ممکن است هیچ وقت قدر دان شما نباشد.
💢بنابراین ترحم شما قضاوت شما مقابله به مثل شما سودی برای او و شما ندارد با او بیشتر مهربان باشید.
👤 #استادمهراب_حیدری
مدرس دوره های موفقیت
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
﷽❣#سلام_امام_زمانم❣﷽
یاصاحب_الزمان_عج💚
تو آن خوبترین پدرے
و من آن یتیم چشم براه...
تو آن سبزترین بهارے
و من آن شاخہ ے خشڪیده...
تو آن زلال ترین چشمہ اے
و من آن تشنہ ترین عابر...
تو آن موعود نجات بخشے
و من آن شبگرد ڪوچہ هاے انتظار...
باز مے آیے و من در آیینہ باران نگاهت،
سبز مے شوم، لبخند مے زنم
و زندگے مے ڪنم...
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام یگانه منجی عالم☀️
🌱اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ_ﺯﻧﺪﮔﯽ
🌸ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺟﺪ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ؛ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﭽﻮ ﺭﻭﺩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺪﯾﻪﻣﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ...
🌸ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺒﺮﺩ...
ﮔﺎﻫﯽ ﺟﺮﯾﺎﻧﺶ ﺗﻨﺪ ﻣﯿ ﺸﻮﺩ، ﮔﺎﻩﮐﻨﺪ، ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻨﺎﻇﺮ ﺯﯾﺒﺎ ﻋﺒﻮﺭﻣﺎﻥ ﻣﯿ ﺪﻫﺪ، ﮔﺎﻩ ﺗﻠﺦ...ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ...
🌸ﺍﯾﻦ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﻨﺎﮔﺮﺍﻥ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﯾﻢ ﺷﻨﺎﻭﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﻠﻮ ﺑﺮﻭﯾﻢ، ﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻘﺶ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻭ ﻏﺮﻕ ﺷﻮﯾﻢ...
🌸 خداوندا ما یاغی نیستیم.
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند..
که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد...
با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...!
به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند:
چه کار می کردی؟ ....
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟
گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)!
آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...!
گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!
این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت...
تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود:
من یاغی نیستم
خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!...
فقط اومدیم بگیم که:
خدایا ما یاغی نیستیم....
بنده ایم....
اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده.....
لطفا همین جمله را از ما قبول کن.❤️❤️
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍داستان واقعی
👈کلاغی که مامور خدا بود !
آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه
دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن.
سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی،نون .
دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی..
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار،توکوه گشنه بودیم
همه ماست و سبزی خوردیم.
خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا
تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی در اصل ناراحت بودن.
وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگ هست!
و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
اگر اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت..
حالتو نگرفت، جونت رو نجات داد!
خدا میدونه این بلاهایی که تو
زندگی ما هست پشت پرده چیه.
✨امام حسن عسکری فرمودند:
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه
نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
🔵چقدر به خدا حسن ظن داریم؟!
📚 لگد مکروه!
"شیخ رجبعلی خیاط" تعریف میکند:
اندیشه مکروهی در ذهنم گذشت.
بلافاصله استغفار کردم و به راهم ادامه دادم.
قدری جلوتر شترهایی قطار وار از کنارم میگذشتند.
ناگاه یکی از شترها لگدی انداخت که اگر خود را کنار نمیکشیدم، خطرناک بود.
به مسجد رفتم و فکر میکردم همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود...!؟
در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فکری بود که کردی!
گفتم: اما من که خطایی انجام ندادم...
گفتند: لگد شتر هم که به تو نخورد...!
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
ماست خوب و ماست مختارالسلطنه
به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکانهای شهر سر زد و ماست خواست.
ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه !
وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.
ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!
مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!
چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگی ماستها را کیسه کردند!
وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چرا در قیامت حتی اعمال مثبت بی نماز پذیرفته نمیشود⁉️
استاد قرائتی🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥داستان شخص بت پرست ...
همینکه گفته؛
من میرم شما اومده حساب کنید ...!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
*از استادفرشچیان سوال شد چگونه است که برخلاف تمام نقاشان چهره مبارک امام رضا علیه السلام را به تصویرکشیدید؟*
فرشچیان پاسخ داد: سال ۵۹ برای عمل قلب به آمریکا رفته بودم. دکترها اصرار داشتند که حتماً عمل قلب انجام دهم و چندین نوبت آزمایش گرفتند و من در این فواصل متوسل بودم به امام هشتم که «آقا کمکم کنید». در آخرین آزمایش دکترها شگفتزده گفتند که شما طی این مدت نزد کدام دکتر دیگر رفتهای؟! هر چه گفتم جایی نرفتم باور نمیکردند و به من گفتند که قلب شما کامل سالم است و نیازی به عمل ندارد. شما درمان شدهاید!
پس از این اتفاق در همانجا که برای طولانی مدت در هتل بودم، تصمیم گرفتم تابلوی «ضامن آهو» را بکشم. تابلو شش ماه طول کشید. وقتی به قسمتهای چهره مبارک حضرت رسید، به دلم افتاد که تمثال ایشان را بکشم. لذا متوسل شدم و همان شب در خواب صورت مبارک حضرت را دیدم و ایشان با مهربانی فرمودند من را ببین و بکش! وقتی بیدار شدم، چیزی از چهره مبارک حضرت در ذهنم نمانده بود. مجدد متوسل شدم و باز هم در شب دوم حضرت تشریف آوردندو این اتفاق تا سه شب تکرار شد و این افتخار را داشتم که چهره حضرت رادرنور بکشم.
*هنرمند متعهد قلمت و نفست گرم*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت رو احساس کنید چقدر مردم انسان با ایمان رو خوب تشخیص میدند👏👏👏👏👏👏استقبال شیرازی ها از سلبریتی ها
استقبال شیرازی ها ازاستاد رائفی پور
#قیام_مردم_علیه_سلبریتی_ها
👤 سید احمد هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چی صدات کنم دلم میگه کمه یا صاحب الزمان🌹💔😭 با صدای مرحوم حاج حسن جمالی
💠ماجرای عجیب دعوای سگ و جوان در قبر💠
👈 این جریان از عجیبترین اتفاقاتیست که در قبرستان تخت فولاد اصفهان اتفاق افتاده است که شیخ بهایی در کشکول خود به آن اشاره کرده و به گفته آیت الله ضیاءآبادی، امام خمینی ره نیز در جلسه درس اخلاق خود آن را بیان کرده است:
🔳شیخ بهایی نقل میکند:
روزی در تخت فولاد اصفهان از مرد عارفی که اهل ریاضت بود پرسیدم آیا خاطره ای داری که برای من نقل کنی
او فکر و تامّلی کرد و بعد گفت :
⭕️روزی همین جا نشسته بودم ، دیدم جمعیّتی جنازه ای را آوردند در آن گوشه قبرستان دفن کردند و رفتند.
💢 چندی نگذشته بود که احساس کردم بوی عطر خوشی به شامّهام میرسد. به اطراف نگاه کردم دیدم جوانی خوشصورت و خوش لباس و خوشبو وارد قبرستان شد و فهمیدم این بوی خوش از اوست، آن جوان رفت کنار همان قبر و ناگهان دیدم آن قبر شکافته شد و آن جوان داخل قبر رفت و قبر به هم آمد.
من غرق در تعجّب و حیرت شدم که خواب میبینم یا بیدارم.
💢 در همین حال، احساس کردم بوی بد و نفرتانگیزی به شامّهام میرسد، دیدم سگی وحشتانگیز ، بدقیافه و بدبو وارد قبرستان شد. با عجله رفت کنار همان قبر، قبر شکافته شد و او داخل قبر رفت و باز قبر به هم آمد.
من تعجّب و حیرتم بیشتر شد که چه صحنهای دارم میبینم.
⛔️ لحظاتی گذشت، دیدم باز آن قبر شکافته شد و آن جوان زیبا در حالی که سر و صورتش خونین و لباسهایش پاره و کثیف شده بود از قبر بیرون آمد؛
خواست از قبرستان بیرون برود من دویدم جلو و او را قسم دادم که بگو تو که هستی و جریان چیست ؟
💢 گفت : من اعمال نیک آن میّت هستم، مامور شدم پیش او بروم و تا روز قیامت با او باشم. آن سگ هم اعمال بد اوست که پس از من وارد قبر شد. ما با هم نمیتوانستیم بسازیم، با هم گلاویز شدیم و او چون از من قویتر بود بر من غلبه کرد و با این وضع از قبر بیرونم کرد.
👹 حال آن سگ تا روز قیامت با او خواهد بود.
⭕️شیخ بهایی بعد از نقل این حکایت گفت: این حکایت، عقیده شیعه مبنی بر تجسم اعمال را تأیید مینماید
📕خزینه الجواهر، ص 541 / ماه رمضان فصل شکوفایی انسان در پرتو قرآن، آیت الله سیدمحمد ضیاءآبادی، جلد 2 صفحه 19 الی 22
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوتا دعای زیبا...
بعد این 2 دوتا دعا حاجت بخوای مستجابه!
🎙#حجتالاسلامعاملی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺
فضیلت آیة الکرسی بعد از هر نماز☄
① به سند معتبر از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روایت شده: هركه بعد از نماز واجب آية الكرسى را بخواند، گزنده اى به او ضرر نرساند.
② و در حديث معتبر ديگر فرمود:
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمودند: يا على بر تو باد به تلاوت نمودن آية الكرسى پس از هر نماز واجب، به درستى كه بر خواندن آن محافظت نكند، مگر پيغمبر، يا صدّيق، يا شهيد.
③ و همچنین روايت شده: هركه آية الكرسى را پس از هر نماز بخواند او را از وارد شدن به بهشت جز مرگ مانعى نباشد.
④ و طبق روايت ديگر: هركه آية الكرسى را بعد از هر نماز واجب بخواند، نمازش پذيرفته شود، و در امان خدا باشد، و خدا او را از بلاها و گناهان حفظ كند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺 آخرین چهارشنبه بهار همراه با
عطر گل های بهـاری 🌸🍃
🍃🌺 و نفس تون خوشبو
🍃🌸 با ذکر شریف صلوات بر حضرت
محمد(ص) و خاندان پاک و مطهرش 🌸🍃
🍃🌺 اللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُــم 🌸🍃
🌺🌹🌺
🌺
🕊🌹 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلرَّحْمٰـنِ الرَّحیـمْ 🌹🕊
🍃🌸 بنام آنکه الله است نامش
🍃🌼 بود از هر سخن برتر کلامش
🍃🌸 بنام آنكه رحمان و رحيم است
🍃🌼 بنام آنکه خلاق کریم است
🍃🌸 بنام آنکه او پروردگار است
🍃🌼 زمين و آسمان را از او قرار است
🍃🌸 بنام آنكه حمد او را سزايد
🍃🌼 جز او را اهل دانش كى ستايد
🍃🌸 بنام آنكه اندر روز محشر
🍃🌼 بود او مالک مطلق سراسر
🍃🌸 بنام آنكه عارى از نياز است
🍃🌼 در جودش به روى خلق باز است
🗓 امروز چهارشنبه
🌸 25 خرداد 1401
🌙 15 ذی القعده 1443
🌲 15 ژوئن 2022
📿 ذکر روز
🌹یا حَیُّ یا قَیّوم
#سلام_صبحتون_بخیر_و_مهدوی_باشه_ان_شاءالله
🌺🌹🌺
﷽🕊🌼 #سلام_امام_زمانم 🌼🕊﷽
🍃🌼 جانا بیا که بی تو دلم را قرار نیست
🍃🌹 بیشم مجال صبر و سر انتظار نیست
🍃🌹 دیوانه این چنین که منم در بلای عشق
🍃🌼 دل عاقبت نخواهد و عقلم به کار نیست
🌾🌤 #اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج 🌤🌾
🌺🌹🌺
💥 داستانی عبرت آموز !
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
داستان ها همه عبرت آموزند ! ولی برخی واقعا شگفقت انگیزند !
مثل داستان زندگی این پیر مرد !
داستانی عبرت آموز در مورد زندگی یک زارع پیر وجود دارد که به موفقیت زیادی دست یافت،
ولی یک روز از شنیدن داستان کسانی که به افریقا می روند به هیجان آمد.
او مزرعه خود را می فروشد و تصمیم می گیرد به افریقا برود ، معدن الماس کشف کند و به ثروتی افسانه ای دست یابد .
او قاره افریقا را در مدت 12 سال زیر پا می گذارد و عاقبت در نتیجه بی پولی ، تنهایی، خستگی و بیماری و ناامیدی ، خود را به درون اقیانوس پرت می کند و غرق می شود.
از طرف دیگر ، زارع جدیدی که مزرعه او را خریده بود ، هنگامی که می خواست به قاطر خود ، در رودخانه ای که از وسط مزرعه اش می گذرد ، آب دهد ، تکه سنگی پیدا می کند که نور درخشانی از خود ساطع می کند.
او سنگ را نزد گوهرشناسی می برد و معلوم می شود آن سنگ الماسی است که قیمتی بر آن متصور نیست .
کسی که الماس را شناخته است از زارع درخواست می کند که او را به مزرعه اش ببرد و محل را به او نشان دهد و زارع او را به محلی که قاطرش را آب داده بود می برد .
آنها در آنجا قطعه سنگ های بسیاری از همان نوع پیدا می کنند و بعداً متوجه می شوند که سرتا سر مزرعه پوشیده از فرسنگ ها معدن الماس است!!!
زارع پیر پیشین بدون آنکه حتی زیر پای خود را نگاه کند برای کشف الماس به جای دیگری رفته بود .
✅ وقتی هدفی را برای خود تعیین می کنید فکر نکنید برای عملی ساختن آن باید سراسر کشور را زیر پا بگذارید ، شغل خود را عوض کنید ....
ببینید دقیقاً کجا هستید و از همان جا کار خود را آغاز کنید . در بیشتر موارد میدان های الماس خود را در همان جا خواهید یافت.
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
💥 آخر خدایی هم هست !
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
سلطان عبدالحمید میرزا فرمانفرما(ناصرالدوله) هنگام تصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان میرود و در یکی از این مسافرتها چند تن از سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان میکند. پسر خردسال سردار حسین خان نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند. چند روز بعد فرزند سردار حسین خان در زندان به دیفتری مبتلا میشود. سردار بلوچ هر چه التماس و زاری میکند که فرزند بیمار او را از زندان آزاد کنند تا شاید بهبود یابد ولی ترتیب اثر نمیدهند.
سردار به افضل الملک،ندیم فرمانفرما نیز متوسل میشود.افضل الملک نزد فرمانفرما میرود وساطت میکند،اما باز هم نتیجهای نمیبخشد. سردار حسین خان حاضر میشود پانصد تومان از تجار کرمان قرض کرده و به فرمانفرما بدهد تا کودک بیمار او را آزاد کند و افضل الملک این پیشنهاد را به فرمانفرما منعکس میکند،اما باز هم فرمانفرما نمیپذیرد.
افضل الملک به فرمانفرما میگوید: قربان آخر خدایی هست،پیغمبری هست،ستم است که پسری درکنار پدر در رندان بمیرد. اگر پدر گناهکار است ،پسر که گناهی ندارد. فرمانفرما پاسخ میدهد: در مورد این مرد چیزی نگو که فرمانفرمای کرمان، نظم مملکت خود را به پانصد تومان رشوه سردار حسین خان نمیفروشد.
همان روز پسر خردسال سردار حسین خان در زندان در برابر چشمان اشکبار پدر جان میسپارد. دو سه روز پس از این ماجرا یکی از پسرهای فرمانفرما به دیفتری دچار میشود. هر چه پزشکان برای مداوای او تلاش میکنند اثری نمیبخشد.به دستور فرمانفرما پانصد گوسفند در آن روزها پیدرپی قربانی میکنند و به فقرا میبخشند اما نتیجهای نمیدهد و فرزند فرمانفرما جان میدهد.
فرمانفرما در ایام عزای پسر خود،در نهایت اندوه بسر میبرد. درهمین ایام روزی افضل الملک وارد اتاق فرمانفرما میشود. فرمانفرما به حالی پریشان به گریه افتاده و با صدایی بلند می گوید: افضل الملک! باور کن که نه خدایی هست و نه پیغمبری! والا اگر من قابل ترحم نبودم و دعای من موثر نبوده،لااقل به دعای فقرا و نذر و اطعام پانصد گوسفند میبایست فرزند من نجات مییافت. افضل الملک در حالی که فرمانفرما را دلداری میدهد میگوید: قربان این فرمایش را نفرمایید، چرا که هم خدایی هست و هم پیغمبری،اما میدانید که فرمانفرمای جهان نیز نظم مملکت خود را به پانصد گوسفند رشوهی فرمانفرما ناصرالدوله نمیفروشد!
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021