eitaa logo
🌍لبیک یا مهدی عج🌏
1.7هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
9.7هزار ویدیو
21 فایل
سلام برمهدی موعود‌(عج)،ودرود برشما منتظران ظهور🙏 خوش آمدید 🌹🌹🌹 ارتباط با ادمین : @rezazadeh_joybari تبلیغات: @tablighatch
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎من هر آنچه که بخواهم از خدا طلب میکنم اگر مطلب را داد،از کرم و عظمتش است اگر نداد این امتحان من است! اگر از خدا چیزی طلب کنی در باز خواهد شد کافی است تو در زدن را بدانی چه وقت را خدا میداند،اما از باز شدن در ناامید نشو تو فقط کافیه پشت در منتظر بمانی به حکمتش دل بسپار •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌴🌸 *سلام آقای ما* 😔✋ *صبحت بخیر صاحب جهان*🌿🌿* *لَیِّن‌قَلبی‌لِوَلِیِّ‌اَمرِك":* ‌ *مھدۍ‌ جان🌸🍃* 🌸 *خـدا کنـد کـه مـرا با خـدا کنـی آقـا* *ز قید و بند معـاصی جـدا کنــی آقـا* 🌴 *دعای ما به در بسته میخورد، ای کاش* *خودت برای ظهورت دعا کنی آقا* ❣ ** ❣ ❣ ** ❣ ❣ *❣* *تعجیل در فرج و سلامتی وآرامش قلب نازنین آقا صاحب الزمان عليه‌السلام دلتونورانی کن با ۱۴صلوات🌿🌿* *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌿🌿* 🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴
❤ با نام و یاد خدای مهربون خدای همیشه زنده و همیشه پایدار خدای حی و قیوم 🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴🌸 💦 الهــــی! نفسی ده که حلقه بندگی تو گوش کند و جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند . 💦 الهــــی ؛ دانايی ده که در راه نيفتيم و بينايی ده که در چاه نيفتيم . 💦 خدایا ! ديده ای ده که جز تماشای ربوبيت تو نبيند و دلی ده که غير از مهـــر عبوديت تو نخواهد. 💦 الهــــی ؛ پايی ده که با آن کوی مهـــر تو پوييم و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوييــم . 💦 غفارا ؛ در آتش حســـرت آويختيم ، چون پروانه در چراغ ، نه جان رنج ديده ، نه دل الـم داغ . 💦 الهــــی! در سر آب دارم ، و در دل آتش ، در ظاهر ناز دارم ، و در باطن نیاز ! در دريايی نشستم ، که آن را کـــــران نيست ، بجان من درديست که آن را درمان نيست ، ديده من بر چيزی آيد ، که وصف آن به زبان نيست . 💦 خداوندا ؛ مرا آن ده که آن به ! 💐💐🍀🌿🌹🌿🍀🌹💐💐 سلام دوستان صبحتان به نیکی و عافیت عشق و زیبایی طبیعت گوارای وجودتان گذرلحظات عمرتان همراه با آرامش و آسایش وتندرستی. صبحتون به طراوت گلهای بهاری 🍀🌻🌹🌻🍀 🌹🌻🍀🌹🌻 ذکر امروز یکصد مرتبه : 🌸🌴 یا حی یا قیوم 🌴🌸 🍀🍀🌻🌹🌻🍀🌹🌻🍀🍀
تشرف شیخ طه نجف(ره) از مراجع تقلید آقای قاضی حکایت  زیر را به نقل از حجت الاسلام سید صادق شیرازی در کتاب شیفتگان آورده اند: « یکی از مؤمنین برایم از طرف سید جعفر بحرالعلوم قصه ای به شرح ذیل نقل نمود: ایشان روزی در محضر آقای سید حسین بحرالعلوم نوه آیت الله سید علی بحرالعلوم نویسنده کتاب برهان الفقه بوده اند.  سید حسین بحرالعلوم در اتاقی نشسته و از میهمانان و مراجعین استقبال می نمود در این بین یک مرتاض مسلمان هندی وارد شد وقتی که این مرتاض خودش را به آقای بحرالعلوم معرفی نمود چنین گفت: « من می توانم هر سؤالی را که از غیبیات داشته باشید با قلم و کاغذ جواب گویم و از آنان نیز خبر دهم ».  در همان وقت سؤالاتی را مردم از او می نمودند و او به وسیله حساب و ریاضی  جواب می داد.  در این موقع آقای بحرالعلوم به آن مرتاض رو نموده و گفتند:  « سؤالی دارم که گمان می کنم نتوانی آن را جواب دهی ».  مرتاض گفت: « آن سؤال چیست؟ »  ایشان فرمودند: « این سؤال خیلی سخت است و خارج از قدرت شما می باشد ». مرتاض گفت: « هر چند که سخت باشد من سعی می کنم جواب آن را بیابم. سؤال چیست؟ ».  ایشان فرمودند:  « حال که شما اصرار می کنی بگو ببنیم، در این لحظه می توان مولا و آقایمان و کسی که به وجودش، زمین آرامش و استقرار دارد و مردم به میمنت او روزی می خورند یعنی حضرت حجت ابن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیابیم؟ ».  مرتاض گفت:  « بله می توانم به این سؤال جواب بدهم ».  سپس شروع کرد به یافتن جواب از طریق محاسبات پیچیده ریاضی. البته اول در جواب گفتن معطل نمود تا آنجا که آقای بحر العلوم به او گفت:  « به شما نگفتم نمی توانید جواب این سؤال را بگویید ».  مرتاض در جواب گفت: « کمی صبر کنید شاید بتوانم جواب را بیابم ».  سپس بعد از مدتی مرتاض گفت:  « مسأله آنطوری که شما فکر می کنید نیست، ولی من در فکرم که شیخ طه نجف کیست؟ ».  ایشان فرمودند: « شیخ محمد طه نجف یکی از مراجع تقلید معروف ما در نجف اشرف می باشد ».  مرتاض گفت:  « آن کسی که از او سؤال می کردید الان در منزل شیخ طه و در نزد ایشان می باشد ».  اینجا بود که ایشان و اطرافیانشان به سرعت به طرف منزل آیت الله شیخ محمد طه نجف روانه گشتند.  در مسیری که می رفتند به یک سه راهی رسیدند که یکی از این راهها به طرف منزل شیخ محمد طه منتهی می شد. وقتی که این گروه به سه راهی رسیدند از راهی که به سوی منزل شیخ بود شخصی به شکل صحرانشینان عراقی، ولی دارای وقار و سکینه ای خاص که از صورتش هیبت و عزت نمایان بود بیرون آمد.  خلاصه، به طرف منزل شیخ روان گشتیم. وقتی که وارد منزل شدیم هیچکس در آنجا نبود حتی آن کسی که از مهمانها استقبال می نمود و برای آنها آب و قهوه می آورد ولی آن چیزی که توجه همه را به خود جلب نمود همانا نشستن شیخ به صورت غمناک، در گوشه اتاقش بود.  در حالی که قطرات اشک بر گونه اش سرازیر بود، مرتب با خود زمزمه می کرد و می گفت:  « در دستم آمد ولی متوجه آن نشدم؛ وقتی متوجه او شدم از دستم بیرون رفت ».  در این حالت بود که تازه واردین خیلی تعجب کردند و بعد از سلام، علت گریه شیخ را پرسیدند. البته چون شیخ در اواخر عمر، بینایی خود را از دست داده بود متوجه آمدن آنها نشد؛ مگر بعد از اینکه به او سلام کردند شیخ بلند شد و به آنها خوش آمد گفت و در نزد آنها نشست و شروع نمود به بیان آن واقعه ای که او را غمناک ساخته بود.  در حالی که اشکهایش را پاک می کرد، گفت:  « همه شما می دانید که مردم برای سؤالات شرعی و قضاوتها و دیگر امورشان به من رجوع می کنند و من به آنها فتوی می دهم و ناراحتیهایشان را برطرف می سازم و خمس و زکات گرفته و آنها را صرف می کنم و همچنین متولی و قیم نصب کرده و مثل اینگونه امور را انجام می دهم.  البته این قبیل امور را با دلائل اجتهادی پاسخ می دهم تا موافق با شرع مقدس باشد. تا اینکه این فکر به ذهنم رسید که آیا من در فتوی ها و قضاوتها راه درست را پیموده ام و آیا اعمال من در نزد پروردگار و پیامبر و ائمه اطهار(ع) مورد قبول واقع گشته است یا خیر؟  تقریباً سه سال قبل بود که در مورد این قضیه به وسیله مولایم امیرالمؤمنین علیه السلام و از ایشان با التماس درخواست نمودم که به من بفهمانند آیا من در اعمالم مرتکب خطا ( ولو تقصیر نباشد ) شده ام یا خیر؟  وقتی که اصرار و توسل من زیاد شد، چند شب قبل در عالم رؤیا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کردم.  ایشان فرمودند: « آن چیزی را که از من طلب کردی به زودی به دست فرزندم مهدی آورده می شود ».  لذا من هم چند روزی در انتظار قدوم حبیبم صبر کردم و هر لحظه منتظر بودم تا جوابی بشنوم و گمان نمی کردم که به این زودی او را دریافته و بشناسم؛ ولی امروز کمی قبل از آمدن شما، خانه از مهمانان خالی گشت و دیگر کسی از مراجعین در منزل نبود؛ حتی خادم هم برای خریدن بعضی از لوازم منزل بیرون رفته بود در ا
ین هنگام یک نفر وارد اتاق شد که لهجه اش دلالت می کرد بر اینکه او از عشایر عراقی می باشد.  بعد از سلام، مسأله ای را از من پرسید، من هم جوابش را گفتم. ولی او بر این جواب اشکال علمی وارد نمود؛ و من سعی کردم که به این اشکال پاسخ دهم، ولی آن شخص دوباره اشکال علمی دیگر گرفت و من شروع کردم که به این اشکال هم جواب گویم، ولی او اشکال علمی دیگری گرفت تا آنکه در ذهنم افکار متناقضی در مورد این مرد و فضلش به جریان افتاد که چطور ممکن است یک مرد عشایری اینقدر به مسائل علمی آگاهی داشته باشد. ولی غفلتی عمیق بر سراسر ذهنم خیمه زده بود و فراموش کرده بودم که من در انتظار چه کسی هستم و چه حاجتی دارم؟  و این فراموشی ادامه داشت، تا اینکه آن مرد، دستی به شانه ام زد و گفت:  « انت مرضیٌ عندنا »  یعنی: « تو در نزد ما مورد رضایت قرار داری ».  در این مورد شگفتی ام بیشتر شد که چطور ممکن است یک مرد بادیه نشین این جمله را به یک مرجع تقلید بگوید؟  سپس بعد از بیرون رفتن او ناگهان به خود آمده و آرزویم را به یاد آوردم که به دنبال چه چیزی می گشتم و از خداوند و پیامبر اکرم و ائمه طاهرین علیهم السلام چه حاجتی داشتم.  و حال آنکه این مرد از حاجتم خبر داد به این جمله « انت مرضی عندنا » . متوجه شدم که او همان کسی است که به دنبالش می گردم و عمر خودم را برای خدمتش صرف کرده ام لکن به او متوجه نشدم تا اینکه از دستم رفت و حالا بر حالم تأسف می خورم که چطور او به نزدم آمد و در دستم قرار گرفت ولی متوجه اش نبودم تا اینکه از نور دیدگانش استفاده کنم و زمانی متوجه شدم که او از نزدم بیرون رفته بود و آیا برای مثل من سزاوار نیست گریه و زاری کند؟  در این هنگام سید بحرالعلوم به شیخ گفت:  « حضرت آیت الله ما هم به همین جهت نزد شما آمدیم ».  در این حالت همگی به این فکر رسیدند که شاید آن مردی که دارای هیبت و وقار بود و او را نزدیک منزل ایشان دیدند همانا او سید و آقا و مولایمان حضرت صاحب الامر حجة بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است. » ‏برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h
 تشرف تاجر اصفهانی و طیّ الارض با جناب هالو  حاج آقا جمال الدین(ره) نقل می فرمود:  « من برای نماز ظهر و عصر به مسجد شیخ لطف الله ، که در میدان شاه اصفهان واقع است، می آمدم. روزی نزدیک مسجد جنازه ای را دیدم که می برند و چند نفر از حمالها و کشیکچی ها همراه او هستند. حاجی تاجری، از بزرگان تجار هم که از آشنایان من است پشت سر آن جنازه بود و به شدت گریه می کرد و اشک می ریخت. من بسیار تعجب کردم چون اگر این میت از بستگان بسیار نزدیک حاجی تاجر است که این طور برای او گریه می کند، پس چرا به این شکل مختصر و اهانت آمیز او را تشییع می کنند و اگر با او ارتباطی ندارد، پس چرا این طور برای او گریه می کند؟  تا آن که نزدیک من رسید، پیش آمد و گفت: آقا به تشییع جنازه اولیاء حق نمی آیید؟ با شنیدن این کلام، از رفتن به مسجد و نماز جماعت منصرف شدم و به همراه آن جنازه تا سر چشمه پاقلعه در اصفهان رفتم. ( این محل سابقاً غسالخانه مهم شهر بود ) وقتی به آن جا رسیدیم، از دوری راه و پیاده روی خسته شده بودم.  در آن حال ناراحت بودم که چه دلیلی داشت که نماز اول وقت و جماعت را ترک کردم و تحمل این سختی را نمودم آن هم به خاطر حرف حاجی. با حال افسردگی در این فکر بودم که حاجی پیش من آمد و گفت: شما نپرسیدید که جنازه از کیست؟  گفتم: بگو.  گفت: می دانید امسال من به حج مشرف شدم. در مسافرتم چون نزدیک کربلا رسیدم، آن بسته ای را که همه پول و مخارج سفر با باقی اثاثیه و لوازم من در آن بود، دزد برد و در کربلا هم هیچ آشنایی نداشتم که از او پول قرض کنم. تصور آن که این همه دارایی را داشته ام و تا این جا رسیده ام؛ ولی از حج محروم شده باشم، بی اندازه مرا غمگین و افسرده کرده بود.  در فکر بودم که چه کنم. تا آن که شب را به مسجد کوفه رفتم. در بین راه که تنها بودم و از غم و غصه سرم را پایین انداخته بودم، دیدم سواری با کمال هیبت و اوصافی که در وجود مبارک حضرت صاحب الامرعلیه السلام توصیف شده، در برابرم پیدا شده و فرمودند:  چرا این طور افسرده حالی؟ عرض کردم: مسافرم و خستگی راه سفر دارم.  فرمودند: اگر علتی غیر از این دارد، بگو؟ با اصرار ایشان شرح حالم را عرض کردم.  در این حال صدا زدند: هالو. دیدم ناگهان شخصی به لباس کشیکچی ها و با لباس نمدی پیدا شد. ( در اصفهان در بازار، نزدیک حجره ما یک کشیکچی به نام هالو بود ) در آن لحظه که آن شخص حاضر شد، خوب نگاه کردم، دیدم همان هالوی اصفهان است.  حضرت به او فرمودند: « اثاثیه ای را که دزد برده به او برسان و او را به مکه ببر » و خودشان ناپدید شدند.  آن شخص به من گفت: در ساعت معینی از شب و جای معینی بیا تا اثاثیه ات را به تو برسانم.  وقتی آن جا حاضر شدم، او هم تشریف آورد و بسته پول و اثاثیه ام را به دستم داد و فرمود: درست نگاه کن و قفل آن را باز کن و ببین تمام است؟ دیدم چیزی از آنها کم نشده است.  فرمود: برو اثاثیه خود را به کسی بسپار و فلان وقت و فلان جا حاضر باش تا تو را به مکه برسانم.  من سر موعد حاضر شدم. او هم حاضر شد. فرمود: پشت سر من بیا. به همراه او رفتم. مقدار کمی از مسافت که طی شد، دیدم در مکه هستم.  فرمود: بعد از اعمال حج در فلان مکان حاضر شو تا تو را برگردانم و به رفقای خود بگو با شخصی از راه نزدیکتری آمده ام، تا متوجه نشوند.  ضمناً آن شخص در مسیر رفتن و برگشتن بعضی صحبتها را با من به طور ملایمت می زدند؛ ولی هر وقت می خواستم بپرسم شما هالوی اصفهان ما نیستید، هیبت او مانع از پرسیدن این سؤال می شد.  بعد از اعمال حج، در همان مکان معین حاضر شدم و او هم مرا، به همان صورت به کربلا برگرداند.  در آن موقع فرمود: حق محبت من بر گردن تو ثابت شد؟ گفتم: بلی.  فرمود: تقاضایی از تو دارم و موقعی که آن را از تو خواستم انجام بده. او رفت. تا آن که به اصفهان آمدم و برای رفت و آمد مردم نشستم. روز اول دیدم همان هالو وارد شد. خواستم برای او برخیزم و به خاطر مقامی که از او دیده ام او را احترام کنم اشاره فرمود که مطلب را اظهار نکنم، و رفت در قهوه خانه پیش خادمها نشست و در آن جا مانند همان کشیکچی ها قلیان کشید و چای خورد.  بعد از آن وقتی خواست برود نزد من آمد و آهسته فرمود: آن مطلب که گفتم این است: در فلان روز دو ساعت به ظهر مانده، من از دنیا می روم و هشت تومان پول با کفنم در صندوق منزل من هست. به آن جا بیا و مرا با آنها دفن کن.  در این جا حاجی تاجر فرمود: آن روزی که جناب هالو فرموده بود، امروز است که رفتم و او از دنیا رفته بود و کشیکچی ها جمع شده بودند. در صندوق او، همان طور که خودش فرمود، هشت تومان پول با کفن او بود. آنها را برداشتم و الآن برای دفن او آمده ایم.  بعد آن حاجی تاجر گفت: آقا! با این اوصاف، آیا چنین کسی از اولیاء الله نیست و فوت او گریه و تأسف ندارد. » ‏برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/BQdliydFseg
هدایت شده از محمدتقی عارفیان
📝 گرامیداشت بسم الله الرحمن الرحیم ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت مولوی به نام خدای قلم و سلام بر اهالی قلم روز قلم را به همۀ کسانی که می‌نگارند و به آنچه می‌نگارند دارند، تبریک می‌گویم. و از خدای بزرگ برای قلم‌به‌مزدانی که این نعمت و موهبت بزرگ خدایی را در راه نادرست به‌کار می‌گیرند، هدایت و سلامت نفس می‌خواهم. به خودم و همۀ کسانی که قلم را در قالب هنر به‌کار می‌گیرند، این سخنان حکیمانۀ روحی‌فداه را یادآوری می‌کنم: تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل‌دهندۀ اسلام ناب محمدى صلى الله علیه و آله و سلم، اسلام ائمۀ هدى علیهم‌السلام، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه‌خوردگان تاریخ تلخ و شرم‌آور محرومیت‌ها باشد. هنرى زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایه‌دارى مدرن و کمونیسم خون‌آشام و نابودکنندۀ اسلام رفاه و تجمّل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بى‌درد و در یک کلمه اسلام امریکایى باشد... هنر در جایگاه واقعى خود تصویر زالوصفتانى است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مى‌برند (صحیفۀ نور، ج۲۱، ص۳۰). در پایان نیز یادی می‌کنم از ، به‌ویژه سید شهیدان اهل قلم، که جایش بسیار خالی است! ان‌شاءالله بتوانیم با در راه اعتلای اسلام، و عزت و اقتدار جمهوری اسلامی به برخیزیم و سرزمین دل‌ها را یکی پس از دیگری فتح کنیم. شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی استاد شهریار ✍️ 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 رزمایش نظامی ایران در بیخ گوش امریکا! 🔹ایران همراه چین و روسیه مانور دریایی برگزار میکند. آنهم نه در خلیج فارس بلکه در نیمکره غربی، در صد کیلومتری آمریکا! 🔹به احتمال زیاد این رزمایش بزرگ در مردادماه برگزار میشود.
‏فیلم از طرف *
‏فیلم از طرف *
‍ ‍ *﷽* *شهادت امام_محمدباقر تسلیت 🖤* ‍ *📿صلوات خآصه امام_محمدباقر علیه السلام 📿* *📿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ* *وَإِمَامِ الْهُدَى وَقَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى* *وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ* *اللَّهُمَّ وَکَمَا جَعَلْتَهُ‏ عَلَماً لِعِبَادِکَ‏* *وَمَنَاراً لِبِلَادِکَ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ* *وَمُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَأَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ* *وَحَذَّرْتَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ* *فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّهِ أَنْبِیَائِکَ وَأَصْفِیَائِکَ وَرُسُلِکَ* *وَأُمَنَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ.📿* _📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۱، ص۴۰۳ _ *✨ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـل ْ‌لِوَلـیِـڪ ْ‌ألْـفَـرَج* ━━━ ━━━ ━━━
عمری اسیر هجر و غم بی قراری ام بارانی ام که بر سر راه تو جاری ام عمرم به سر رسید بیا عشق فاطمه از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام 🌷
💚💫💚💫💚💫💚 *🌹بسته ی معنوی روز پنجشنبه🌹* 🔰🔰🔰🔰🔰 👈 *۱۰۰ بار ذکر روز* امروز *🌹لااله الا الله الملک الحق المبین 🌹* 👈 *ذکر روز پنجشنبه* *گفتن 308مرتبه یا رزاق* *👈در روز پنجشنبه* *سوره ی 🌹نصر🌹 را ۴۰ مرتبه* 🌟حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:  خواندن ۴۰ مرتبه سوره ی نصر ثواب بیشمار دارد *📢🧎✨🧎✨ روز🌄🌄 پنجشنبه به توصیه #🌹آیت‌الله_بهجت قدس‌سره* *🔷آیت‌الله بهجت قدس‌سره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کردند و می‌فرمودند: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌ای برای او می‌رسید».* 📃شیوه خواندن نماز از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس چهار رکعت (دو نماز دورکعتی) 1⃣ در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید 2⃣ در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید 3⃣ در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید 4⃣ در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید 5⃣ بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید 6⃣و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند 7⃣ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند. ✅ *پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:* اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود می‌شود؛ نزول باران را بخواهد به‌یقین باران نازل می‌شود؛ همانا هیچ‌چیز مانع میان او و خداوند نیست؛ خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب می‌کند. *📚 برگرفته از کتاب ،* *ص٣٨٠ـ٣٨١* 🌾🌹🍃 *💚زیارت امام حسن عسکری (علیه السلام) در روز پنج شنبه💚* اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَخالِصَتَهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااِمامَ الْمُؤْمِنینَ وَوارِثَ الْمُرْسَلینَ وَحُجَّةَ رَبِّ الْعالَمینَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَعَلی‌آلِ بَیْتِکَ‌الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ *یا مَوْلایَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ* اَنَا مَوْلیً لَکَ‌وَلِالِ بَیْتِکَ وَهذا یَوْمُکَ وَهُوَ یَوْمُ الْخَمیسِ وَاَنَا ضَیْفُکَ فیهِ وَمُسْتَجیرٌ بِکَ فیهِ‌فَاَحْسِنْ ضِیافَتی‌ وَاِجارَتی‌ بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ. *💚صلوات خاص روز پنجشنبه💚* شیخ طوسی فرموده که مستحب است در روز پنج شنبه به این نحو صلوات فرستادن بر پیغمبر صلی الله علیه و آله هزار مرتبه.   *اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ‏* 🌸بار خدايا درود فرست بر محمد و آل محمدو تعجيل فرما فرج ايشان را و نابود و هلاك گردان دشمن ايشان را از جن و انس از خلق اولين و آخرين🌸 *💚 دعای روز پنج شنبه به نقل از امام سجاد علیه السلام💚* بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ بِاللَّيْلِ مُظْلِماً بِقُدْرَتِهِ  وَ جَاءَ بِالنَّهَارِ مُبْصِراً بِرَحْمَتِهِ وَ كَسَانِي ضِيَاءَهُ وَ أَنَا فِي نِعْمَتِهِ  اللَّهُمَّ فَكَمَا أَبْقَيْتَنِي لَهُ فَأَبْقِنِي لِأَمْثَالِهِ  وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ  وَ لَا تَفْجَعْنِي فِيهِ وَ فِي غَيْرِهِ مِنَ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ بِارْتِكَابِ الْمَحَارِمِ وَ اكْتِسَابِ الْمَآثِمِ  وَ ارْزُقْنِي خَيْرَهُ وَ خَيْرَ مَا فِيهِ وَ خَيْرَ مَا بَعْدَهُ  وَ اصْرِفْ عَنِّي شَرَّهُ وَ شَرَّ مَا فِيهِ وَ شَرَّ مَا بَعْدَهُ  اللَّهُمَّ إِنِّي بِذِمَّةِ الْإِسْلَامِ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ  وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَيْكَ  وَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَيْكَ  فَاعْرِفِ اللَّهُمَّ ذِمَّتِيَ الَّتِي رَجَوْتُ بِهَا قَضَاءَ حَاجَتِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ  اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْخَمِيسِ خَمْساً لَا يَتَّسِعُ لَهَا إِلَّا كَرَمُكَ وَ لَا يُطِيقُهَا إِلَّا نِعَمُكَ  سَلَامَةً أَقْوَى بِهَا عَلَى طَاعَتِكَ وَ عِبَادَةً أَسْتَحِقُّ بِهَا جَزِيلَ مَثُوبَتِكَ  وَ سَعَةً فِي الْحَالِ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلَالِ وَ أَنْ تُؤْمِنَنِي فِي مَوَاقِفِ الْخَوْفِ بِأَمْنِكَ  وَ تَجْعَلَنِي مِنْ طَوَارِقِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ فِي حِصْنِكَ  وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْهُ لِي شَافِعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَافِعاً *إِنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏* *💚توسل به امام حسن عسکری علیه السلام💚* يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا
إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، *يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ* ای ابا محمّد، ای حسن بن علی، ای پاک‌نهاد عسگری، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به‌سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن؛ *💚استغفار روز پنج شنبه💚* [مستحب است که در آخر روز پنجشنبه استغفار کنی پس می گویی] أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي‏ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ‏ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ  تَوْبَةَ عَبْدٍ خَاضِعٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ لَا يَسْتَطِيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا  وَ لَا نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ لَا حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً  *💚استعاذه ی روز پنج شنبه💚*  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ أُعِيذُ نَفْسِي بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ عِزَّةِ اللَّهِ وَ عَظَمَةِ اللَّهِ  وَ سُلْطَانِ اللَّهِ وَ جَلَالِ اللَّهِ وَ كَمَالِ اللَّهِ وَ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ  الطَّيِّبِينَ وَ بِوُلَاةِ أَمْرِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ  وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً وَ (حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ‏‏) *💚تسبیح روز پنج شنبه💚*   بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْوَاسِعُ  الَّذِي لَا يَضِيقُ الْبَصِيرُ الَّذِي لَا يَضِلُّ النُّورُ الَّذِي لَا يَخْمُدُ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَيُّ الَّذِي لَا يَمُوتُ الْقَيُّومُ  الَّذِي لَا يَهِنُ الصَّمَدُ الَّذِي لَا يُطْعَمُ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَكَ وَ أَعَزَّ سُلْطَانَكَ وَ أَعْلَى مَكَانَكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَبَرَّكَ وَ أَرْحَمَكَ وَ أَحْلَمَكَ وَ أَعْظَمَكَ وَ أَعْلَمَكَ  وَ أَسْمَحَكَ وَ أَجَلَّكَ وَ أَكْرَمَكَ وَ أَعَزَّكَ وَ أَعْلَاكَ وَ أَقْوَاكَ وَ أَسْمَعَكَ وَ أَبْصَرَكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَكْرَمَ عَفْوَكَ وَ أَعْظَمَ تَجَاوُزَكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَوْسَعَ رَحْمَتَكَ وَ أَكْثَرَ فَضْلَكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَنْعَمَ آلَاءَكَ وَ أَسْبَغَ نَعْمَاءَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَفْضَلَ ثَوَابَكَ وَ أَجْزَلَ عَطَاءَكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَوْسَعَ حُجَّتَكَ وَ أَوْضَحَ بُرْهَانَكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَشَدَّ أَخْذَكَ وَ أَوْجَعَ عِقَابَكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَشَدَّ مَكْرَكَ وَ أَمْتَنَ كَيْدَكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تُسَبِّحُ لَكَ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْقَرِيبُ فِي عُلُوِّكَ الْمُتَعَالِي  فِي دُنُوِّكَ الْمُتَدَانِي دُونَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مِنْ خَلْقِكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْقَرِيبُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ  وَ الدَّائِمُ مَعَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ كُلِّ شَيْ‏ءٍ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَصَاغَرَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِجَبَرُوتِكَ  وَ انْقَادَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِسُلْطَانِكَ وَ ذَلَّ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِعِزَّتِكَ  وَ خَضَعَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِمُلْكِكَ وَ اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِقُدْرَتِكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَلَكْتَ الْمُلُوكَ بِعَظَمَتِكَ  وَ قَهَرْتَ الْجَبَابِرَةَ بِقُدْرَتِكَ‏ وَ ذَلَّلْتَ الْعُظَمَاءَ بِعِزَّتِكَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَسْبِيحاً يَفْضُلُ عَلَى تَسْبِيحِ الْمُسَبِّحِينَ كُلِّهِمْ  مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلَى آخِرِهِ وَ مِلْ‏ءَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مِلْ‏ءَ مَا خَلَقْتَ وَ مِلْ‏ءَ مَا قَدَّرْتَ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تُسَبِّحُ لَكَ السَّمَاوَاتُ بِأَقْطَارِهَا  وَ الشَّمْسُ فِي مَجَارِيهَا وَ الْقَمَرُ فِي مَنَازِلِهِ وَ النُّجُومُ فِي سَيْرَاتِهَا وَ الْفَلَكُ فِي مَعَارِجِهِ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يُسَبِّحُ لَكَ النَّهَارُ بِضَوْئِهِ  وَ اللَّيْلُ بِدُجَاهُ وَ النُّورُ بِشُعَاعِه
ِ وَ الظُّلْمَةُ بِغُمُوضِهَا  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تُسَبِّحُ لَكَ الرِّيَاحُ فِي مَهَبِّهَا  وَ السَّحَابُ بِأَمْطَارِهَا وَ الْبَرْقُ بِأَخْطَافِهِ وَ الرَّعْدُ بِأَرْزَامِهِ  سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تُسَبِّحُ لَكَ الْأَرْضُ بِأَقْوَاتِهَا  وَ الْجِبَالُ بِأَطْوَادِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَوْرَاقِهَا وَ الْمَرَاعِي فِي مَنَابِتِهَا  سُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ  عَدَدَ مَا سَبَّحَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ كَمَا تُحِبُّ يَا رَبِّ أَنْ تُحْمَدَ  وَ كَمَا يَنْبَغِي لِعَظَمَتِكَ وَ كِبْرِيَائِكَ وَ عِزِّكَ وَ قُوَّتِكَ وَ قُدْرَتِكَ  *وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ‏* *🤲التماس دعا برای ظهور مولا 🤲🏻🌹* 💚🌟💚🌟💚🌟💚🌟💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🌐♻️🔰✍️حتما دانلود کنید.این کلیپ برای همه به خصوص مسؤلان کشور است👈 تقریبا ۴ دقیقه است؛ ولی به اندازه چندین کلاس درس در محضر اساتید و خواندن چندین عنوان کتاب، ارزش دارد.... ان شاالله خوب گوش کنیم و عمل کنیم.👈استاد رائفی پور یک محقق روشنگر،تحلیل گذ و تبیین کننده فوق العاده با تجربه و باهوش و ولایتمدار برای نسل امروز است.👈در انتشار این کلیپ،کوتاهی نکنید،که جهاد تبیین است.*
هدایت شده از اشعار
. شب جمعه شد و دوباره دلم شد هوایی کربلای حسین شب جمعه چقدر می‌چسبد گوشۀ صحن باصفای حسین حتماً امشب تو هم همان‌جایی میهمان عزیز مولایی یاد کن حاج‌قاسم از یاران، که تویی یار باوفای حسین ✍️، تیرماه ۱۴۰۱ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷
نیایش صبحگاهی 🌹🌤🌹 خـــــــــدایا 🤲💐 🦋 خــــردمندان و عاقبت اندیشان یک سره در یــاد تواَند و ذکر تو بر لب دارند. لحظه ای دل به جز تو نمی بندند و امید به غیر تو روا نمی دارند ...🌹 🌹در خلقت اندیشه میکنند و تو را می جویند. با زبان، ستایش تو می گویند و در دلْ تو را می ستایند؛در عمل جـــز بــه رضای تــو نمی اندیشند🌹 و تــو ای مهربان تــرین ❤️ چه زیبا ندایشان را اجابت می کنی 🤲 ❤️ پس لطیفا، رحیما .... در آستانه روز عرفه قرار داریم و از تو درخواست میکنیم دلهایمان را از نور ایمانت لبریز کن و خیر و برکت و خوشی برای همه دوستارانت نصیب فرما 🤲 و گناهانمان را ببخش و از لطف و کرم خود بر ما فراوان بباران 🤲 ‍ آمین به برکت صلوات بر 🌸🍃 حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💚 و خاندان مطهرش 🌸🍃 🌺🌹🌺 🌺
❤️ سلام‌مولای‌مهربانم(عج)❤️ دلم گرفته از این جمعه های تكراری دلم گرفته از این انتظار اجباری... چه قدر ندبه بخوانم ! چرا نمی آیی ؟ چه دیده ایی كه از این دل شكسته بیزاری !؟ امان نمی دهدم گریه ، درد و دل دارم به سینه مانده چه ناگفته هایِ بسیاری به جان مادرت آقا به كار می آیم مرا اگر تو در این روضه ها نگه داری... به درد می خورم آقا ، مرا تحمل كن به جای «شیعه» بخوانم «غلام درباری»... 🌹اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌹 🌲🌷🌲 سلام بر یاوران راستین مولا صاحب‌الزمان ، صبح آدینه مهدوی شما عزیزان ولایت مدار بخیر در پناه امام زمان(عج) ارواحنا فداه باشید ان شاء الله... 🌲🌷🌷🌷🌷🌷🌲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*✍️جزئیات لشکرکشی تاریخی ایران بیخ گوش آمریکا در دریای کاراییب👈نشان از اقتدار حکومت ولایة فقیه در دوره امام سیدعلی خامنه ای دارد👈وقت آن رسیده است که بااتحاد مثلث برمودای آسیایی کشورهای مقتدری چون ایران،چین، روسیه، و ونزوئلا،آمریکا را در آن سوی مرزها ادب کنیم و پس از آن برای همیشه فاتحهٔ اسرائیل را در منطقه بخوانیم و آمریکا را از غرب آسیا اخراج و گاو میش شیردهی همچون عربستان و گوساله کشورهایی فزرتی که قدرت ساخت آفتابه وسنگ توالت را ندارند،مثل امارات و قطر و بحرین و کویت نفتخوار و حامی اسراییل غاصب و جعلی را سیلی برادرانه ای بزنیم تا یاد بگیرند که احترام گذاشتن به برادر بزرگتر و عاقل و مقتدر در منطق اسلام در حد واجب است* 👊🇮🇷💪🇮🇷💪🇮🇷👊 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
ترسیدیم سه برادر ، مردی را نزد حضرت علی علیه السلام آوردند و گفتند اين مرد پدرمان را کشته است. امام علی (علیه السلام) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟ آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم. يکی از شترهايم شروع به خوردن درختی از باغ پدر اينها کرد پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مُرد، و من هم همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان زدم و او مُرد. امام علی (علیه السلام) فرمودند: حد را بر تو اجرا مي کنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت بدهيد. پدرم مُرده و برای من و برادر کوچکم گنجی به جا گذاشته پس اگر مرا بکشيد آن گنج تباه مي شود، و برادرم هم بعد از من تباه مي شود. اميرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را مي کند؟ آن مرد به مردم نگاه کرد و گفت اين شخص. اميرالمومنين (علیه السلام) فرمودند: ای ابوذر آيا ضمانت اين مرد را مي کنی؟ ابوذر عرض کرد: بله اميرالمومنين فرمود: تو او را نمي شناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا مي کنم! ابوذر عرض کرد: من ضمانتش را مي نمایم يا اميرالمومنين. آن مرد رفت . و روز اول و دوم و سوم سپری شد...و همه مردم نگران ابوذر بودند که بر او حد اجرا نشود...سرانجام آن مرد اندکی قبل از اذان مغرب آمد و در حاليکه خيلی خسته بود، به نزد اميرالمومنين (علیه السلام) آمد وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون تسلیم فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنی. امام علی (علیه السلام) فرمودند: چه چيزی باعث شد تا برگردی درحاليکه مي توانستی فرار کنی؟ آن مرد گفت: ترسيدم که "وفای به عهد" از بين مردم برود. اميرالمومنين(علیه السلام) از ابوذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟ ابوذر گفت: ترسيدم که "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم برود. پسران مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از قصاص او گذشتيم... اميرالمومنين (علیه السلام) فرمود: چرا؟ گفتند: مي ترسيم که *"بخشش و گذشت"*از بين مردم برود. و اما من اين پيام را برای شما فرستادم تا "دعوت به خير" از ميان مردم نرود. داستانهای زیبا(۱)📚 ‏ https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K داستانهای زیبا (۲)📚 https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS داستانهای زیبا(۳)📚 https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h داستانهای زیبا(۴)📚 https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa
💎مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره. اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید» مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه‌حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درونمان از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای دشوار زندگی است داستانهای زیبا(۱)📚 ‏ https://chat.whatsapp.com/GfryM55MsXHCJbHVekmI4K داستانهای زیبا (۲)📚 https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS داستانهای زیبا(۳)📚 https://chat.whatsapp.com/BQdliydFsegLP4YwdUSu7h داستانهای زیبا(۴)📚 https://chat.whatsapp.com/KP2pkVge2JD9wBInp2z1Xa