*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
#به_وقت_حاج_قاسم
خداوندا !
سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همهی اعضا و جوارح در همین امید به سر می برند؛ یا ارحم الراحمین ! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی خواهم، بهشت من جوار توست ، یا الله !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
زندگی شهدایی به سبک مسئول بی ادعا سردار دلها ، مخلص خدا ، عارف بالله
👈 درسی برای همه مسئولین که ادعای خدمت به مردم دارند
پیرمرد دو دستش را گرفته بود بالای سرش، تا زیر زانو توی آب ایستاده بود. آبی که کل زندگی اش را شسته بود و برده بود.
مدام میگفت: هیچ چیزی نمی خواهم اما عکس امام نباید خیس بشه.
هر کار میکردند از خانه اش بیرون برود بیرون نمی رفت. آب داشت پیشروی میکرد.
میگفتند: از خونت بیا بیرون آب داره میرسه خونت می ریزه روی سرت!
دست می کشید روی عکس امام.
می گفت: زمان جنگ دیدم تیرها میخورند کنار پاهامون ولی بهم نمیخورن همش از برکت این سید بود. تند عکس امام را میبوسید. حاجی تا زیر زانو رفت توی آب پیشش. دستش را گرفت و بوسید و گفت: قسمت می دهم به همین سید از این خونه بیا بیرون تا سیل بهت آسیبی نزده.
پیرمرد حاجی را بغل کرد، حاجی از آن مهلکه آوردش بیرون.
کل زندگی پیرمرد بین دستهایش بود.
بی خود خیال میکردیم زندگی اش را آب برده است.
📚:سلیمانی عزیز
#یاد_عزیزش_با_صلوات