🌴🌴حکایت وصل مهدی عج
تشرفات ویژه جمعه ها
جناب حجة الاسلام صالحی خوانساری فرمود:
در سال ۱۳۶۵ که به مکه مکرمه تشرف یافته بودم، عصر روز عرفات برای کاروانیان خویش مشغول دعا بودم، حال معنوی خوشی بر کاروانیان حاکم بود، برخی از کاروانیان اطراف نیز وقتی صدای مرا شنیدند، پرده های خیمه هایشان را بالا زده و آنان نیز به جمع کاروانیان ما اضافه شدند. بنابراین دور تا دور، پرده های خیمه ها بالا بود، کاملا می شد حوادث و رفتارهای اطراف را تحت نظر داشت.
✨💫✨
من نیز قدری بیرون از خیمه، مشغول دعا و مناجات با خداوند و بخصوص توجه به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه بودم. ناگهان از دور رفتار پیرمردی قد کوتاه نظرم را جلب کرد. او کاملا همانند فردی که به دنبال گمشده ای است، به هر خیمه ای سرک می کشید و پس از دقت و نیافتن فرد مورد نظر، به سوی خیمه دیگر می رفت. او تقریباً به تمام خیمه هایی که من می دیدم، توجه کرده و سرک کشید. ولی مطلوب خود را نیافت. پس جلو و جلوتر آمد، تا آن که به کنارم رسید، دیدم از چهره نورانی اش سیل آسا قطرات اشک به محاسنش می ریزد.
✨💫✨
در چند قدمی من روی زمین نشست، خیره خیره به من نگریست و همچنان به گریه اش ادامه داد. دقایقی بعد از میان جمعیت بلند شده و به کنارم آمد و با لهجه آذری - فارسی در گوشم گفت: آقا! "سید مهدی" را ندیدی؟! من تکان خوردم لرزه بر اندامم افتاد و در یک لحظه متوجه شدم که او دنبال حضرت بقیه الله ارواحنافداء است. پس خود را به تغافل زده و گفتم: کدام سید مهدی را؟! او گفت: در این بیابان آیا بجز امام زمان روحی فداه از سید مهدی دیگری می پرسم؟
✨💫✨
و سپس ادامه داد: آخه ما از سال گذشته با هم برای امسال قرار گذاشتیم! ناگهان انقلاب روحی عجیبی بر من عارض شد، دیگر نتوانستم خود را کنترل کنم، فریادی از ته قلب خویش نسبت به امام عصر ارواحنا فداه کشیدم، آن پیرمرد از کنارم رفت. چند قدمی بیشتر نرفته بود، فوراً به یادم آمد که او را رها نکنم، شاید از طریق او، من نیز به سعادتی دست یابم. پس فوراً مجلس دعا را به کسی واگذار کرده و به دنبال آن پیرمرد دویدم ولی افسوس هر چه گشتم، او را نیز نیافتم!؟
📗نقل از کتاب تشرّف یافتگان
اللهم ارنی الطلعة الرشیدة 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺
نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸 @labeik_ya_mahdi
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
داستانهای زیبا(۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥انفجار هندوستان 👈 خروش دهها هزار نفر از مردم هند در اعتراض به توهین مقامات حزب حاکم به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍در بغداد نابینایی عاشق شبلی (صوفی قرن سوم هجری) بود، ولی او را هرگز ندیده بود. روزی شبلی به مغازه او رفت و نانی برداشت. (شبلی درویش بود و دراویش چیزی ندارند.) به نابینا گفت: نانی برداشتم، گرسنه هستم. نابینا که صاحب نانوایی بود، نزدیک شد و نان را از او گرفت و دشنام داد. مردم چون این صحنه را دیدند، به نابینا خرده گرفتند و گفتند: او را میشناسی!؟ او شبلی بود! نابینا پشیمان به دنبال شبلی راه افتاد. هنگامی که به شبلی رسید، از او عذر خواست و به دست و پای او افتاد و طلب بخشش کرد. نانوا گفت: من برای جبران خطایم میخواهم یک میهمانی بدهم. تشریف بیاورید تا مسرور شوم.
نابینا یک میهمانی داد و بزرگان شهر را دعوت نمود. شبلی را در صدر مجلس نشاند، تا خطای خود جبران کند و دل شبلی را به دست آورد. مجلس تمام شد و نابینا از شبلی موعظهای خواست. شبلی گریست و گفت: برای خدا لقمهای نان به درویش ندادی، ولی برای حفظ نام خود صد سکه خرج کردی! (که مبادا نام تو در شهر به خاطر توهین به شبلی آسیب ببیند.)
بدان که تا خود را برای خدا عزیز نکنی و تحت امر او نباشی با این میهمانیهای مجلل هرگز عزیزِ شبلی و دیگران نمیتوانی بشوی.
✨إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعاً✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مذهبی
شوخی جالب استاددانشمند
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
با توکل به اسم الله
آغـــاز روزی زیبـــا
با صلوات بـــر محمـد
و آل محمــــد (ص)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
سلام صبح زیباتون بخیر
💐💐💐🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷
السلام علیک یا صاحب الزمان
🍃🕸️🍃❄️🍃🕸️🍃❄️🍃
🍃آزادی از بیعت طاغوتیان🍃
ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرمود:
«صاحِبُ هذا الاَْمْرِ تَغِیبُ وِلادَتُهُ عَنْ هذا الْخَلْقِ کَیْلا یَکُونَ لاَِحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ اِذا خَرَجَ وَیُصْلِحُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ اَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ واحِدَةٍ؛
صاحب این امر ولادتش بر این مردم پنهان است تا هنگام خروج و قیام،
بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد و خدای تعالی امر وی را در یک شب اصلاح فرماید.»
همان طور که امام حسن علیه السلام فرمود:
«هر کدام از ما (امامان) در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوتهای زمان را از روی تقیّه به عهده گرفته ایم،
مگر مهدی علیه السلام که عیسی بن مریم به امامت آن حضرت نماز می گذارد. خداوند ولادت او را مخفی نگه داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت تا زمانی که قیام می کند، بر گردنش بیعت حاکمی نباشد.»
اللهم عجل لولیک الفرج بزینب کبری ( س )
🍃🕸️🍃❄️🍃🕸️🍃❄️🍃
گلچین کلیپ های مهدوی،مذهبی،بصیرتی🌺نشردهنده پست های#ارزشی باشیم🙏🌍لبیک یامهدی (عج)🌎🌸 @labeik_ya_mahdi🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
💠نجات از فتنه ها :
👈"کسی که برای فرج بسیار دعا میکند از فتنه های آخرالزمان و گرفتار شدن در دامهای شیطان ، نجات پیدا میکند ."
📗مکیال المکارم جلد١، بخش۵، فایده ٧ .
❗دقت کنید :
🔺فتنه ها و شُبهاتِ آخرالزمان به قدری شدید است که بر طبق روایات ، شخصی در اول روز شیعه است ولی تا شب اِعتقادش را از دست میدهد ؛ و یا شب شیعه است و تا صبح بی اعتقاد میشود!
🌱اَرزش دعا برای فرج اینجا مشخص میشود .
سرهای بالا خالی اند
💎 لقمان حکیم گوید روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم.
خوشه هایی از گندم که از روی تکبر سر برافراشته و خوشه های دیگری که از روی تواضع سر به زیر آورده بودند، نظرم را به خود جلب نمودند و هنگامی که آنها را لمس کردم شگفت زده شدم.
خوشه های سر برافراشته را تهی از دانه و خوشه های سر به زیر را پر از دانه های گندم یافتم.
با خود گفتم در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند، اما در حقیقت خالی اند.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
داستانهای زیبا(۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
💎 روزی حاکمی به وزیرش گفت:
امروز بگو بهترین قسمت گوسفند را برایم کباب کنند و بیاورند.
وزیر دستور داد خوراک زبان آوردند.
چند روز بعد حاکم به وزیر گفت:
امروز میخواهم بدترین قسمت
گوسفند را برایم بیاوری
و وزیر دستور داد باز هم خوراک زبان آوردند.
حاکم با تعجب گفت:
یک روز از تو بهترین خواستم و یک روز بدترین هر دو روز را زبان برایم آوردی چرا؟؟؟
وزیر گفت:
"قربان بهترین دوست برای انسان زبان اوست و بدترین دشمن نیز باز هم زبان اوست"
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
داستانهای زیبا(۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
بادکنک فروش
در یک شهربازی پسرکی سیاه پوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد. بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از کودکان را که برای خرید بادکنک به والدینشان اصرار می کردند را جذب خود کرد.
سپس یک بادکنک آبی و همین طور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را به تناوب و با فاصله رها کرد. بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند.
پسرک سیاه پوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود! تا این که پس از لحظاتی بهبادکنک فروش نزدیک شد و با تردید پرسید: ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم رها می کردید آیا بالا می رفت؟
مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و پس از لحظاتی گفت:
پسرم آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در درون خود بادکنک قرار دارد.
دوست عزیز من، زندگی هم همین طور است و چیزی که باعث رشد آدمها می شود رنگ و ظاهر آنها نیست. مهم درون آدم هاست که تعیین کننده مرتبه و جایگاهشان است و هرچقدر ذهنیات ارزشمندتر باشند، جایگاه والاتر و شایسته تری نصیب آدم می شود.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
داستانهای زیبا(۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
داستانهای زیبا(۲)📚
https://chat.whatsapp.com/Kefc0zNNSncEjJnQmSciRS