هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
📢 یکی از همرزمان حاج قاسم سلیمانی میگفت در یکی از سفرهای سردار سلیمانی در بحران داعش در عراق در زمستان، از عراق تماس گرفت. صدای تیراندازی میآمد و شرایط جنگی بود. شهید گفت شنیدهام تهران برف سنگینی آمده است. آهوهای کوه نزدیک مقر سپاه حتما برای غذا پایین میآیند.
🔹همین امروز علوفه تهیه کن و چند جا بگذار که از گرسنگی تلف نشوند. بعدازظهر مجددا زنگ زد که چه کردی؟! گفتم انجام شد اما وسط نبرد داعش چرا نگران آهوهایید؟ حاج قاسم گفت به شدت به دعای خیر آنها محتاجم.
🇮🇷
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ شعر بسیار زیبایی که بارها مورد تحسین امام جامعه قرار گرفت...
✔️ موضوعی که الان خیلی به آن احتیاج داریم...
🔳 با نشر آن فتنه جدید اختلاف شیعه و سنی را شکست می دهیم ان شاءالله🤲
🏴
🍃🏴
╭─┅─🌿🏴🌿─┅─╮
╰─┅─🌿🏴🏴🌿─┅─╯
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
السلام علیک یا فاطمه الزهرا ؛ سیّده نساءالعالمین
قصّه مسمار
امان از موقعی که آتش کین در دل نامردمردان شعله ور می شد .
همان وقتی که مردی مرده بود و عمرها باناجوانمردی به سر می شد .
همان وقتی که غدّاران دوران درپی تحریف دین مصطفی بودند
و سبط اکبر او مثل سبط اصغرش از جور کین بی بال و پر می شد .
هنوز آوای ابلاغ رسالات نبی در ماجرای خم به گوش خلق باقی بود .
که مولای غدیر اینگونه از جور و جفای ناقضین عهد خم بی همسفر می شد .
زمانی چند از هجر جگرسوز رسول مصطفی نگذشته بود ،افسوس ،
که حق عترت او اینچنین در دام مکر و غدر کج فهمان آئینش هدر می شد
به رسم جشن آتش بازی دیرینه . آنجا تلّی از هیزم فراهم شد
چنان شد مشتعل آذر که حتی بانی آن شر از آن آسیمه سر می شد .
دری می سوخت در آتش و هردم شعله های آتش کین پرشرر می شد .
و میخ آهنین پشت در آرام آرام از سموم شعله هایش داغتر می شد .
فضا را ابری از دود سیاه آلوده بود و تیره بود اطراف
به جای سنّت محمود . بدعت رفته رفته در مدینه معتبر می شد .
تمام کوچه مملوّ از جماعت بود و می شد ازدحام هر لحظه افزونتر
دریغا در میان های و هوی آن جماعت ناکسی هرآینه نزدیک در می شد .
سکوتی مرگبار و سهمگین شد ناگهان در آن شلوغی حاکم میدان
نهال کینه دیرینه ای در سینه اش بیش از همیشه بارور می شد .
درون خانه سبطین نبی بودند غرق اضطراب و فضّه هم مضطر
به حکم کین بنای مهبط وحی الهی با تبر زیر و زبر می شد .
علی در خانه بود و اهرمن فریاد می زد یا علی : " اخرج "
میان آن همه نامرد تنها سینه زهرا ولیّش را سپر می شد .
میان شعله های آتش کینه . در بیت علی می سوخت و می گشت خاکستر
و مسمار در از فرط حرارت . داغ و برّان مثل تیغ و نیشتر می شد .
چنان زد با لگد ناکس به در. کز شدت ضربش و نیز از جور میخ در ،
یگانه حامی حیدر به خون غلطید پشت در و او تنهاتر از تنها مهیّای سفر می شد .
چوداس کینه برگل خورد ویاس مصطفی افسرد ومحسن غنچه سا پژمرد ،
به جای آب از چشم علی می ریخت خون . طوری که خاک کوچه تر می شد .
بدینسان اجر ابلاغ رسالت شد ادا اینگونه با آزردن ریحانه پیغمبر رحمت ،
و اینگونه مسیر دین احمد منحرف می گشت و نخل عمر او بی بار و بر می شد .
حمید از داغ مهجوریّ ثقلین نبی آزرده خاطر بود و خونین دل ،
از این رو قمری طبعش به یاد غربت مولا و زخم سینه زهرا دمادم نوحه گر می شد .
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
حاج مهدی رسولی_۲۰۲۱_۱۲_۱۳_۱۹_۳۰_۰۵_۹۸۳.mp3
3.97M
اینقدرغممردموخوردۍ..
اۍمادرغمخوار ...!"
#مادر
#پیشنـهاد_دانلـود
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آیت الله جوادی آملی
ذکر مصائب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
15.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باسلام
فرماندهان محترم جهت شرکت بسیجیان پایگاه در مسابقه کتاب خوانی شاخص های مکتب شهید سلیمانی،به آدرس زیر مراجعه فرمایند.
تاریخ و زمان :13دی ساعت 21الی23
eitaa.com/ShifteganeTarbit
باتشکر
حوزه 5شهری شهیدباهنر