ݪَبْݒَࢪ
- خون میچکد از دیده در این کنج صبوری این صبر که من میکنم افشردن جان است !- -ابتهاج . @labpar 🤍 .
پای اگر فرسودم و جان کاستم
آنچنان رفتم که خود میخواستم ..
-
ابتهاج. @labpar 🤍 .
ݪَبْݒَࢪ
یکی که عربیش خوبه به خدا بگه اگه پولمو نده مامور میبرم دم مکه😐.
ولی من نیاز دارم یکی محکم بغلم کنه
بعد یواشکی چند میلیارد بزاره تو جیبمو بره🗿..
روز نوشت
امروز ساعت ۳صبح خوابیدم و مسلما ساعت ۱۰ با خشم مامان بیدار شدم😂
با مادر جان کیف میکنم. داشتن به مامان میگفتن: چیکار داری این دخترو بزار بخوابه.
و اینجا بود که من لبخندی زدم و نقشم سوخت، مامان فهمیدن بیدارم😂
و جالب اینجاست وقتی صورتمو شستم اولین چیزی که مامان گفتن این بود: برو علی رو بیار
خلاصه آقا ما رفتیم علی رو از خونه ی لاو برداریم.
لاکپشت طاها رو دیدم و علی رو آوردم خونه.
رفتم بانک یه سر
از بانک اومدم بیرون یه جا نگه داشتم خوراکی بخرم که با علی و طاها بزنیم بر بدن😂
دو تا آقا داشتن با هم دعوا میکردن که یه هو یه پیرزن از ماشینش پیاده شد و گفت صلوات.
اونا دعوا میکردن ایشون میگفت صلوات.
وای خیلی خوب بود 😂😂
اخرشم اونایی که میانجگری میکردن برای اون دوتا مرد اومدن پیرزن بنده خدا رو آروم کنن😂
رسیدم خونه
خوراکی هارو علی خورد و من دلم نمیاد به سهم طاها دست بزنم
و سهم خودمو گذاشتم برای وقتی که لاو اومد.
ان شاء الله تا اون موقع کسی پیدا نشه اونارو بخوره
ݪَبْݒَࢪ
لاکپشت طاها🐢 باید براش اسم پیدا کنیم. #جک_جونور @labpar
یبار یه مادربزرگی اومده بود خونمون.
اصرار داشت اسم طاها رو عوض کنه...
یاد اون افتادم