امروز بعد از ظهر رفتیم خونه ی خاله یزدانی.
همین اول حرف اخر و بزنم: هرچی بگم از گلی و عشقی خاله کم گفتم. از قدیم ندیما همسایه بودیم و رفیق.
با مریم (دختر کوچیکه ی خاله یزدانی) نشسته بودیم و حرف میزدیم.
این چایی های خوشگل و خوش عطر و بو(که شما متوجه عطرش نمیشید😂) و البته خون خروسی، رو مریم زحمت کشید و منت گذاشت، ریخت و چاشنی صحبتامون شد.
من و مریم وقتی بچه تر بودیم خاله بازی میکردیم اما خاله بازیمون مدرن بود.
دو تا دکتر بودیم، که تو یه مطب بودیم دوتایی😂
اسم من پارسا پارسا بود😐💔
و مریم الناز شاکردوست بود😂💔
از اونجایی که خاله بازیمون مدرن بود بیناموسی هم بود😂😂😂
پارسا پارسا عاشق الناز خانم میشد و ....
خلاصه اره.😄
.
یه چیز جالب بگم اینه که من بارها شده مریم رو به اسم های مختلف صدا کردم الا مریم.
همین امروز صداش کردم سبا.
و طوری برگشت با لبخند نگاهم کرد که جان به جان آفرین تسلیم کردم😂
.مریم دو سال ازم کوچیک تره.
امروز خیلی خوب بود الناز شاکردوست😉😂
@labpar
ݪَبْݒَࢪ
امروز بعد از ظهر رفتیم خونه ی خاله یزدانی. همین اول حرف اخر و بزنم: هرچی بگم از گلی و عشقی خاله کم گ
به مریم میگه سبا
به من میگه زینب
به زینب هم میگه زهرا!
فهمیدین باید دست به دعا بردارین یا بیشتر توضیح بدم؟
ݪَبْݒَࢪ
- مرو که با تو هر چه هست میرود :)!
- به جای همهی کسانی که دوستم ندارند، لطفا دوستم بدار❤️🩹.
ݪَبْݒَࢪ
. خاک جان یافته است تو چرا سنگ شدی ! تو چرا این همه دلتنگ شدی ! باز کن پنجره ها را و بهاران را باور
- پس از اندوههایِمان،
همچون بهار زنده خواهیم شد؛
انگار که هرگز، مزهی تلخی را نچشیدیم🌱.