منی که ساعت سه صبح این رو دیدم💔😐
همون لحظه اون متن عربی رو بلند خوندم و ترسیدم و گفت نه حاج صالح نیا.
بلافاصله بعدش یه رعد و برق خیلی پر صدا و ترسناک زد آسمون و اونجا بود که به ملکوت شتافتم😂
اول گفتم جنگ شد.
به تند تند داشتم یا صالح اغثنی رو میگفتم بعد فهمیدم رعد و برق بود 😶🌫
خدا داش گلم، صالح رو خیر بده که بهم فهموند رعد و برقه🕶
ݪَبْݒَࢪ
منی که ساعت سه صبح این رو دیدم💔😐 همون لحظه اون متن عربی رو بلند خوندم و ترسیدم و گفت نه حاج صالح نیا
وضعیت من الان اینطوریه که توی اتاق نشستم جمله ی یا صالح اغثنی رو میگم
و بعد چشمامو نیمه باز میگیرم که اگر یه هو داش گلم، صالح اومد سریع چشامو ببندم.
وای بچه ها یه چیزی رو الان فهمیدم
من حتی پتو رو انداختم سرم چون اون نامحرمه 😄
آیم لجند🕶