بخشپانزدهم سلسلهگفتمان:
#مباحثاتدینیاجتماعی 408
♨️هاشمیرفسنجانیکیست⁉️
(قسمتهجدهم)
🔵 باد کاشتید آقای هاشمی‼️(1)
✅نامه دفاعیه خانواده آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی هر چند برخلاف انتظار فاقد مضمونی قوی بود اما همزمان سنت معمول در نوع مواجهه ایرانیان با موفقیتها یا هزیمتهای خود را تداعی به ذهن کرد.
مطابق این سنت برخی افراد بمثابه کودکانی که وقتی موفق به اخذ نمره 20 از معلم درسی شان می شوند با گردنی برافراشته می گویند: «20 گرفتیم»! و وقتی از همان معلم نمره صفر می گیرند از موضعی حق به جانب می گویند: «معلم به ما صفر داد»! و بواقع خود را در این هزیمت بلاتقصیر فرض و معرفی می کنند.
مطابق این سنت همه موفقیتهای «فرد» محصول درایت و حمیت و توانائی شخصی است. همچنانکه فرافکنانه مسئول ناکامی و شکست های خود را منسوب به عنصری بیرونی می کنند.
نامه خانواده هاشمی نیز چیزی بیرون از این دو گانه نبود و اتفاقاً در تبیین نیمه پر لیوان با صداقت نوشته شده بود و حاکی از واقعیت های غیر قابل کتمانی از مساعی و زحمات و مسئولیت های اکبر هاشمی رفسنجانی طی دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی بود. اما نویسندگان نامه ظاهراً غافلانه یا عامدانه از ورود به نیمه خالی لیوان اجتناب کرده بودند.
این که در نامه مزبور و همچنین در مصاحبه فاطمه و محسن هاشمی با روزنامه «آرمان» بارها بر این مطلب تاکید شده بود که:
برخلاف ادعای مدعیان، ثروت پدری ایشان از فردای پیروزی انقلاب نه تنها زیاد نشده بلکه کم نیز شده و اساساً جز تودههای عوام که از ثروت نداشته هاشمی داستان هائی تخیلی ساخته اند خواص اهل سیاست هرگز قائل به ثروت اندوزی اکبر هاشمی رفسنجانی نبوده اند و این واقعیتی است که حتی آیت الله خامنه ای در مقام ارشدترین مقام مسئول در جمهوری اسلامی و درعالی ترین سطح در خطبه های نمازجمعه معروف 29خرداد سال88 به آن اشاره کرد و اظهار داشت:
«من از 52 سال قبل ایشان را از نزدیك می شناسم. آقاى هاشمى از اصلىترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدى و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزى انقلاب از مؤثرترین شخصیت هاى جمهورى اسلامى در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبرى تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب می كرد و به مبارزین می داد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیت هاى زیادى داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیت هاى دیگرى داشت. در طول این مدت هیچ موردى را سراغ نداریم كه ایشان براى خودش از انقلاب یك اندوختهاى درست كرده باشد. اینها یك حقایقى است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده»
این یک واقعیت غیر قابل کتمان است که نزد «آگاهان سیاسی» در ایران، آستین پاکی اکبر هاشمی رفسنجانی هرگز محل مناقشه نیست.
... اما هم زمان نمی توان منکر این واقعیت نیز شد که اکبر هاشمی رفسنجانی از مخالفان و بلکه دشمنان گستردهای در بدنه حاملان انقلاب اسلامی برخوردار است که جنس اختلاف و بلکه عداوت و خصومت ایشان با هاشمی در جائی است که به زعم حامیان هاشمی نقطه قوت ایشان محسوب می شود.
اگر بتوان مشکل این بخش از مخالفان با هاشمی را در یک کلمه خلاصه کرد آن چیزی نیست جز احساس «غبن» از ناحیه سیاست ورزی های ناصادقانه ایشان در برخورد با مسائل مبتلابه ایران طی 33 سال گذشته.
✅بلاتردید شیوه پایان جنگ محوری ترین بزنگاهی است که اسباب دل چرکینی بدنه موثری از حاملان انقلاب اسلامی از ناحیه عملکرد هاشمی رفسنجانی را فراهم کرد. هر چند پایان جنگ به زعم حامیان هاشمی یکی از برجسته ترین اقدامات موفقیت آمیز ایشان قلمداد می شود تا جائی که...
✅#اینبحث_ادامهدارد...
سلامتیوجودنازنینِ
رهبریعزیزمون_صلوات
الثِّقَةُبِاللهِثَمَنٌلِکٌلِّغالٍ
و سُلَّمٌ اِلى کُلِّ عال
صفحهتخصصیمباحثاتِ
دینیسیاسیاجتماعی
https://eitaa.com/lahegh
بخشپانزدهم سلسلهگفتمان:
#مباحثاتدینیاجتماعی 409
♨️هاشمیرفسنجانیکیست⁉️
(قسمتنوزدهم)
🔵 باد کاشتید آقایهاشمی‼️(2)
...تا جائی که فاطمه هاشمی در مصاحبه با روزنامه آرمان به صراحت میگوید:
«ﭘﺪر ﻣﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﻧﻘﻼب اﺳﺖ. ھﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﭘﺪر ﻣﻦ در زﻣﺎن ﺟﻨﮓ اﯾﻦ ﮐﺸﻮر را ﻧﺠﺎت داد، رﻓﺖ و ﺑﺎ ﺣﻀﺮت اﻣﺎم ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﯿﻢ اداﻣﻪ دھﯿﻢ، ھﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﮐﺸﻮر را اداره ﮐﺮد، اﻣﺮوز ھﻢ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ بهبود ﺷﺮاﯾﻂ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ.»
هم چنانکه پیش تر نیز «صادق زیباکلام» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران طی مناظره با سردار «محمد اسماعیل کوثری» نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بر این نکته اصرار می ورزید که:
« بزرگترین خدمتی که در طول قریب 80 سال عمر هاشمی به ایران کرده است، خاتمه جنگ بود ... بعدها شاید ما متوجه شویم که هاشمی با خاتمه جنگ چه خدمتی بزرگی به کشور کرد ... هاشمی با وجود مخالفتهای فرماندهان جنگ امام را مجاب کرد که جنگ تمام شود و اگر بگوییم که این بزرگترین خدمت هاشمی به کشور بود سخن اغراقآمیزی نگفتهایم.»
هر چند نمی توان نقش محوری اکبر هاشمی رفسنجانی در «پروژه پایان دادن به جنگ» را منکر شد اما آن چیزی که حامیان هاشمی در این میان نادیده می گیرند آن است که مشکل حاملان و وارثان جنگ (که عمدتا اعضا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بدنه ایدئولوژیک طرفدار انقلاب اسلامی است) با هاشمی بر سر پایان جنگ نبود و نیست و محل مناقشه ایشان بر سر چگونگی پایان جنگ است.
به زعم ایشان هاشمی رفسنجانی جنگ را با تزویر و نیرنگ تمام کرد و قبل از آنکه در پروژه پایان دادن به جنگ «سپاه» را به بازی بگیرد ایشان را بازی داد !! چنین پروژه ای منجر به آن شد تا بچههای سپاه با احساس غبن نسبت به هاشمی از جنگ جدا شوند.
غبنی که تا آن درجه استعداد داشت تا بستر کینه از هاشمی را تا آن درجه عمق دهد و تحفظ کند که بلاتردید بتوان صف آرائی 9 ماهه اغتشاشات در سال 88 را فرجام اجتناب ناپذیر و قابل انتظار مغبونیت بچههای سپاه در مقابل لشکریان هاشمی رفسنجانی در کف خیابان های تهران محسوب کرد.
اظهارات «محسن رفیقدوست» وزیر وقت سپاه در زمان جنگ طی مصاحبه با «سایت خبر» موید چنین غبنی است:
«ایشان (اکبر هاشمی رفسنجانی) به عنوان فرمانده جنگ به یکباره تغییراتی در جنگ دادند به این نحو که به من که وزیر سپاه بودم گفتند برو در دفتر کارت بنشین و کاری به جنگ نداشته باش! ستاد جنگ را از دولت تشکیل داد آقای موسوی رییس ستاد شد و آقای بهزاد نبوی معاونت لجستیک و آقای خاتمی معاونت تبلیغات شدند. این مقدمه پذیرش قطعنامه بود. این آقایان به فرمانده سپاه می گویند اگر بخواهی جنگ تمام شود باید چه کرد؟ محسن رضایی میگوید باید بغداد را بگیریم و صدام را ساقط کنیم، میگویند اگر بخواهی بغداد را بگیری چه چیزی میخواهی؟ او هم به عنوان فرمانده سپاه میگوید فلان چیزها.
ببینید محسن رضایی نگفته بود جنگ را تمام کنید، نگفته بود من طرفدار پایان جنگم، تنها به دو سوال پاسخ داده بود. بعد از آن اعضای ستاد نزد امام میروند و میگویند سپاه اینها را میخواهد و ما نمیتوانیم تامین کنیم.»
هم چنانکه محسن رضائی فرمانده وقت سپاه پاسداران نیز اخیرا طی مصاحبه با روزنامه ایران به صراحت اعلام کرد:
«سپاه از سال 62 به بعد ، مسئله امكانات را مطرح می كرد ؛ اما دوستان سیاسی [آقای هاشمی و دولت موسوی] به ما پاتك زدند كه مسائل تصمیم گیری را پیچیده كرد . پاتك آنها این بود كه می گفتند سپاه می تواند بجنگد اما به دنبال گرفتن امكانات از كشور است ! لذا وقتی ما صحبت از امكانات می كردیم ، می گفتند شما می خواهید سپاه را گسترش بدهید و یك چنین فضایی ایجاد كرده بودند ... دوستان [سیاسی] اعتقادی به بسیج امكاناتی كه به سقوط صدام منجر شود نداشتند . یك بار هم آقای هاشمی صریحاً گفت كه شما می روید و بغداد را می گیرید ولی اگر آمریكا بمب اتم بزند شما چه كار خواهید كرد ؟ اگر چه این سؤال مهمی بود ولی طرح آن برای توجیه عدم تصویب تقاضای فرماندهان سپاه در بسیج كشور در جنگ بود . پس معلوم می شود كه دوستان به شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» و«سقوط صدام» اعتقادی نداشتند بلكه دولتمردان ما بر این عقیده بودند كه این جنگ را نمی توانیم تا سقوط صدام ادامه دهیم و باید آن را صرفاً با یك عملیات موفق تمام كنیم.»
✅#اینبحث_ادامهدارد...
سلامتیوجودنازنینِ
رهبریعزیزمون_صلوات
الثِّقَةُبِاللهِثَمَنٌلِکٌلِّغالٍ
و سُلَّمٌ اِلى کُلِّ عال
صفحهتخصصیمباحثاتِ
دینیسیاسیاجتماعی
https://eitaa.com/lahegh
بخشپانزدهم سلسلهگفتمان:
#مباحثاتدینیاجتماعی 410
♨️هاشمیرفسنجانیکیست⁉️
(قسمتبیستم)
🔵 باد کاشتید آقایهاشمی‼️(3)
🔶سردار غلامعلی رشید (جانشین ستاد كل نیروهای مسلح) نیز در مصاحبه با روزنامه ایران در همین ارتباط اظهار می دارد:
«پس از عملیات بدر به این نتیجه رسیدیم كه با این روش نمی شود در جنگ به پیروزی رسید . طرحی را تهیه كردیم تا با 1500 گردان برای حمله به سه هدف در سراسر جبهه طی یك سال و نیم به دشمن حمله كنیم . هدف بصره با 500 گردان ، هدف كركوك با 400 گردان و بغداد با 600 گردان . انجام هر عملیات 4 الی 6 ماه پیش بینی می شد ولی آقای هاشمی گفت ما بند پوتین این نیروها را هم نمی توانیم تأمین كنیم»‼️
همه شواهد مؤید آن است که اکبر هاشمی رفسنجانی به سنت مألوف خود از ابتدا با نیت و پروژه «پایان جنگ» جانشینی فرماندهی کل قوا را بر عهده گرفت و نهایتاً نیز موفق به تحمیل قطعنامه 598 به بنیان گذار جمهوری اسلامی شد ولو آنکه این تحمیل از طریق غبن و بسط خصومت نزد وارثان جنگ مبدل به زخمی ناسور در بدنه انقلاب شود...
طبیعتاً چنین کدورتی از دیده تیزبین هاشمی نیز نمیتوانست پنهان بماند و ایشان که بعد از جنگ سکان ریاست جمهوری ایران را با تز «ام القری جهان اسلام» و ضرورت بازسازی و سازندگی صنعتی و اقتصادی ایران در اختیار گرفته بود به فراست میدانست اگر نتواند مشکل خود را با بچههای سپاه حل کند ایشان مُبدل به اصلی ترین مانع در مسیر سیاست های مطمح نظر سردار سازندگی خواهند شد.
ظاهراً نقشه راه هاشمی برای مرتفع کردن این مشکل «طرح ادغام سپاه در ارتش» بود که بنا به گفته سرلشکر «سید یحیی رحیم صفوی» فرمانده سابق کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این آیت الله خامنه ای بود که مانع از تحقق چنین امری شد:
قبل از «رهبری» آیتالله خامنهای طرح ادغام سپاه و ارتش توسط آقای هاشمی رفسنجانی پیگیری میشد و جلسات متعددی هم توسط آقای عبدالله نوری برای این ادغام برگزار میشد ولیکن در همان روزهای اول رهبری حضرت آقا این طرح متوقف شد و تدبیر حضرت آقا حفظه الله حفظ ارتش و سپاه وتفکیک مأموریت ها بین این دو سازمان بود که انجام شد.
تدبیری که در سال های بعد نشان داد در مهار بحران های خارجی و داخلی موثر واقع شد.
علی ایحال هر اندازه حامیان هاشمی رفسنجانی معتقدند سیاست های ایشان بصورتی سنجیده جمهوری اسلامی ایران را به تناوب از مهلکه های سنگین با موفقیت عبور داده اما مخالفان ایشان نیز قائل به کوتاه مدت بودن فوائد اقدامات هاشمی بوده و در بلند مدت آثار و تبعات اقدامات هاشمی را برای آینده کشور مضر و ناصواب ارزیابی می کنند.
🔷تحمیل آیتالله منتظری به بنیانگذار جمهوری اسلامی در قامت «قائم مقام رهبری» طی سال های نخست پیروزی انقلاب اسلامی نمونه دیگر و مبرهنی از سیاست های زیرپوستی و ناصادقانه هاشمی رفسنجانی بود که بعدها هزینههای سنگینی را متوجه نظام نوپای جمهوری اسلامی کرد.
بنا بر روایت «آیت الله گیلانی» علیرغم تاکید بنیان گذار جمهوری اسلامی به هاشمی مبنی بر عدم انتخاب آیت الله منتظری به سمت «قائم مقامی» ایشان زیرکانه و با سیاست ورزی توانست آیتالله منتظری را در مقام جانشین رهبری به مجلس خبرگان تحمیل کند. بدون آنکه بعدها بپذیرد چنان تحمیلی چه هزینههای سنگینی را متوجه کشور کرد و تنها با تکیه بر شناخت شخصی اش از سادگی و القا پذیری آیتالله منتظری و «نفوذ خود بر ایشان» آینده محتمل و شیرینی را در افق روبرو ملاحظه می کرد که در فردای نبود «کاریزمای خمینی» منتظری اسماً رهبر ایران است و در حالی که شیرازه امور همچنان در اختیار هاشمی باقی خواهد ماند. (تفصیل این مطلب پیش تر در مقاله لبخند خدا در زیر نویس آمده)
هرچند آن زمان هم که برخلاف پیش بینی هاشمی رفسنجانی، آیت الله خمینی در پایان عمر «آیت الله منتظری» را از سمت قائم مقامی عزل کرد هاشمی باز هم بیکار نماند و در فردای رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی در مجلس خبرگان برای رهبری آیتالله خامنهای در حد و وسع و توان و قواره خود «هر چند با تعلل و تاخیر» (!) سنگ تمام گذاشت با این تحلیل محتمل که کماکان می تواند از طریق «مدیون کردن ایشان به خود» زمینه تسلط بر اهرم های تصمیم گیری در کشور را در اختیار داشته باشد. بر همین مبنا بود که بعد از انتخاب آیتالله خامنهای در سمت رهبری، هاشمی رفسنجانی وقت و بی وقت در مصاحبه ها و اظهارات خود می کوشید مدیون بودن ایشان به خود را یادآوری و گوشزد کند تا جائی که در ضمیمه یادواره فجر در روزنامه اطلاعات در بهمن ماه سال 69 طی مصاحبه «جواد مظفر» با هاشمی ایشان پا را از اجلاسیه خبرگان رهبری هم فراتر گذاشت و...
✅#اینبحث_ادامهدارد...
سلامتیوجودنازنینِ
رهبریعزیزمون_صلوات
الثِّقَةُبِاللهِثَمَنٌلِکٌلِّغالٍ
و سُلَّمٌ اِلى کُلِّ عال
صفحهتخصصیمباحثاتِ
دینیسیاسیاجتماعی
https://eitaa.com/lahegh
بخشپانزدهم سلسلهگفتمان:
#مباحثاتدینیاجتماعی 411
♨️هاشمیرفسنجانیکیست⁉️
(قسمت21)
🔵 باد کاشتید آقایهاشمی‼️(4)
بعد از انتخاب آیت الله خامنه ای در سمت رهبری، هاشمی رفسنجانی وقت و بی وقت در مصاحبه ها و اظهارات خود می کوشید مدیون بودن ایشان به خود را یادآوری و گوشزد کند
🔷روزنامه اطلاعات بهمن سال 69 مصاحبه «جواد مظفر» با هاشمی :
در انتخاب اعضای شورای انقلاب نیز ایشان بوده که در سال 57 آقای خامنهای را به امام معرفی کرده و ضمن تائید ایشان نزد امام اسباب عضویت وی در شورای انقلاب را فراهم کرده.
مصاحبهای که هر چند به قیمت حبس چندین ماهه «مظفر» تمام شد اما به هر حال فحوای آن این معنا را متبادر به ذهن می کرد که هاشمی رفسنجانی بعد از شکست پروژه رهبری آیتالله منتظری اکنون می کوشد از طریق تسلط و مدیون معرفی کردن آیتالله خامنهای به خود بستر آزادی عمل در ساختار قدرت ایران را برای خود محفوظ نگاه دارد
🔶هرچند اظهارات «آیتالله معصومی» نماینده خبرگان از استان خراسان با «روزنامه جوان» نشان می دهد هاشمی رفسنجانی در اجلاسیه معروف خبرگان جهت انتخاب جانشین امام خمینی نیز ابتداً رغبتی برای معرفی آیتالله خامنهای نداشته و با ابرام آیتالله معصومی بوده که ایشان مجبور به استناد نظر امام خمینی بر اصلحیت آیتالله خامنهای برای احراز مقام رهبری نظام شده اند. (!!)
🔷مطابق اظهارات آیت الله معصومی: «آن روز (روز انتخاب رهبری بعد از فوت آیت الله خمینی) روز عجیبی بود و گونهای مختلف عبرت در آن بود ... ما در تزلزل بودیم و شبهههای اعلمیت و این حرفها در اذهان برخی نمایندگان بود. ما در آغاز باورمان نمیشد كه آقا (آیتالله خامنهای) رأی بیاورد، اما ما – یعنی من و چند نفر از رفقا- در ذهن خودمان آقا را كاندیدا كرده بودیم. البته این قبل از آن بود كه آقای رفسنجانی خودش و از قول مرحوم حاج احمدآقا نقل كند كه نظر مبارك حضرت امام(ره) هم به ایشان بوده است ... بعد كه كاندیداتوری و حتی تمایل عمده حضار به رهبری ایشان محرز و معلوم شد، ایشان اظهار مخالفت كرد. ما هم میدانستیم ایشان ناطق توانا و زبردستی است و ممكن است در صورت ادامه سخن، بتواند جمع ما را مجاب كند كه از پیگیری رهبری ایشان منصرف شویم ... دقایقی قبل از این ماجرا، یك نفرآمد و به من گفت: «داستانی هست، نقل قول موثقی از امام(ره) وجود دارد، چرا آقای رفسنجانی آن را نمیخواند؟» گفتم: «تو بنویس». گفت: «نمیخوانند». گفتم: «تو بنویس، من اینجا هستم». نامه را كه بردند دادند، باز هم آقای رفسنجانی نخواند !! من بلند شدم وگفتم: «مگر ما خبرگان مردم نیستیم؟ از استانی كه یكپنجم ایران است نماینده شدهایم. چرا نامه ما را نمیخوانید؟ چرا نخواندید؟ برای چه؟ آقای هاشمی هم گفتند كه آقای خامنهای به خواندن این نامه راضی نیستند، چون امام (ره) در ماجرای اسقاط... آیتالله منتظری... میخواستند با او برخورد تندتری بكنند، آگاهان از ماجرا خبر دارند، ایشان حتی نامه 6/1 را داده بودند به اخبار ساعت 2 بعدازِظهر رادیو كه اعلام شود، چند ساعت بعد ایشان را منصرف كردند. درگیرودار همین بحثها با امام(ره)، رؤسای سه قوه اصرار كردند كه آقا چه كسی را داریم؟ خود امام(ره) هم فرموده بود: «مگر خامنهای چه عیبی دارد؟». در ادامه جلسه آن روز گفتیم: «نه در نقل این قول رضایت آقا ملاك نیست، بالاخره این جمع باید از جمیع جهات مطلع باشند تا بتوانند رأی درستی بدهند، بخوان» و خواندند. این هم باز یاری خدا شد. بعد از خواندن آقای رفسنجانی، به رأی گذاشتند. من دقیق نگاه میكردم، من دیدم اكثریت قاطع علما درجا حركت كردند، بلند شدند. فهمیدم كه این كار، كار خدایی است. خبرگان بازی درنیاوردند و حقیقتاً به خاطر خدا حركت كردند و رأی دادند.»
🔶علی رغم وجوه رندانه در مشی و سلوک سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی که اسباب کدورت و بلکه نفرت از ایشان را نزد بدنه موثری از حاملان انقلاب اسلامی فراهم کرده اما در نقطه مقابل همین وجوه منجر به آن شده تا هاشمی در میانه رجال سیاسی جهان در قامت یک سیاستمدار عملگرا برسمیت شناخته و اقبال شود تا آن درجه که برخلاف مخالفان داخلی اش، اصحاب سیاست در جهان غرب عموماً از تقویت موضع ایشان و سنت سیاسی و مصلحت اندیشانه ایشان استقبال کرده اند تا جائی که اخیراً و با انتشار کتاب «شاهد» (خاطرات منصور رفیع زاده ـ جاسوس دو جانبه سیا ـ ساواک) مشخص شد حضور فردی مانند هاشمی رفسنجانی در هرم قدرت سیاسی ایران تا آن درجه برای غربی ها حائز اهمیت هست که مصرند با هر شکل ممکن برای تقویت موقعیت ایشان در داخل کشور امداد رسانی نمایند و این امداد رسانی می تواند تا آنجا...
✅#اینبحث_ادامهدارد...
سلامتیوجودنازنینِ
رهبریعزیزمون_صلوات
الثِّقَةُبِاللهِثَمَنٌلِکٌلِّغالٍ
و سُلَّمٌ اِلى کُلِّ عال
صفحهتخصصیمباحثاتِ
دینیسیاسیاجتماعی
https://eitaa.com/lahegh